Dictiornary-Farsi | اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (13 milliseconds)

English	Persian
diminishing utility	اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال


Other Matches

diminishing utility	قانون تقلیل تمایل به مصرف
consumer logistics	امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
margin propensity to consume	تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
propensity to consume	تمایل به مصرف
low marginal propensity to cunsume	تمایل ارام به مصرف
shelf life	مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
final goods	کالا برای مصرف نهائی
average propensity to consume	میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
p day	زمان تعادل مصرف
quickly	بدون مصرف زمان زیادی
power consumer	مصرف انرژی مصرف توان
brake specific fuel consumption	مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
life cycle hypothesis	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pigou effect	اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
cob web theorem	ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
disposal	مصرف
unemployed	بی مصرف
wasteful	مصرف
waster	مصرف
consumption	مصرف
expenditure	مصرف
offtake	مصرف
of no a	بی مصرف
sodden	بی مصرف
otiose	بی مصرف
income consumption curve	مصرف
extravagant	مصرف
good for nothing	بی مصرف
expense	مصرف
waste	بی مصرف
comsumption	مصرف
consumption possibility line	حد مصرف
overall consumption	مصرف کل
aggregate consumption	مصرف کل
wastes	بی مصرف
wasters	مصرف
usages	مصرف
usage	مصرف
consumerism	مصرف
throwaway	یکبار مصرف
spend	مصرف کردن
peak load	بحبوحه مصرف
eats	مصرف کردن
eat	مصرف کردن
per capita consumption	مصرف سرانه
per capita water consumption	مصرف سرانه اب
permanent consumption	مصرف دائمی
put away	مصرف کردن
spends	مصرف کردن
power consumer	مصرف برق
productive consumption	مصرف مولد
consumes	مصرف کردن
consumed	مصرف کردن
consume	مصرف کردن
partial substitution	جانشینی مصرف
consumerism	مصرف گرایی
disposable	مصرف شدنی
transitory consumption	مصرف انتقالی
transitory consumption	مصرف گذرا
rags	بی مصرف شدن
rag	بی مصرف شدن
rival consumption	مصرف رقابتی
exhausted	مصرف شده
expendable	مصرف پذیر
throw away	چیز بی مصرف
to use up	مصرف کردن
dismantle	بی مصرف کردن
dismantling	بی مصرف کردن
dismantles	بی مصرف کردن
expenditure	میزان مصرف
unproductive consumption	مصرف بیهوده
ready use	اماده مصرف
power consumption	مصرف قدرت
power consumption	مصرف برق
present consumption	مصرف جاری
use up	مصرف کردن
present consumption	مصرف حال
usage rate	نرخ مصرف
home consumption	مصرف خانگی
private consumption	مصرف خصوصی
utilizable <adj.>	قابل مصرف
propensity to consume	گرایش به مصرف
rate of consumption	نرخ مصرف
ready for use	اماده مصرف
dismantled	بی مصرف کردن
consumer brand	کالای پر مصرف
expenditure credit	اعتبار مصرف
shelf life	تاریخ مصرف
consumption function	تابع مصرف
using	استعمال مصرف
consumers	مصرف کننده
excise tax	مالیات بر مصرف
energy consumption	مصرف انرژی
consumable	مصرف شدنی
conspicuious consumption	مصرف تجملی
conspicious consumption	مصرف تجملی
consumption possibility line	خط امکانات مصرف
consumption rate	نواخت مصرف
consumption rate	میزان مصرف
consumption rate	اهنگ مصرف
consumption schedule	جدول مصرف
consumption theory	نظریه مصرف
coefficient of utility	ضریب مصرف
capital consumption	مصرف سرمایه
bootless	بی مصرف بی علاج
domestic consumption	مصرف خانگی
autonomous consumption	مصرف مستقل
industrial consumption	مصرف صنعتی
users	مصرف کننده
user	مصرف کننده
internal consumption	مصرف داخلی
internal power	مصرف داخلی
irrigation consumption	مصرف ابیاری
utilization	مصرف بکاربری
mass consumption	مصرف انبوه
mass consumption	مصرف کلان
maximum power demand	مصرف حداکثر
national consumption	مصرف ملی
induced consumption	مصرف تشویقی
induced consumption	مصرف القائی
consumer	مصرف کننده
abusing	سوء مصرف
abuses	سوء مصرف
abused	سوء مصرف
abuse	سوء مصرف
fuel consumption	مصرف سوخت
gasoline consumption	مصرف بنزین
high mass consumption	مصرف انبوه
home consumption	مصرف داخلی
home use entry	اعلامیه مصرف
idle stock	موجودی بی مصرف
inconsumable	مصرف نکردنی
optional consumption	مصرف اختیاری
uses	استعمال مصرف
applicable <adj.>	مصرف کردنی
utilizations	موارد مصرف
suitable <adj.>	مصرف کردنی
usable <adj.>	مصرف کردنی
utilisable [British] <adj.>	قابل مصرف
useful <adj.>	قابل مصرف
usable <adj.>	قابل مصرف
suitable <adj.>	قابل مصرف
applicable <adj.>	قابل مصرف
utilizable <adj.>	مصرف کردنی
utilisable [British] <adj.>	مصرف کردنی
useful <adj.>	مصرف کردنی
use	استعمال مصرف
exploitation [utilization]	مورد مصرف
utilisation [British]	مورد مصرف
utilization	مورد مصرف
utilisations	موارد مصرف
usages	موارد مصرف
TAN [Transaction authentication number]	رمز یکبار مصرف
using	مورد مصرف
recive	مصرف کنید
usage	مورد مصرف
unit kilometer	مصرف کیلومتری یکان
unproductive consumption	مصرف غیر مولد
dud	بی مصرف گلوله معیوب
consumerism	حمایت از مصرف کننده
home use entry	اعلامیه مصرف شخصی
throwaway	مصرف کن و دور بیانداز
volt ampere hour meter	کنتور مصرف فاهری
primary consumers	مصرف کنندگان نخستین
var hour meter	کنتور مصرف کور
gew gaw	اشیاء قشنگ بی مصرف
utilizable	قابل استفاده مصرف
indirect consumption	مصرف غیر مستقیم
secondary consumers	مصرف کنندگان دومین
price consumption curve	منحنی قیمت مصرف
meters	کنتور مصرف سنج
meter	کنتور مصرف سنج
metre	کنتور مصرف سنج
metres	کنتور مصرف سنج
tertiary consumers	مصرف کنندگان سومین
offer curve	منحنی قیمت مصرف
input	نیروی مصرف شده
product usage rate	میزان مصرف محصول
rational consumer	مصرف کننده عقلائی
representative consumer	مصرف کننده نمونه
gewgaw	چیز قشنگ بی مصرف
service cable	کابل مصرف کننده
gewgaws	چیز قشنگ بی مصرف
reactive volt ampere hour meter	کنتور مصرف کور
slather	بطورافراط مصرف کردن
soft goods	کالاهای مصرف شدنی
specific fuel consumption	مصرف سوخت ویژه
inputted	نیروی مصرف شده
gimcrack	قشنگ و بی مصرف عروسک
bauble	چیزقشنگ وبی مصرف
baubles	چیزقشنگ وبی مصرف
total consumption burner	مشعل تمام مصرف کن
law of diminishing atility	قانون مصرف نزولی
logplate	صفحه صورت مصرف
macronutrient	عنصر غذایی پر مصرف
marginal propensity to consume	میل نهائی به مصرف
nonrival consumption	مصرف غیر رقابتی
to be on the strain	زیاد مصرف شدن
disposable tableware	ظروف یک بار مصرف
micronutrient	عنصر غذایی کم مصرف