English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (5 milliseconds)
English Persian
access اصابت
accessed اصابت
accesses اصابت
accessing اصابت
hit اصابت
hits اصابت
hitting اصابت
impingement اصابت
Other Matches
best gold تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
impact point نقطه اصابت
direct hit اصابت مستقیم
thunderstroke اصابت صاعقه
impacts اصابت گلوله
impact اصابت گلوله
shots اصابت کرده
shot اصابت کرده
direct hits اصابت مستقیم
onset هجوم اصابت
surface of impact سطح اصابت
point of impact نقطه اصابت
line of impact خط اصابت گلوله
impact pressure فشار اصابت
hit ratio نسبت اصابت
impact area محل اصابت
hitting اصابت موفقیت
hitting اصابت گلوله
hit اصابت موفقیت
hits اصابت گلوله
hit اصابت گلوله
hits اصابت موفقیت
impact area منطقه اصابت گلوله ها
bursts محل اصابت گلوله
angle of incidence زاویه اصابت گلوله
strikes اصابت اعتصاب کردن
impact point محل اصابت گلوله
attack اصابت یا نزول ناخوشی
attacked اصابت یا نزول ناخوشی
attacks اصابت یا نزول ناخوشی
effective pattern منطقه اصابت موثر
impact registration ثبت مرکز اصابت
impacts اصابت اثر شدید
burst محل اصابت گلوله
point of impact محل اصابت گلوله
center of impact registration ثبت مرکز اصابت
beatten zone منطقه مورد اصابت
biting angle کوچکترین زاویه اصابت
impact اصابت اثر شدید
strike اصابت اعتصاب کردن
impact pressure نیروی اصابت فشار ترکش
vertical probable error خطای اصابت قائم گلوله
impact با شدت اصابت کردن ضربت
the lot fell upon me قرعه بنام من اصابت کرد
pattern نقشه طرح اصابت گلوله ها
single shot hit probability احتمال اصابت یک گلوله به هدف
hit اصابت کردن به هدف زدن
hits اصابت کردن به هدف زدن
impacts با شدت اصابت کردن ضربت
patterns نقشه طرح اصابت گلوله ها
hitting اصابت کردن به هدف زدن
absolute deviation انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
direct hits گلولهای که مستقیم به هدف اصابت کند
surface of impact سطح مماس بر نقطه اصابت گلوله
direct hit گلولهای که مستقیم به هدف اصابت کند
impact registration ثبت تیر بروش مرکز اصابت
bull's eye قلب هدف تیری که بهدف اصابت کند
bomb impact plot بردن محل اصابت بمب روی نقشه
bull's-eyes قلب هدف تیری که بهدف اصابت کند
course line shot تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
grand slams علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
grand slam علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
set forward جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
fluke یکنوع ماهی پهن دارای دو انتهای نوک تیز اصابت اتفاق
flukes یکنوع ماهی پهن دارای دو انتهای نوک تیز اصابت اتفاق
miss موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
contact burst preclusion ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
sensing تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
misses موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
missed موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
skittle که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
ping صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
dud probability درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
bilateral spotting دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
pings صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
hit اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
electroluminescent صفحه نمایش مسط ح و سبک که از دو قطعه شیشه پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط لایه نازک گاز که در صورت سیگنال الکتریکی به آن اصابت کند روشن میشود
to hit اصابت کردن [برخورد کردن] [ضربه زدن ] [زدن]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com