English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
cant اصطلاحات مخصوص یک صنف یا دسته
Other Matches
jargon اصطلاحات مخصوص یک صنف
souithernism لغت و اصطلاحات مخصوص جنوب
jargonize بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
terminologies اصطلاحات
terminology اصطلاحات
architectural terms اصطلاحات معماری
nomenclauture فهرست اصطلاحات
nomenelature فهرست اصطلاحات
nomanclature مجموعه اصطلاحات
grammatical term اصطلاحات دستوری
nautical terms اصطلاحات دریایی
turkism اصطلاحات ترکی
minaei از اصطلاحات داوری کاراته
briticism اصطلاحات خاص انگلیس
inkhorn دارای اصطلاحات قلنبه
terminological وابسته به مجموعه اصطلاحات
botanical terms اصطلاحات گیاه شناسی
technic اصطلاحات وقواعد فنی
nomenclature مجموعه اصطلاحات نامگذاری
italicism عبارات و اصطلاحات ایتالیایی
terminologies اصطلاحات علمی یافنی
terminology اصطلاحات علمی یافنی
technical اصطلاحات وقواعد فنی
medical terminology اصطلاحات پزشکی یا طبی
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
anglicist متخصص اصطلاحات و قواعدزبان انگلیسی
terminological وابسته به اصطلاحات علمی وفنی
terminologies لفظ گذاری مجموعه اصطلاحات
technicalization استفاده از اصطلاحات یاروشهای فنی
nomenclature نام گذاری فهرست اصطلاحات
germanism اصطلاحات ویژه زبان المانی
terminology لفظ گذاری مجموعه اصطلاحات
nomenclature فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
patavinity لهجه ولایتی اصطلاحات محلی
gallicism اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
ink hard terms اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
law french اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
computerese استفاده کنندگان از کامپیوتر مجموعه اصطلاحات کامپیوتری
lingua زبان یا عضو زبانی شکل اصطلاحات خاص
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
This dictionary has many examples of how idioms are used . این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
pidgin انگلیسی دست وپا شکسته ومخلوط با اصطلاحات چینی
pidgins انگلیسی دست وپا شکسته ومخلوط با اصطلاحات چینی
king's english اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
wimp آدم دست و پا چلفته [شمال آلمان] [خفت آور ] [اصطلاحات نوجوانان]
nosegay دسته گل یایک دسته علف
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
lorgnette ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
group دسته دسته کردن
sorted دسته دسته کردن
assort دسته دسته کردن
sorts دسته دسته کردن
sect دسته دسته مذهبی
distribute دسته دسته کردن
assort دسته دسته شدن
shoals of people دسته دسته مردم
classify دسته دسته کردن
troop دسته دسته شدن
trooped دسته دسته شدن
in detail مفصلا دسته دسته
trooping دسته دسته شدن
they came in bands دسته دسته امدند
groups دسته دسته کردن
windrow دسته دسته کردن
sort دسته دسته کردن
regiments دسته دسته کردن
streams of people دسته دسته مردم
scores of people دسته دسته مردم
sects دسته دسته مذهبی
regiment دسته دسته کردن
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
special drawing rights این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
coaction عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
to form into groups دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
technicality اصطلاحات فنی نکته فنی
technicalities اصطلاحات فنی نکته فنی
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundling متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle متمرکز کردن دسته کردن دسته
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
drove دسته
skulked دسته
army دسته
skulking دسته
cranking دسته
procession دسته
cranked دسته
crank دسته
pitman دسته
ranges دسته
cranks دسته
bouquet دسته گل
bouquets دسته گل
passel دسته
lugged دسته
lugging دسته
lugs دسته
A bunch ( bouquet ) of flowers . دسته گل
A bouquet (bunch)of flowers. دسته گه
bail arm دسته
genus دسته
skulk دسته
skulks دسته
group دسته
ranged دسته
batch دسته
batches دسته
bracket دسته
helm دسته
helms دسته
hilt دسته
hilts دسته
clique دسته
cliques دسته
trooped دسته
range دسته
sections دسته
section دسته
groups دسته
ears دسته
troop دسته
processions دسته
trooping دسته
gang دسته
sheaf دسته
assortment دسته
assortments دسته
handle دسته
handles دسته
bunch دسته
bodle دسته
gangs دسته
boodle دسته
clan دسته
clans دسته
category دسته
bunched دسته
bunches دسته
bunching دسته
faggot دسته
faggots دسته
fagot دسته
clump دسته
clumped دسته
clumping دسته
clumps دسته
congregation دسته
congregations دسته
hordes دسته
skeins دسته
skein دسته
tussock دسته مو
tussocks دسته مو
ear دسته
nib دسته
nibs دسته
stem دسته
stemmed دسته
stemming دسته
stems دسته
ilk دسته
horde دسته
levers دسته
droves دسته
cluster bombs دسته
clusters دسته
host دسته
hosted دسته
hosting دسته
hosts دسته
nosegay دسته گل
kind دسته
kindest دسته
kinds دسته
team دسته
teams دسته
cluster دسته
cluster bomb دسته
helve دسته
ringleader سر دسته
ringleaders سر دسته
fascicled دسته دسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com