Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 206 (5 milliseconds)
English	Persian
correction for guessing	اصلاح برای حدس
Search result with all words
stud	حیوانی که برای اصلاح نژادنگهداری میشود
check plot	یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
correction for attenuation	اصلاح برای کاهش
land plaster	صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
tentering	دار کشی [میخ کشی ] [اینکار برای اصلاح کجی یا سره فرش صورت می گیرد.]
Other Matches
revises	اصلاح کردن اصلاح نمودن
revising	اصلاح کردن اصلاح نمودن
revise	اصلاح کردن اصلاح نمودن
modification kit	جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
self correcting	خود بخود اصلاح شونده اصلاح کننده نفس خود
kiosk	فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks	فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
arrangement	اصلاح
reform	اصلاح
shavind	اصلاح
emendation	اصلاح
amendment	اصلاح
arrangements	اصلاح
reforming	اصلاح
revisions	اصلاح
shading	اصلاح
modifiation	اصلاح
modification	اصلاح
reforms	اصلاح
melioration	اصلاح
adjustments	اصلاح
reconcilement	اصلاح اصلاح
repair	اصلاح
regeneration	اصلاح
revision	اصلاح
repaired	اصلاح
improvements	اصلاح
rehabilitation	اصلاح
reclamation	اصلاح
rectification	اصلاح
betterment	اصلاح
reparation	اصلاح
atonement	اصلاح
reformation	اصلاح
reconciliation	اصلاح
amendments	اصلاح
improvement	اصلاح
alternation	اصلاح
correction	اصلاح
adjustment	اصلاح
mendable	اصلاح پذیر
redressed	اصلاح کردن
redresses	اصلاح کردن
improver	اصلاح کننده
redress	اصلاح کردن
reclaim	اصلاح شدن
revising	حک و اصلاح کردن
to sct aright	اصلاح کردن
rectifier	وسیله اصلاح
revises	حک و اصلاح کردن
corrector	اصلاح کننده
corrigibility	اصلاح پذیری
corrigible	اصلاح پذیر
rectifier	اصلاح کننده
reformable	اصلاح پذیر
refornable	اصلاح پذیر
emendator	اصلاح کننده
accomodate	اصلاح کردن
data modification	اصلاح داده ها
regenarate	اصلاح شده
reclaimed	اصلاح شدن
improvised	اصلاح شده
reclaiming	اصلاح شدن
modified	اصلاح شده
reformists	اصلاح طلبانه
reformists	اصلاح طلب
accords	اصلاح کردن
accorded	اصلاح کردن
accord	اصلاح کردن
irreconcilableness	اصلاح ناپذیری
irreconcilability	اصلاح ناپذیری
reformist	اصلاح طلب
address modification	اصلاح نشانی
address modification	اصلاح آدرس
reformist	اصلاح طلبانه
reclaims	اصلاح شدن
right itself	اصلاح شدن
amender	اصلاح کننده
modification	اصلاح مدل
modify	اصلاح کردن
revise	حک و اصلاح کردن
modifying	اصلاح کردن
amendable	قابل اصلاح
ameliorable	قابل اصلاح
incorrigibility	اصلاح ناپذیری
modifies	اصلاح کردن
modification	پیرایش اصلاح
reformism	اصلاح طلبی
arrangements	ترتیب اصلاح
arrangement	ترتیب اصلاح
reformation	اصلاح اساسی
eugenics	اصلاح نژاد
repent	اصلاح شدن
reformatory	کانون اصلاح
altering	اصلاح کردن
altered	اصلاح کردن
alter	اصلاح کردن
reformatories	کانون اصلاح
amending	اصلاح کردن
improvability	اصلاح شدنی
file	اصلاح کردن
filed	اصلاح کردن
improvably	اصلاح پذیر
alters	اصلاح کردن
emends	اصلاح کردن
rectify	اصلاح کردن
incorrigible	اصلاح ناپذیر
repented	اصلاح شدن
rectifies	اصلاح کردن
repents	اصلاح شدن
emend	اصلاح کردن
rectified	اصلاح کردن
meliorate	اصلاح کردن
emended	اصلاح کردن
mender	اصلاح کننده
emending	اصلاح کردن
yates correction	اصلاح یتیس
accommodated	اصلاح کردن
amended	اصلاح کردن
renovation	اصلاح نوسازی
amend	اصلاح کردن
accommodate	اصلاح کردن
reconcilability	اصلاح پذیری
repenting	اصلاح شدن
betterment	اصلاح بهبود
self improvement	اصلاح خود
accommodates	اصلاح کردن
corrective	اصلاح کننده
correctives	اصلاح کننده
self correcting code	کد خود اصلاح
grades	اصلاح نژادکردن هموارکردن
irrecocilably	بطور اصلاح ناپذیر
house of correction	کانون اصلاح وتربیت
reformer	مصلح اصلاح طلب
reformers	مصلح اصلاح طلب
alterable memory	حافظه اصلاح پذیر
shaving	اصلاح صورت تراشی
gold worked steel	فولاد اصلاح شده
linebreed	اصلاح نژادی کردن
To get a haitcut.	اصلاح کردن (موی سر )
solicitorship	اصلاح فیما بین
interbreed	اصلاح نژاد کردن
revisional	چاپ اصلاح شده
revised edition	چاپ اصلاح شده
revised drawing	رسم اصلاح شده
do-gooders	اصلاح طلب سادهلوح
incorrigibly	بطور اصلاح ناپذیر
grade	اصلاح نژادکردن هموارکردن
do-gooder	اصلاح طلب سادهلوح
alternate routing	مسیریابی اصلاح پذیر
modificatory	اصلاح امیز اصلاحی
corrected score	نمره اصلاح شده
shaveling	ادم اصلاح کرده
She is constantly correcting me.	او [زن] دائما من را اصلاح می کند.
eugenics	علم اصلاح نژادانسان
recension	چاپ اصلاح شده
modifiable	قابل اصلاح وتعدیل
euthenics	اصلاح نژاد محیطی
reconciliation of two parties	اصلاح ذات البین
repentance	اصلاح مسیر زندگی
improvement in stock breading	اصلاح نژاد چارپایان
recoverable error	اشتباه قابل اصلاح
correctional institution	کانون اصلاح و تربیت
touch up <idiom>	اصلاح کردن تغییرات
tax reforms	اصلاح امور مالیاتی
correctional custudy	روش اصلاح رفتار
He is incorrigible.	آدم اصلاح پذیری نیست
amended	ماده یاقانونی را اصلاح و تجدیدکردن
orthoptic	وابسته به اصلاح نقص بینایی
orthopaedics	اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی
amend	ماده یاقانونی را اصلاح و تجدیدکردن
proctor modified compaction test	ازمایش تراکم اصلاح شده
I'd like a shave.	میخواهم صورتم را اصلاح کنم.
it is past reclaim	دیگر قابل اصلاح یااستردادنیست
amending	ماده یاقانونی را اصلاح و تجدیدکردن
master file maintenance	تغییردادن یا اصلاح فایلهای اصلی
reform	اصلاح اساسی کردن یا شدن
I cut my face shaving.	هنگام اصلاح صورتم را بریدم
reforms	اصلاح اساسی کردن یا شدن
To get a shave.	اصلاح کردن ( ریش تراشیدن )
badminton	بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
retrieves	اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
orthodontia	مبحث اصلاح دندانهای کج و معوج دردندانپزشکی
revised version	ترجمه اصلاح شده کتاب مقدس
orthodontics	مبحث اصلاح دندانهای کج و معوج دردندانپزشکی
I'd like a haircut, please.	لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم.
cross fertile	اصلاح نژاد از راه لقاح متقابل
orthogenesis	اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
retrieve	اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
orthopedics	اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی استخوانپزشکی
He latherd his chin before shaving.	قبل از اصلاح صورتش را کف صابون مالید
conciliation	مصالحه حل اختلاف اصلاح ذات البین
file maintenaee	اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
selected breed	[گوسفند یا چهارپای اصلاح نژاد شده]
retrieved	اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
eugenic	از نژاد یانسب خوب اصلاح نژادی
correctional treatment	روش معالجه از راه اصلاح رفتار
scapegrace	ادم بی پروا وبی ملاحظه اصلاح ناپذیر
unrevised edition	چاپ تازه [از نسخه اصلی بدون اصلاح]
utopian	تصوری شخصی که درصدد اصلاح جهان است

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com