English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
scrimshaw اشیاء منبت کاری یا حکاکی شده زینتی
Other Matches
stringing خطوط خاتم کاری و منبت کاری
marquetery منبت کاری
pique منبت کاری
fret منبت کاری
turnery منبت کاری
fretwork منبت کاری
fretwork منبت کاری
wood carving منبت کاری
frette منبت کاری
scroll saw اره منبت کاری
splayed منبت کاری کردن
fretsaw اره منبت کاری
fret saw اره منبت کاری
splay منبت کاری کردن
inlaid منبت کاری شده
coquillage منبت کاری صدفی
splaying منبت کاری کردن
splays منبت کاری کردن
purfle منبت کاری کردن
xylograph منبت کاری روی چوب
xylography منبت کاری روی چوب
boss formerly boce [بلوک منبت کاری شده برجسته]
parquetry منبت کاری فرش کف اطاق با چوبهای مختلف
intarsia منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
veiner اسکنه منبت کاری روی چوب بشکل حرف v
arabesque منبت کاری [تزئین شده با شاخه ها، برگ ها و میوه ها یا صورتک های انسان و حیوان]
lithoglyptics کنده کاری روی گوهر حکاکی روی جواهر
jigsaw اره منبت کاری اره مویی
jigsaws اره منبت کاری اره مویی
engraves کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engraved کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engrave کنده کاری کردن در حکاکی کردن
decorative زینتی
pieplant روبارب زینتی
top-knot گره زینتی
top-knots گره زینتی
fagot بخیه زینتی
faggot بخیه زینتی
decorated tile کاشی زینتی
plumage پرهای زینتی
faggots بخیه زینتی
dressed سنگ های زینتی
beadings گویچه یا دانهی زینتی
friezes حاشیه زینتی دادن به
beading گویچه یا دانهی زینتی
frieze حاشیه زینتی دادن به
topknot گره زینتی روبان گیسو
picot حلقه زینتی توری بافی
shoulder knot روبان یاحمایل زینتی روی شانه
flambeau مشعل چند فتیلهای شمعدان زینتی
etui جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه
raised work منبت
embossing منبت
acroter انتهای پایهء مجسمه کنگرههای زینتی عمارات
embosser منبت کار
tersellated منبت نما
wood carver منبت کار
thing اشیاء
engravings حکاکی
glyptics حکاکی
engraving حکاکی
gravure حکاکی
stylography حکاکی
in intaglio با حکاکی
carving حکاکی
prohibited goods اشیاء ممنوع
still life نقش اشیاء
hidden objects اشیاء پنهان
valuable goods اشیاء باارزش
equipollent اشیاء هم قوه
consumer goods اشیاء مصرفی
valuable goods اشیاء بهادار
odds and ends <idiom> اشیاء جوروباجور
turnery اشیاء تراشیدنی
means objects اشیاء وسیله
scribe حکاکی کردن
scribes حکاکی کردن
cutting chisel قلم حکاکی
graving tool قلم حکاکی
glyptic مربوط به حکاکی
burin قلم حکاکی
harnessing اشیاء تهیه کردن
harness اشیاء تهیه کردن
bric a brac اشیاء کهنه وعتیقه
antique shop فروشگاه اشیاء عتیقه
gew gaw اشیاء قشنگ بی مصرف
sacrilege سرقت اشیاء مقدسه
achate اشیاء خریداری شده
reliquary جعبه اشیاء متبرکه
harnessed اشیاء تهیه کردن
reliquaries جعبه اشیاء متبرکه
lithographs حکاکی روی سنگ
intagliated حکاکی شده منقوش
inscribe حکاکی کردن نشاندن
woodcut حکاکی روی چوب
toreutics فن حکاکی وقلم زنی
inscribing حکاکی کردن نشاندن
inscribed حکاکی کردن نشاندن
lithograph حکاکی روی سنگ
lithography حکاکی بر روی سنگ
inscribes حکاکی کردن نشاندن
catchall فرف یامخزن اشیاء گوناگون
plinking تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
abandonee صاحب اشیاء ترک شده
microstructure ساختمان میکروسکپی اشیاء یابافت ها
wood cutter هیزم شکن باصمه کارچوب چوب تراش منبت کار
die sinking and engraving machine دستگاه فرز حدیده و حکاکی
lithographs حکاکی روی سنگ حجاری
styluses قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
lithograph حکاکی روی سنگ حجاری
corn-cob حکاکی روی ظرف چوبی
carving knives چاقوی حکاکی یا گوشت بری
carving knife چاقوی حکاکی یا گوشت بری
stylograph قلم حکاکی وگراور سازی
stilus قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
stylus قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
styli قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
avoirdupois اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
phantasmagorias منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
phantasmagoria منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
woodcut گراوور چوبی حکاکی بر لوحه چوبین
anthropopathism اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
safe deposit صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
doppler radar رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
comparator دستگاه اندازه گیری وسنجش وقیاس اشیاء
lion [حکاکی سر شیر در معماری کلاسیک بخصوص در کتیبه ها]
photoglyph صفخهای که دراثر روشنایی حکاکی شده باشد
false parallax تغییر محل فاهری اشیاء به علت شکست نور
micrometer caliper پرگار مخصوص اندازه گیری اشیاء خیلی ریز
intaglio تصویر حکاکی شده روی سنگ یا مواد سخت
periscope دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
periscopes دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
flea markets بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
flea market بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
rondelle جسم مدور سنگهای قیمتی مدور زینتی
shadow factor ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
spasur سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
torching کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
assembly line دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
stroke writer ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
fetish اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
fetishes اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
pence for any thing میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
z scale نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
sprites اشیاء کوچک و با وضوح بالاکه روی مانیتور بطورمستقل از متن یا گرافیک دیگرمی توان حرکت داده شوند
microchips مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
integrated circuit مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
microchip مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
woodcutter باسمه کار چوب منبت کار
glid تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
dog down بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
conceptual tool وسیلهای برای کار با نظریه ها بجای کار با اشیاء
inscribed حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribing حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribes حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribe حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
spectrozonal photography عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
glyptography شناسائی نقشهای جواهر حکاکی در روی جواهر
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
moment ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
insculp حکاکی کردن گراور کردن
drilling pattern نمونه مته کاری الگوی مته کاری
printed circuit board ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
printed circuit ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
mosaics موزاییک کاری معرق معرق کاری
plumbery سرب کاری کارخانه سرب کاری
plastering گچ کاری
malfunctioned کژ کاری
inaction بی کاری
intent on doing anything کاری
electroplating اب کاری
hypofunction کم کاری
plasterwork گچ کاری
slobbery تف کاری
effective کاری
flower piece گل کاری
currie کاری
impotency کاری
parget گچ کاری
malfunction کژ کاری
under employment کم کاری
curry powder کاری
feckful کاری
curry کاری
active کاری
curries کاری
impotence کاری
curry powders کاری
malfunctions کژ کاری
hypothyroidism کم کاری تیروئید
plaster background دورنمای گچ کاری
illumination تذهیب کاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com