English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English Persian
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
Other Matches
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
modifier تعدیل کننده
moderator تعدیل کننده
moderators تعدیل کننده
coordinator تعدیل کننده
escalators تعدیل کننده
modulator تعدیل کننده
escalator تعدیل کننده
regulators تعدیل کننده
regulator تعدیل کننده
modifiers تعدیل کننده
moderator variable متغیر تعدیل کننده
damper عایق تعدیل کننده
adapter جرح و تعدیل کننده
adaptors جرح و تعدیل کننده
adaptor جرح و تعدیل کننده
modification factor ضریب تعدیل کننده
adapters جرح و تعدیل کننده
compensating winding سیم پیچ تعدیل کننده
g.d.p deflator تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی
self correcting خود بخود اصلاح شونده اصلاح کننده نفس خود
correctives اصلاح کننده
corrector اصلاح کننده
rectifier اصلاح کننده
corrective اصلاح کننده
amender اصلاح کننده
emendator اصلاح کننده
mender اصلاح کننده
improver اصلاح کننده
exerciser وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
revises اصلاح کردن اصلاح نمودن
revising اصلاح کردن اصلاح نمودن
revise اصلاح کردن اصلاح نمودن
modification kit جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
deflective کج کننده
benders خم کننده
syncopator غش کننده
fizzy کف کننده
mumbler من من کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
fillers پر کننده
filler پر کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
bandwidth یچ کننده
solver حل کننده
puffer پف کننده
doer کننده
rebutter رد کننده
bender خم کننده
whisperer پچ پچ کننده
refuser رد کننده
refutative رد کننده
prater پچ پچ کننده
refutatory رد کننده
commulator یک سو کننده
squelcher له کننده
attacking تک کننده
squasher له کننده
noncommittal رد کننده
surfy کف کننده
thinner کم کننده
swooner غش کننده
renunciant رد کننده
renunciant کننده
skittish رم کننده
ear-splitting کر کننده
crusher له کننده
prattfall پچ پچ کننده
jaberer پچ پچ کننده
crepitant خش خش کننده
spurner رد کننده
mauler له کننده
tracker پی کننده
solvent اب کننده
solvents اب کننده
sensor حس کننده
repudiationist رد کننده
mitigative کم کننده
trackers پی کننده
mitigatory کم کننده
abjurer or abjuror کننده
fluxing oil اب کننده
catterer پچ پچ کننده
doers کننده
attenuant اب کننده
bidder کننده
percutient دق کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com