English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
realities اصالت وجود
reality اصالت وجود
Search result with all words
materialism فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
Other Matches
phenomen اصالت عرض اصالت عارضه
gentility اصالت
genteelness اصالت
gentrice اصالت
originality اصالت
genuineness اصالت
ism اصالت
ism اصالت .
empiricism اصالت تجربه
principle of permissibility اصالت الجواز
textualism اصالت متن یا نص
principle of validity اصالت الصحه
trinitarianism اصالت تثلیت
primordiality اصالت اصلیت
genuineness اصلیت اصالت
nobility اصالت خانوادگی
materialism اصالت ماده
ingenuousness اصالت نجابت
humanism مکتب اصالت انسان
monetarism مکتب اصالت پول
institutionalism مکتب اصالت نهاد
materialists معتقد به اصالت ماده
sophisticate از اصالت وسادگی انداختن
rationalism فلسفه اصالت عقل
vitalism اعتقاد به اصالت حیات
pragmatism فلسفه اصالت عمل
individualism مکتب اصالت فرد
individualism فلسفه اصالت فرد
revivalism اصالت احیا مذهب
rationalistic معتقد به اصالت عقل
particianship نجیب زادگی اصالت
materialist معتقد به اصالت ماده
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
ultra individualism اعتقاد به اصالت فرد در حد افراط
gentry مردمان محترم و با تربیت اصالت
realism مشرب اصالت واقعیت یا حقیقت
legalism عقیده به اصالت و الویت قانون
subjectivism اصالت ذهن وحس فردیت تفکر
naturalism فلسفه یا مذهب طبیعی اصالت طبیعت
idealism خیال پرستی مسلک اصالت تصور
bibliotics بررسی دست نوشته برای تعیین اصالت ان
natural philosopher فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
objectivism روش فکری که مبتنی بر اصالت حقایقی است که به وسیله درک حسی استنباط میشود
subjective فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
individualism فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
neer do well or well پی وجود
individuation وجود
In spite of . Despite . Notwithstanding . با وجود
personality وجود
despite با وجود
presence وجود
entity وجود
entities وجود
in spite با وجود
existences وجود
being وجود
existence وجود
personalities وجود
Despite the fact that… با وجود اینکه
d. constitution وجود نازک
from the bottom of one's heart <idiom> از اعماق وجود
essence وجود ماهیت
in spite of that با وجود این
drink hail گوارای وجود
preexistence تقدم وجود
begetter وجود اور
self assertiveness ابراز وجود
non ego غیر وجود
pre existence تقدم وجود
pantheist معتقدبوحدت وجود
none the less با وجود این
d. of constitution نازکی وجود
be وجود داشتن
virus وجود دارد
viruses وجود دارد
body and soul <idiom> با تمام وجود
to be there وجود داشتن
system اصول وجود
systems اصول وجود
nonetheless بااین وجود
individuality وجود فردی
regardless با وجود علیرغم
quality وجود خصوصیت
qualities وجود خصوصیت
fact وجود مسلم
facts وجود مسلم
person وجود ذات
persons وجود ذات
universe عالم وجود
exist وجود داشتن
existed وجود داشتن
exists وجود داشتن
atheism انکار وجود خدا
nevertheless با این وجود علیرغم
numen وجود الهی خدا
objectives دارای وجود خارجی
objective دارای وجود خارجی
neer do well or well ادم بی وجود یا بی خاصیت
and there an end. و پایان وجود دارد.
begets سبب وجود شدن
cosmology نظام عالم وجود
in the face of such odds با وجود این تفاوت
begetting سبب وجود شدن
hydrometeor وجود بخاراب در هوا
hemoglobinuria وجود هموگلوبین درادرار
hematuria وجود خون در ادرار
pantheistic مبنی بر وحدت وجود
cosmologies نظام عالم وجود
for all that با وجود همه اینها
know nothing منکر وجود خدا
oxaluria وجود جوهر ترشک
preexistent دارای تقدم در وجود
cosmos نظام عالم وجود
animalization وجود مواد حیوانی
beget سبب وجود شدن
pantheism ایین وحدت وجود
preexist قبلا وجود داشتن
water exists in three phases اب درسه نمود وجود دارد
warehouse refusal اعلام عدم وجود درانبار
phosphaturia وجود فوسفات زیاد در پیشاب
put one's foot down <idiom> با تمام وجود اعتراض کردن
trichotomy تقسیم وجود انسان به سه قسمت
Is there electricity? آیا برق وجود دارد؟
Is there drinking water? آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
Is there a television? آیا تلویزیون وجود دارد؟
give someone a good run for her money <idiom> رقابت شدید به وجود آوردن
I love her with my whole being . با تمام وجود دوستش دارم
She was a fine woman ( person ) . وجود بسیار نازنینی بود
groove [فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.]
There is a mountain of difficulties . کوهی از مشکلات وجود دارد
cosmogonic وابسته به خلقت عالم وجود
agnostics عرفای منکر وجود خدا
converging تقارب خطوط وجود تشابه
converges تقارب خطوط وجود تشابه
react تغییر به علت وجود یک ماده
reacting تغییر به علت وجود یک ماده
reacts تغییر به علت وجود یک ماده
pantheism همه خدایی وحدت وجود
reacted تغییر به علت وجود یک ماده
converged تقارب خطوط وجود تشابه
converge تقارب خطوط وجود تشابه
agnostic عرفای منکر وجود خدا
fetch مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
fetched مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
fetches مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
androgyny وجود دو حالت زنانگی ومردانگی توام
albinism عدم وجود رنگ دانه در بدن
Is there heating? آیا سیستم حرارتی وجود دارد؟
unitarianism وحدت گرایی اعتقاد بوحدت وجود
syupersubstantial مافق وجود یا جوهر مادی روحی
factionalism اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
substantialize دارای وجود خارجی کردن یاشدن
You are needed . They need you . وجود شما مورد نیاز است
To put ones heart and soul into a job . باتمام وجود کاری را انجام دادن
radiological survey بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
Is there air conditioning? آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
Such a thing does not exist at all . چنین چیزی اصلا" وجود ندارد
There is no such number. همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
cosmologist دانشمند ومحقق درعلم عالم وجود
There's an exception to every rule. برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
homogamy وجود گلبرگهای مشابه ومتجانس در گیاه
There's no reason for concern. دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
logos اصل یا منشاء عقل عالم وجود
to not be [any] the wiser <idiom> ملتفت نشدن [با وجود نشانه ها و توضیحات]
There is nothing to worry about. دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
objectiveness با داشتن وجود خارجی بطورواقعی یاخارجی
lactosuria وجود ماده قندی شیر درپیشاب
in nature همه جا دارای وجود خارجی یا طبیعی
She loves him in spite lf sll his faults . با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
There are not many amusements in this town. دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
xanthoma وجود لکههای زرد غیرمنظم در زیر پوست
However hard he tried ... با این وجود که او [مرد] سخت تلاش کرد ...
Inquietude حس آشوبی که از وجود آسایش و سکون به دست می آید.
Racial prejudice prevails in some countries. دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
residents ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
transients آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
There is no reason to do something دلیلی وجود ندارد که کاری انجام شود.
There's no danger of that happening again. خطری وجود ندارد که آن دوباره اتفاق بیافته.
Ah, what the heck! اه مهم نیست! [اه با وجود این کار را میکنم!]
dualism وجود دو موقعیت یاپدیده متضاد در کنار یکدیگر
Where theres will theres a way . <proverb> تا وقتى خواسته اى هست ,راهى هم وجود دارد .
There is one physician for every 260 inhabitants. برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
resident ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
transient آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
anthropopathism اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
cosmogony خلقت وپیدایش عالم وجود کیهان شناسی
false selvage شیرازه تقلبی [هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.]
There is more to it than meets the eye. ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
reticle تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
There are ine milion book (volumes)in this library. دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
Trinity سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
windage تنظیم حرکت تفنگ درهدفگیری هنگام وجود بادعرضی
non striker توپزنی که با وجود ایستادن جلو میله ضربه نمیزند
The chances of a soloution are bleak. احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
Is there a camp site near here? آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
deque یک صف دو سر که امکان درج و حذف را در هر دو انتهای لیست به وجود می اوردردیف
Is there a camp site near here? آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
addressing دستیابی سریع به داده به علت وجود آن در فیلد آدرس
standards خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standard خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com