English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
story اشکوب داستان گفتن
Other Matches
this story is improbable این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
stage اشکوب
stages اشکوب
floor اشکوب
storeys اشکوب
floored اشکوب
to go up one pair of stairs یک اشکوب
stories اشکوب
stratum اشکوب
story=storey اشکوب
storey=story اشکوب
low-rise کم اشکوب
stair well اشکوب
storey اشکوب
floors اشکوب
mezzanines اشکوب کوتاه
upper floor اشکوب بالایی
floor plan نقشه اشکوب
the second storey اشکوب دوم
the upper storey اشکوب بالا
lower floor اشکوب زیرین
floor space فضای اشکوب
mezzanines نیم اشکوب
mezzanine اشکوب کوتاه
mezzanine نیم اشکوب
ground floor اشکوب همکف زمین
basement storey اشکوب زیر زمین
stage مرحله دار شدن اشکوب
stages مرحله دار شدن اشکوب
Anisian اشکوب آنیزین [زمین شناسی ]
Anisic اشکوب آنیزین [زمین شناسی ]
greet درود گفتن تبریک گفتن
greeted درود گفتن تبریک گفتن
greets درود گفتن تبریک گفتن
to answer in the a اری گفتن بله گفتن
mezzanine نیم اشکوب که میان دو طبقه ساختمان واقع باشد
mezzanines نیم اشکوب که میان دو طبقه ساختمان واقع باشد
sputter تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
sputtered تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
sputters تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
story داستان
anecdotage داستان
fables داستان
fable داستان
marchen داستان
novella داستان
conte داستان
tales داستان
apologue داستان
tale داستان
episodes داستان فرعی
parable داستان اخلاقی
episode داستان فرعی
novel کتاب داستان
fairy tales داستان جن و پری
novelet داستان کوتاه
fairy tale داستان جن و پری
fictions داستان اختراع
fiction داستان اختراع
novelettes داستان کوتاه
parables داستان اخلاقی
storybook کتاب داستان
storybook داستان نامه
an interesting story داستان با مزه
an iliad of woes داستان بدبختبی
conte داستان کوتاه
decameron داستان نامه
narratives داستان داستانسرایی
narrative داستان داستانسرایی
epitasis حداعلای داستان
fictionist داستان نویس
catastrophes عاقبت داستان
catastrophe عاقبت داستان
novels کتاب داستان
hermitically هلوان داستان
in a narrative style بسبک داستان
novelette داستان کوتاه
make-up داستان ساختگی
narrators گوینده داستان
narrator گوینده داستان
storytellers داستان سرا
storyteller داستان سرا
flashbacks بازگوی داستان
flashback بازگوی داستان
to spin yarns داستان ساختن
whodunnits داستان پلیسی
short story داستان کوتاه
short stories داستان کوتاه
whodunits داستان پلیسی
whodunit داستان پلیسی
underplot داستان فرعی
narration داستان داستانسرایی
to invent stories داستان ساختن
hero پهلوان داستان
heroes پهلوان داستان
fictionalises داستان سرایی کردن
fictionalized بصورت داستان دراوردن
fairy tales داستان باور نکردنی
fictionalize داستان سرایی کردن
fictionalize بصورت داستان دراوردن
fictionalising داستان سرایی کردن
fictionalising بصورت داستان دراوردن
fictionalized داستان سرایی کردن
fictionalizes داستان سرایی کردن
fictionalizing بصورت داستان دراوردن
fictionalizing داستان سرایی کردن
novelistic وابسته به داستان و رمان
novelize بشکل داستان در اوردن
fairy tale داستان باور نکردنی
fictionalizes بصورت داستان دراوردن
invention of a false story جعل داستان دروغی
fictionalises بصورت داستان دراوردن
anecdotal evidence شواهد داستان گونه
sob story <idiom> داستان اشک آور
science fiction داستان تخیلی علمی
catastrophical مربوط به عاقبت داستان
donnee موضوع داستان یا درام
cliff-hangers مطلب یا داستان جالب
cliff-hanger مطلب یا داستان جالب
fictionize بصورت داستان دراوردن
fictionize داستان سرایی کردن
cliff hanger مطلب یا داستان جالب
fictionalised بصورت داستان دراوردن
fictionalised داستان سرایی کردن
story بصورت داستان در اوردن
personage شخصیت بازیگران داستان
ruise شایعات داستان ساختگی
That's not so! داستان اینطوری نیست!
sob stories داستان گریه اور
serialist داستان نویس سریال
sob story داستان گریه اور
story recall test ازمون یاداوری داستان
personages شخصیت بازیگران داستان
The scene of the nover is laid in scotland. صحنه داستان دراسکاتلند است
cartoon تصویر مضحک داستان مصور
cartoons تصویر مضحک داستان مصور
iliad داستان حماسی منسوب به هومر
make up ساختمان یاحالت داستان ساختگی
to be back to square one <idiom> دوباره به اول داستان رسیدن
characters شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
romance کتاب رمان داستان عاشقانه
character شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
romances کتاب رمان داستان عاشقانه
yarn الیاف داستان افسانه امیز
yarns الیاف داستان افسانه امیز
tract داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
heroically زنی که قهرمان داستان باشد
heroines زنی که قهرمان داستان باشد
tracts داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
pastorale شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
lay تخم گذاردن داستان منظوم
heroine زنی که قهرمان داستان باشد
make a picture story test آزمون داستان سازی مصور
What's behind all this? معنی این داستان چه است؟
lays تخم گذاردن داستان منظوم
cycled سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
That's another story. این داستان [قضیه] دیگری است.
cock-and-bull story داستان جعلی برای تعریف ازخود
That story is as old as the hills. داستان خیلی طول و دراز است.
skald شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
cock and bull story داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull stories داستان جعلی برای تعریف ازخود
cycles سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
Her sad story moved us to tears. داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
The whole story was faked up . تمام داستان قلابی وساختگه بود
folktale افسانههای قومی واجدادی داستان ملی
this play does not stage well این داستان خوب در نمایش در نمیاید
cycle سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
The moral of the story is that … نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
achilles اشیل یا اخلیوس قهرمان داستان ایلیاد هومر
subplot داستان یا موضوع فرعی وتبعی رمان یانمایشنامه
The moral point of this story is that… مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
rhapsody اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
rhapsodies اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
pick wickian شبیه پیکویک قهرمان داستان نگارش چارلز دیکنز
sikt قطعه خوش مزه داستان مضحک کاباره هاونمایشهای واریته
roman a clef داستان واقعی که نام شخصیتهای ان بطور ناشناس برده شده
Let me back up and explain how ... به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
agamemnon اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
follow up تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support. سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.
dramatic monologue نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
informing گفتن
iteration گفتن
viyuperate بد گفتن
inform گفتن
pshaw اه گفتن
informs گفتن
relate گفتن
to weep out گفتن
bubble گفتن
bubbled گفتن
to give utterance to گفتن
bubbles گفتن
bubbling گفتن
mouthed گفتن
mouthing گفتن
mouths گفتن
tell گفتن
utterances گفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com