Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (7 milliseconds)
English
Persian
nobility
اصالت خانوادگی
Other Matches
phenomen
اصالت عرض اصالت عارضه
heraldry
نجباوعلائم نجابت خانوادگی نشان نجابت خانوادگی
genteelness
اصالت
gentility
اصالت
originality
اصالت
ism
اصالت
ism
اصالت .
gentrice
اصالت
genuineness
اصالت
principle of validity
اصالت الصحه
textualism
اصالت متن یا نص
empiricism
اصالت تجربه
ingenuousness
اصالت نجابت
trinitarianism
اصالت تثلیت
materialism
اصالت ماده
principle of permissibility
اصالت الجواز
realities
اصالت وجود
genuineness
اصلیت اصالت
reality
اصالت وجود
primordiality
اصالت اصلیت
sophisticate
از اصالت وسادگی انداختن
institutionalism
مکتب اصالت نهاد
rationalistic
معتقد به اصالت عقل
vitalism
اعتقاد به اصالت حیات
particianship
نجیب زادگی اصالت
revivalism
اصالت احیا مذهب
monetarism
مکتب اصالت پول
humanism
مکتب اصالت انسان
materialists
معتقد به اصالت ماده
individualism
مکتب اصالت فرد
pragmatism
فلسفه اصالت عمل
individualism
فلسفه اصالت فرد
rationalism
فلسفه اصالت عقل
materialist
معتقد به اصالت ماده
gentry
مردمان محترم و با تربیت اصالت
legalism
عقیده به اصالت و الویت قانون
realism
مشرب اصالت واقعیت یا حقیقت
ultra individualism
اعتقاد به اصالت فرد در حد افراط
familial
خانوادگی
domestic
خانوادگی
naturalism
فلسفه یا مذهب طبیعی اصالت طبیعت
subjectivism
اصالت ذهن وحس فردیت تفکر
idealism
خیال پرستی مسلک اصالت تصور
homophyly
شباهت خانوادگی
family industry
صنعت خانوادگی
washerwoman
زن رختشوی خانوادگی
patronymic
نام خانوادگی
family farm
مزرعه خانوادگی
family background
پیشینه خانوادگی
family name
نام خانوادگی
domestic problem
مساله خانوادگی
family names
اسم خانوادگی
family names
نام خانوادگی
household system
نظام خانوادگی
surname
نام خانوادگی
family name
اسم خانوادگی
family asset
دارائی خانوادگی
removed
فاصله خانوادگی
family allowances
مقرری خانوادگی
emblazonry
نشان خانوادگی
clannishness
هواداری خانوادگی
surnames
نام خانوادگی
blazon
نشان خانوادگی
bibliotics
بررسی دست نوشته برای تعیین اصالت ان
vendetta
دشمنی خونی خانوادگی
vendettas
دشمنی خونی خانوادگی
domestically
بطور خانوادگی و اهلی
coat armour
زره ونشانهای خانوادگی
majordomo
متصدی امور خانوادگی
family neurosis
روان رنجوری خانوادگی
natural philosopher
فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
blazonry
علامت یانشان نجابت خانوادگی
tied down
<idiom>
مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
scutcheon
سپر سپرحاوی نشان خانوادگی
heraldry
ایین وتشریفات نشانهای خانوادگی
hestia
الهه اجاق خانوادگی وشهرها
highbred
دارای تربیت یانجابت خانوادگی
maiden name
نام خانوادگی زن پیش ازشوهرکردن
maiden names
نام خانوادگی زن پیش ازشوهرکردن
emblazon
بانشانهای نجابت خانوادگی اراستن
major-domos
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
blood feud
کینه وعداوت خانوادگی دشمنی دیرین
He cant be tied down to family life.
پای بند زندگی خانوادگی نیست
king of arms
متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
major domo
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domo
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
objectivism
روش فکری که مبتنی بر اصالت حقایقی است که به وسیله درک حسی استنباط میشود
pewage
پولی که بابت نشستن درجاهای خانوادگی یانیمکتهای چندنفری درکلیسامیدهند
hatchment
صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
materialism
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
subjective
فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
individualism
فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
initial
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialed
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialing
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialled
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialling
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initials
نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
false selvage
شیرازه تقلبی
[هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.]
synthetic dyes
رنگینه های شیمیایی
[این رنگ ها که جدیدا وارد بازار فرش شده اند، اصالت فرش اصیل را خدشه دار نموده اند. بدلیل ثبات و درخشندگی جا افتادگی فرش را می گیرند ولی در عوض سهولت دسترسی باعث استقابل شده است.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com