Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
fundamental	اصولی مقدماتی اساسی
Other Matches
basic	اساسی مقدماتی
basic	مقدماتی اساسی
basics	اساسی مقدماتی
basics	مقدماتی اساسی
ground state	نیروی اساسی حالت اساسی
systematic	اصولی
doctrinaire	اصولی
prolegomenon	مقدماتی کلمات مقدماتی
normative	اصولی معیاری
underlying	اصولی یااساسی
methodize	اصولی شدن
fundamentals	مهارتهای اصولی
materials	اصولی مناسب
material	اصولی مناسب
systematic code	رمز اصولی
systematic name	نام اصولی
technical	اصولی اجرایی
functional finance	سیاست مالی اصولی
basic unit training	اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
principled	اصولی پای بند اصول
doctrinaire	کسی که تابع دکترین خاصی است اصولی
doctrines	اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
gas plasma display	صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
doctrine	اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
monroe doctrine	اصولی که مونرو رئیس جمهور امریکابه عنوان خط مشی سیاست خارجی امریکا به کنگره امریکا در سال 3281 اعلام کرد
prolusory	مقدماتی
elemental	مقدماتی
rudimental	مقدماتی
precursive	مقدماتی
preparatory	مقدماتی
introductive	مقدماتی
prodromal	مقدماتی
prolegomenous	مقدماتی
proforma	مقدماتی
preludial	مقدماتی
first	مقدماتی
elementarily	مقدماتی
preliminary	مقدماتی
prolegomenary	مقدماتی
elementary	مقدماتی
prelusive	مقدماتی
introductory	مقدماتی
preliminaries	مقدماتی
tentative	مقدماتی
preparative	مقدماتی
proforma invoice	سیاهه مقدماتی
prolusion	مقاله مقدماتی
first aid	کمکهای مقدماتی
elementary	مقدماتی پایهای
propaedeutic	تحصیلات مقدماتی
propaedeutic	تعلیمات مقدماتی
bottom blown converter	مبدل دم مقدماتی
responsions	ازمون مقدماتی
basic training	اموزش مقدماتی
primary	مقدماتی نخستین
primary	ابتدایی مقدماتی
preliminary	دور مقدماتی
preliminary	امتحان مقدماتی
preliminary	مقدمات مقدماتی
preliminaries	دور مقدماتی
preliminaries	امتحان مقدماتی
interludes	نگهداری مقدماتی
interlude	نگهداری مقدماتی
preludes	قسمت مقدماتی
prelude	قسمت مقدماتی
primary	مقدماتی اصلی
basic course	دوره مقدماتی
basic hole	سوراخ مقدماتی
preliminaries	مقدمات مقدماتی
rudiment	علوم مقدماتی
basic research	تحقیقات مقدماتی
subassembly	مونتاژ مقدماتی
preliminary investigation	بررسی مقدماتی
preliminary works	کارهای مقدماتی
prep	مدرسه مقدماتی
preparation	اقدام مقدماتی
preparations	اقدام مقدماتی
junior high school	دبیرستان مقدماتی
preparative	کار مقدماتی
introduction to physics	فیزیک مقدماتی
preliminary treatment	عملیات مقدماتی
preliminary test	ازمایش مقدماتی
preliminary negotiations	مذاکرات مقدماتی
preliminary expenses	هزینههای مقدماتی
preliminary design	طرح مقدماتی
preliminary budget	بودجه مقدماتی
preheater	گرمکن مقدماتی
precompression	تراکم مقدماتی
preceding pass	کالیبر مقدماتی
pilot study	بررسی مقدماتی
pilot injection	تزریق مقدماتی
heat	مسابقه مقدماتی
heats	مسابقه مقدماتی
proem	رساله مقدماتی
first cut	برش مقدماتی
pretest	امتحان مقدماتی
prime color	رنگ مقدماتی
perlim	دوره مقدماتی
elimination heat	دوره مقدماتی
elementary item	قلم مقدماتی
elementary gate	دریچه مقدماتی
economizer	کرمکن مقدماتی
preselector	سلکتور مقدماتی
Travaux preparatoires	کارهای مقدماتی
preselection	انتخاب مقدماتی
fore exercise	تمرین مقدماتی
forehearth	کوره مقدماتی
preparatory response	پاسخ مقدماتی
hypostatic	اساسی
earthshaking	اساسی
groundlessness	بی اساسی
key projects	اساسی
fundametal	اساسی
rudimental	اساسی
basilar	اساسی
basal	اساسی
basic	اساسی
net	اساسی
nets	اساسی
nett	اساسی
functional	اساسی
pivotal	اساسی
On what basis (ground)	بر چه اساسی ؟
meatiest	اساسی
meaty	اساسی
constitutional	اساسی
substantial	اساسی
organic	اساسی
materials	اساسی
basics	اساسی
vital <adj.>	اساسی
radical	اساسی
radicals	اساسی
quintessential <adj.>	اساسی
ground	اساسی
capital	اساسی
cardinal	اساسی
cardinals	اساسی
major <adj.>	اساسی
essential <adj.>	اساسی
meatier	اساسی
material	اساسی
essentials	اساسی
fundamental	اساسی
Hon	اساسی
substantive [essential] <adj.>	اساسی
essential	اساسی
unsubstantial	بی اساسی
elementary algebra	جبر مقدماتی [ریاضی]
magnetic biasing	مغناطیس گردانی مقدماتی
preselect	انتخاب کردن مقدماتی
eliminator	برنه در دور مقدماتی
basic bessemer converter	مبدل مقدماتی بسمر
basic combat training	اموزش رزم مقدماتی
incipincy	وضع مقدماتی ابتدایی
incipience	وضع مقدماتی ابتدایی
rudimentary knowledge	دانش مقدماتی یا نخستین
preparatory students	شاگردان تهیه یا مقدماتی
basic bessemer process	فرایند مقدماتی بسمر
pre heat	حرارت دادن مقدماتی
basic machine unit	واحد دستگاه مقدماتی
pre design estimate	براورد مقدماتی طرح
pre load	بار کردن مقدماتی
basic bessemer steel	فولاد مقدماتی بسمر
black pickling	اسید شویی مقدماتی
prolusion	اثر هنری مقدماتی
supercharge	متراکم کردن مقدماتی
reconnaissance	بازدید مقدماتی اکتشاف
intuitivism	اصولی که بموجب ان مبادی اخلاقی را حسی میدانند اصول اخلاقی حسی
vital	واجب اساسی
substantiality	حالت اساسی
basically	بطور اساسی
radical	طرفداراصلاحات اساسی
strategic variables	متغیرهای اساسی
radicals	ریشگی اساسی
over haul	تعمیر اساسی
base repair	تعمیر اساسی
ground plan	طرح اساسی
radicals	طرفداراصلاحات اساسی
radical	ریشگی اساسی
ground plans	طرح اساسی
to let the saw dust out of	پوچی یا بی اساسی
rite	فرمان اساسی
basic linkage	پیوند اساسی
constitution	قانون اساسی
constitutions	قانون اساسی
constitutional law	حقوق اساسی
reformation	اصلاح اساسی
basic surplus	مازاد اساسی
rationale	علت اساسی
purview	مواد اساسی
brass tacks	مسایل اساسی
basic variable	متغیر اساسی
constitutional low	قانون اساسی
essential oil	روغن اساسی
unsubstantiality	بی اساسی بی اهمیتی
fundamental rules	قواعدیاقوانین اساسی
volatile oil	روغن اساسی
basic deficit	کسری اساسی
functional distribution	توزیع اساسی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com