Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
crew cut	اصلاح سربطوری که موهاکوتاه شده وشبیه ماهوت پاک کن شود
crew cuts	اصلاح سربطوری که موهاکوتاه شده وشبیه ماهوت پاک کن شود
Other Matches
revises	اصلاح کردن اصلاح نمودن
revising	اصلاح کردن اصلاح نمودن
revise	اصلاح کردن اصلاح نمودن
broadcloth	ماهوت
modification kit	جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
brush	ماهوت پاک کن
drapery	ماهوت فروشی
draperies	ماهوت فروشی
brushes	ماهوت پاک کن
clothes brush	ماهوت پاک کن
hair brush	ماهوت پاک کن
whisk broom	ماهوت پاک کن
whisker	ماهوت پاک کن
drapers	ماهوت فروش
draper	ماهوت فروش
whiskery	ماهوت پاک کن
self correcting	خود بخود اصلاح شونده اصلاح کننده نفس خود
whisked	ماهوت پاک کن زدن
whisking	ماهوت پاک کن زدن
whisks	ماهوت پاک کن زدن
brushes	ماهوت پاک کن زدن
brushy	شبیه ماهوت پاک کن
brush	ماهوت پاک کن زدن
whisk	ماهوت پاک کن زدن
hairbrush	ماهوت پاک کن مخصوص موی سر
brush	سرسمبه نظافت ماهوت پاک کن
brushes	سرسمبه نظافت ماهوت پاک کن
wispish	شبیه ماهوت پاک کن یاجاروب وقشو
velure	پارچه مخملی ماهوت پاک کن پارچهای باماهوت پاک کن پاک کردن
woollen draper	پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
improvement	اصلاح
reforming	اصلاح
reform	اصلاح
reformation	اصلاح
reforms	اصلاح
atonement	اصلاح
reparation	اصلاح
modifiation	اصلاح
melioration	اصلاح
emendation	اصلاح
rectification	اصلاح
shavind	اصلاح
modification	اصلاح
reconciliation	اصلاح
betterment	اصلاح
improvements	اصلاح
regeneration	اصلاح
shading	اصلاح
reclamation	اصلاح
reconcilement	اصلاح اصلاح
arrangements	اصلاح
adjustment	اصلاح
repair	اصلاح
adjustments	اصلاح
revisions	اصلاح
revision	اصلاح
amendment	اصلاح
correction	اصلاح
arrangement	اصلاح
amendments	اصلاح
repaired	اصلاح
alternation	اصلاح
rehabilitation	اصلاح
incorrigible	اصلاح ناپذیر
correctives	اصلاح کننده
corrective	اصلاح کننده
reformism	اصلاح طلبی
betterment	اصلاح بهبود
reformation	اصلاح اساسی
rectifier	وسیله اصلاح
rectifier	اصلاح کننده
regenarate	اصلاح شده
rectify	اصلاح کردن
rectifies	اصلاح کردن
renovation	اصلاح نوسازی
yates correction	اصلاح یتیس
to sct aright	اصلاح کردن
reformist	اصلاح طلب
reformist	اصلاح طلبانه
reformists	اصلاح طلب
reformists	اصلاح طلبانه
self improvement	اصلاح خود
eugenics	اصلاح نژاد
rectified	اصلاح کردن
right itself	اصلاح شدن
self correcting code	کد خود اصلاح
modification	پیرایش اصلاح
accord	اصلاح کردن
incorrigibility	اصلاح ناپذیری
mender	اصلاح کننده
corrector	اصلاح کننده
corrigibility	اصلاح پذیری
mendable	اصلاح پذیر
reformable	اصلاح پذیر
refornable	اصلاح پذیر
meliorate	اصلاح کردن
data modification	اصلاح داده ها
irreconcilableness	اصلاح ناپذیری
emendator	اصلاح کننده
irreconcilability	اصلاح ناپذیری
improvability	اصلاح شدنی
improvably	اصلاح پذیر
accorded	اصلاح کردن
accords	اصلاح کردن
modification	اصلاح مدل
reconcilability	اصلاح پذیری
reformatory	کانون اصلاح
reformatories	کانون اصلاح
modified	اصلاح شده
improvised	اصلاح شده
accomodate	اصلاح کردن
address modification	اصلاح نشانی
address modification	اصلاح آدرس
corrigible	اصلاح پذیر
ameliorable	قابل اصلاح
amendable	قابل اصلاح
amender	اصلاح کننده
improver	اصلاح کننده
redressed	اصلاح کردن
redresses	اصلاح کردن
reclaims	اصلاح شدن
repents	اصلاح شدن
reclaiming	اصلاح شدن
emended	اصلاح کردن
emending	اصلاح کردن
emends	اصلاح کردن
accommodate	اصلاح کردن
accommodated	اصلاح کردن
accommodates	اصلاح کردن
reclaimed	اصلاح شدن
redress	اصلاح کردن
emend	اصلاح کردن
modifies	اصلاح کردن
modify	اصلاح کردن
modifying	اصلاح کردن
reclaim	اصلاح شدن
repented	اصلاح شدن
amending	اصلاح کردن
alter	اصلاح کردن
altered	اصلاح کردن
altering	اصلاح کردن
alters	اصلاح کردن
repent	اصلاح شدن
revise	حک و اصلاح کردن
revising	حک و اصلاح کردن
revises	حک و اصلاح کردن
repenting	اصلاح شدن
amended	اصلاح کردن
arrangements	ترتیب اصلاح
arrangement	ترتیب اصلاح
file	اصلاح کردن
filed	اصلاح کردن
amend	اصلاح کردن
correction for guessing	اصلاح برای حدس
incorrigibly	بطور اصلاح ناپذیر
linebreed	اصلاح نژادی کردن
alterable memory	حافظه اصلاح پذیر
modificatory	اصلاح امیز اصلاحی
improvement in stock breading	اصلاح نژاد چارپایان
euthenics	اصلاح نژاد محیطی
house of correction	کانون اصلاح وتربیت
corrected score	نمره اصلاح شده
modifiable	قابل اصلاح وتعدیل
irrecocilably	بطور اصلاح ناپذیر
gold worked steel	فولاد اصلاح شده
correctional custudy	روش اصلاح رفتار
correctional institution	کانون اصلاح و تربیت
interbreed	اصلاح نژاد کردن
To get a haitcut.	اصلاح کردن (موی سر )
revised drawing	رسم اصلاح شده
revised edition	چاپ اصلاح شده
revisional	چاپ اصلاح شده
touch up <idiom>	اصلاح کردن تغییرات
shaveling	ادم اصلاح کرده
repentance	اصلاح مسیر زندگی
eugenics	علم اصلاح نژادانسان
solicitorship	اصلاح فیما بین
tax reforms	اصلاح امور مالیاتی
grade	اصلاح نژادکردن هموارکردن
grades	اصلاح نژادکردن هموارکردن
do-gooder	اصلاح طلب سادهلوح
do-gooders	اصلاح طلب سادهلوح
reformer	مصلح اصلاح طلب
reformers	مصلح اصلاح طلب
She is constantly correcting me.	او [زن] دائما من را اصلاح می کند.
alternate routing	مسیریابی اصلاح پذیر
reconciliation of two parties	اصلاح ذات البین
recoverable error	اشتباه قابل اصلاح
recension	چاپ اصلاح شده
correction for attenuation	اصلاح برای کاهش
shaving	اصلاح صورت تراشی
To get a shave.	اصلاح کردن ( ریش تراشیدن )
proctor modified compaction test	ازمایش تراکم اصلاح شده
orthoptic	وابسته به اصلاح نقص بینایی
I cut my face shaving.	هنگام اصلاح صورتم را بریدم
I'd like a shave.	میخواهم صورتم را اصلاح کنم.
He is incorrigible.	آدم اصلاح پذیری نیست
it is past reclaim	دیگر قابل اصلاح یااستردادنیست
orthopaedics	اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی
amend	ماده یاقانونی را اصلاح و تجدیدکردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com