Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
liberalism
اصول ازادی خواهی
Other Matches
illiberal
متعصب مخالف اصول ازادی
individualism
اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
Take it or leave it.
می خواهی بخواه نمی خواهی نخواه !
emancipation proclamation
اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
sanitize
مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
antinomian
مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
toxicomania
سم خواهی
will to power
قدرت خواهی
illy
ازروی بد خواهی
uranism
همجنس خواهی
Why dont you leave me alone?
از جان من چه می خواهی ؟
zoophily
حیوان خواهی
zoophilia
حیوان خواهی
zealotry
هوا خواهی
nosophilia
بیماری خواهی
coprophilia
مدفوع خواهی
oestrus
گشن خواهی
progressivism
ترقی خواهی
progressiveness
ترقی خواهی
electron affinity
الکترون خواهی
ephebophilia
جوان خواهی
estrus
گشن خواهی
willy-nilly
خواهی نخواهی
willy nilly
خواهی نخواهی
benevolence
خیر خواهی
benevolence
نیک خواهی
zeal
خیر خواهی
hebephilia
نوجوان خواهی
sapphism
همجنس خواهی
homosexuality
همجنس خواهی
thanatomania
مرگ خواهی
amende honorable
پوزش خواهی
thou shalt go
خواهی رفت
amativeness
خاطر خواهی
homoerotism
همجنس خواهی
thou wilt go
خواهی رفت
blackmails
باج خواهی
inversion
همجنس خواهی
blackmailing
باج خواهی
blackmailed
باج خواهی
blackmail
باج خواهی
inversions
همجنس خواهی
poll
نظر خواهی کردن
abundancy motive
انگیزه فزون خواهی
Why do you want to know ? dont be nosy.
می خواهی چه؟کنی بدانی ؟
overt homosexuality
همجنس خواهی اشکار
polled
نظر خواهی کردن
Do you want some more food ?
بازهم غذا می خواهی ؟
polls
نظر خواهی کردن
apologised
عذر خواهی کردن
Pick, what you like
[want]
!
هر کدام را می خواهی بردار!
urning
در همجنس خواهی مردان
apologises
عذر خواهی کردن
apologising
عذر خواهی کردن
crystal growth affinity
رشد خواهی بلور
tribadism
همجنس خواهی فاعلی
sapphism
همجنس خواهی زنان
supercilious
از روی خود خواهی
to offer an apology
عذر خواهی کردن
latent homosexuality
همجنس خواهی نهفته
royalistic
مبنی برسلطنت خواهی
apologizing
عذر خواهی کردن
What the hell do you want?
چه زهر ماری می خواهی ؟
apologizes
عذر خواهی کردن
public spiritedness
خیر خواهی مردم
hypersexuality
فزون خواهی جنسی
apologized
عذر خواهی کردن
appealable
قابل پژوهش خواهی
apologize
عذر خواهی کردن
apologise
عذر خواهی کردن
faute de mieux
همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
generosity
خیر خواهی گشاده دستی
She is hopping mad .
چرا می خواهی لجت را سر من در آوری ؟
to play at
خواهی نخواهی اقدام کردن
Do you want to have your fortune told?
می خواهی برایت فال بگیرم ؟
Having hardly arrived you want to. . .
هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
Where do you want to go this time of night ?
این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
You seem to expect something for good measure !
مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
When in Rome, do as the Romans do!
<proverb>
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
public spirit
خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
You wI'll benefit by this book .
از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
public spiritedly
ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
If you want to sell your car , I am your man .
اگر می خواهی اتوموبیلت را بفروش من مرد خریدم
emancipation
ازادی
liberation
ازادی
liberties
ازادی
liberals
ازادی
enfranchisement
ازادی
liberty
ازادی
liberal
ازادی
openness
ازادی
large n
ازادی
freedom
ازادی
manumission
ازادی
freedoms
ازادی
options
ازادی
freeness
ازادی
release
ازادی
released
ازادی
releases
ازادی
insubjection
ازادی
liberticide
ازادی کش
option
ازادی
looseness
ازادی
indpendence
ازادی
immunity
ازادی
independence
ازادی
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class.
اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
nothing serves to but apology
هیچ چیز جز عذر خواهی بدردنمیخوردیا سودمند نیست
radicalism
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
civil liberty
ازادی مدنی
civil liberties
ازادی مدنی
habeas corpus
حکم ازادی
market freedom
ازادی بازار
relief
فراغت ازادی
advantages accruning from
ازادی مطبوعات
catholicity
ازادی فکر
manumission
ازادی برده
manumit
ازادی بخشیدن
probation
ازادی بقیدالتزام
liberators
ازادی بخش
liberty of the press
ازادی مطبوعات
parole
ازادی مشروط
degrees of freedom
درجات ازادی
elbowroom
ازادی عمل
paroled
ازادی مشروط
liberty party
حزب ازادی
paroles
ازادی مشروط
the champion of liberty
مدافع ازادی
laissez-faire
ازادی تجارت
paroling
ازادی مشروط
statue of liberty
مجسمه ازادی
liberator
ازادی بخش
market freedom
ازادی تجاری
probation
ازادی مشروط
freedom of seas
ازادی دریاها
toleration
ازادی ازادگی
degree of freedom
درجه ازادی
freedom of trade
ازادی تجارت
freedom of enterprise
ازادی تجارت
freedom of choice
ازادی انتخاب
freedom of belief
ازادی عقیده
emancipatory
ازادی بخش
elbow room
ازادی عمل
freedom of experssion
ازادی بیان
edict of emancipation
منشور ازادی
probational
ازادی بقیدالتزام
freedom of the press
ازادی مطبوعات
freedom of the press
ازادی نگارش
free will
ازادی اراده
free enterprise
ازادی اقتصادی
conditional discharge
ازادی مشروط
freehand
ازادی در تصمیم
liberally
ازادی خواهانه
freehand
ازادی عمل
economic freedom
ازادی اقتصادی
freedom to choose
ازادی در انتخاب
medal of freedom
مدال ازادی
libertarians
طرفدار ازادی اراده
liberal
ازادی خواه زیاد
libertarianism
طرفداری از ازادی فردی
liberal school
مکتب ازادی اقتصادی
liberals
ازادی خواه زیاد
probationary period
دوره ازادی مشروط
laissez faire
ازادی مطلق اقتصادی
the champion of liberty
سنگ بسینه زن ازادی
liberty of conscience
ازادی عقیده یا فکر
nurse of liberty
پرورشگاه یا مهد ازادی
declaration of indulgence
اعلام ازادی دینی
overindulgence
ازادی بیش از حد دادن
latitudes
ازادی عمل وسعت
freedom of entry and exit
ازادی ورود و خروج
libertarian
طرفدار ازادی اراده
franchise
ازادی حق انتخاب امتیاز
laissez-faire
ازادی صادرات وواردات
laissez-faire
ازادی کسب و کار
franchises
ازادی حق انتخاب امتیاز
free thought
ازادی فکر لامذهب
free thinking
ازادی از قیود مذهب
free movement of capital
ازادی جابجایی سرمایه
latitude
ازادی عمل وسعت
the liberal party
حزب یا دسته ازادی خواه
four freedoms
ازادی در نطق و بیان عقیده
edict of emancipation
ازادی بی قید و شرط اعطا شد
disestablishing
کلیسا را از ازادی محروم کردن
nationalists
ازادی خواه واستقلال طلب
nationalists
ملی گرا ازادی طلب
jubilee
روز ازادی سال ویژه
freewheel
با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheeled
با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheels
با ازادی حرکت وجنبش کردن
jubilees
روز ازادی سال ویژه
disestablish
کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablishes
کلیسا را از ازادی محروم کردن
nationalist
ازادی خواه واستقلال طلب
nationalist
ملی گرا ازادی طلب
ransom
ازادی کسی یاچیزی راخریدن
scope
میدان دید ازادی عمل
disestablished
کلیسا را از ازادی محروم کردن
ransoms
ازادی کسی یاچیزی راخریدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com