Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
availability principle	اصل دسترسی پذیری
Other Matches
poaching	دسترسی به لیست ها که فایل یا برنامه ها به منظورجستجوی اطلاعاتی که استفاده کننده مستحق دسترسی به انها نیست
cold working	شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
access code	کد دسترسی
accessibility	دسترسی
accesses	دسترسی
accessing	دسترسی
access	دسترسی
gateway	دسترسی
reached	دسترسی
accessed	دسترسی
approachability	دسترسی
reaches	دسترسی
accession	دسترسی
reach	دسترسی
ranges	دسترسی
ranged	دسترسی
range	دسترسی
reaching	دسترسی
access	دسترسی
inaccessibility	غیرقابل دسترسی
inaccessible	دسترسی ناپذیر
direct access	دسترسی مستقیم
inapproachable	بدون دسترسی
inaccessibility	عدم دسترسی
video disk	دسترسی مستقیم
inaccessibility	دسترسی ناپذیری
availability	میزان دسترسی
accessed	دسترسی راه
access duct	مجرای دسترسی
access code	رمز دسترسی
access	دسترسی راه
accessing	دسترسی راه
non access	عدم دسترسی
accesses	دسترسی راه
outreach	دسترسی پیداکردن
access road	جاده دسترسی
access arm	بازوی دسترسی
access road	راه دسترسی
availability	شخص مفید دسترسی
multiple access network	شبکه با دسترسی چندگانه
come at able	قابل دسترسی کنارامدنی
direct access	دسترسی مستقیم به اطلاعات
random access	دسترسی به اطلاعات به طورناموزون
accessing	دسترسی یا مجال مقاربت
accesses	دسترسی یا مجال مقاربت
accessed	دسترسی یا مجال مقاربت
access	دسترسی یا مجال مقاربت
disk access time	زمان دسترسی دیسک
multiaccess computer	کامپیوتر با دسترسی چند گانه
inaccessibly	بطور غیر قابل دسترسی
accessor	شخصی که به داده دسترسی دارد
exclusion area	منطقه غیرمجاز از نظر دسترسی
access to classified material	دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
it is not pervious to reasonov	بدان دسترسی ندارد خردانرانمیتواند دریابد
accessible	آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
to open something to [the] traffic	چیزی را برای [دسترسی به] ترافیک باز کردن
to get to somebody [something]	به کسی دسترسی پیدا کردن [ به چیزی رسیدن]
concentrator	گرهای که دسترسی را از یک یا چند ایستگاه به شبکه ممکن می سازد
nympholepsy	جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
ambitus	[اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا]
mirror writing shadow reading	کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
inaccessibily	بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
nympholept	کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
pliability	خم پذیری
water absorption	آب پذیری
bass response	بم پذیری
deliquescence	نم پذیری
bulletin board system	پایگاه داده اطلاعات و پیام که توسط مودم و اتصال کامپیوتری قابل دسترسی است
paramagnetic susceptibility	پارامغناطیس پذیری
miscibility	امتزاج پذیری
maintainability	نگهداشت پذیری
magnetization curve	خم مغناطیس پذیری
mensurability	پیمایش پذیری
modifiability	تغییر پذیری
opposability	مقابله پذیری
observability	مشاهده پذیری
improvability	بهبود پذیری
transferability	انتقال پذیری
mutabilty	تغییر پذیری
expandability	بسط پذیری
mutability	تغییر پذیری
negotiability	انتقال پذیری
movableness	جنبش پذیری
excitability	تحریک پذیری
magnetization	مغناطیس پذیری
magnetic susceptibility	مغناطیس پذیری
extensibility	توسعه پذیری
extensibility	گسترش پذیری
impressionability	تاثیر پذیری
hereditability	وراثت پذیری
generalizability	تعمیم پذیری
fusibility	گداز پذیری
flexibtlity	انعطاف پذیری
flammability	اشتعال پذیری
fabllibility	لغزش پذیری
fatigueability	خستگی پذیری
finitude	پایان پذیری
incontrovertibility	بحث نا پذیری
extenibility	کشش پذیری
livability	زیست پذیری
inflammability	اشتعال پذیری
lability	تغییر پذیری
justifiability	توجیه پذیری
intolerableness	تحمل نا پذیری
insatiability	سیری نا پذیری
infusibility	گداز نا پذیری
inexhaustibility	پایان نا پذیری
indocility	تعلیم نا پذیری
indefeasibility	فسخ نا پذیری
expansiveness	انبساط پذیری
feasibilty	امکان پذیری
solubility	انحلال پذیری
serviceability	تعمیر پذیری
separability	تفکیک پذیری
self acceptance	خویشتن پذیری
selectivity	گزینش پذیری
scalability	مقیاس پذیری
reversibility	برگشت پذیری
reversibility	بازگشت پذیری
removability	عزل پذیری
reflexivity	انعکاس پذیری
reflexivity	بازتاب پذیری
reflexibility	انعکاس پذیری
submissiveness	سلطه پذیری
suggestibility	تلقین پذیری
westernization	غرب پذیری
versatility	تطبیق پذیری
verifiability	اثبات پذیری
transmissivity	فرافرست پذیری
transitivity	سرایت پذیری
transitivity	انتقال پذیری
tenability	دفاع پذیری
tangib	لمس پذیری
suspensive	اندروا پذیری
reflectivity	بازتاب پذیری
reflectability	بازتاب پذیری
reconcilability	اصلاح پذیری
permeance	نفوذ پذیری
permeability curve	خم نفوذ پذیری
permeability curve	خم مغناطیس پذیری
permeability	تراوش پذیری
permeability	نفوذ پذیری
permeability	نشت پذیری
perishableness	فساد پذیری
perishableness	فنا پذیری
perfectibility	کمال پذیری
perceptibility	ادراک پذیری
penetrance	نفوذ پذیری
penetrability	نفوذ پذیری
passibility	تالم پذیری
persuasibility	ترغیب پذیری
perviousness	تراوش پذیری
pi accepting	قدرت پی پذیری
reactivity	واکنش پذیری
ponderability	سنجش پذیری
polarizability	قطبش پذیری
pliancy	انحناء پذیری
pliability	خمش پذیری
plastisity	اندام پذیری
plasticity	انعطاف پذیری
plasticity	قالب پذیری
plasticity	شکل پذیری
plasticity	اندام پذیری
pardonableness	امرزش پذیری
emotionality	تهییج پذیری
variability	تغییر پذیری
commutability	تخفیف پذیری
commutability	تبدیل پذیری
communicability	ارتباط پذیری
comention	هنجار پذیری
combinability	ترکیب پذیری
cleavage	شکافت پذیری
accident proneness	سانحه پذیری
cleavages	شکافت پذیری
submission	سلطه پذیری
commutativity	جابجایی پذیری
supercompressibility factor	تراکم پذیری
gas deviation factor	تراکم پذیری
compressibility factor	تراکم پذیری
absorbability	دراشام پذیری
absorbency	جذب پذیری
compressibility	تراکم پذیری
acclimation	اقلیم پذیری
acclimation	بوم پذیری
vulnerability	اسیب پذیری
applicability	کاربرد پذیری
applicability	کاربست پذیری
passivity	کنش پذیری
affectivity	هیجان پذیری
affectability	انفعال پذیری
addressability	نشانی پذیری
additivity	جمع پذیری
acclimatization	بوم پذیری
sociability	معاشرت پذیری
chromaticity	رنگ پذیری
sociability	جامعه پذیری
acclimatization	اقلیم پذیری
capacitance	برق پذیری
c	برق پذیری
belongingness	تعلق پذیری

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com