Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
modernism
اصول تجدد نوگرایی
Other Matches
modernism
نوگرایی
modernistic
وابسته به نوگرایی و نوگرایان
abstract representation
[ترکیب معماری پست مدرنیسم و نوگرایی جدید]
modernity
تجدد
revivals
تجدد
revival
تجدد
renaissance
دوره تجدد ادبی و فرهنگی رنسانس
sanitize
مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
High Renaissance
[سبک معماری دوره رنسانس تا تجدد هنری و ادبی ایتالیا در قرن شانزد میلادی]
antinomian
مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
teaching
اصول
teachings
اصول
root
اصول
tenet
اصول
roots
اصول
principles
اصول
ism
اصول
ism
: اصول
doctrines
اصول
technic
اصول
doctrine
اصول
nitty-gritty
اصول
creationism
اصول افرینش
denial measures
اصول ممانعت
theories
اصول نظری
methodologies
علم اصول
copernician system
اصول کپرنیک
chung shin
اصول تکواندو
banking principles
اصول بانکداری
accounting principles
اصول حسابداری
abolitionist
اصول بردگی
politics
اصول سیاسی
theory
اصول نظری
methodology
علم اصول
constitutionalism
اصول مشروطیت
economic principles
اصول اقتصادی
general principles
اصول کلی
prineipal parts
اصول فعل
rational principle
اصول عقلیه
relativity principles
اصول نسبیت
roots and branches
اصول وفروع
technics
اصول فنی
principles of religion
اصول مذهب
principles of economy
اصول اقتصاد
principles of economics
اصول اقتصاد
kinesiology
اصول مکانیزم
monopolism
اصول انحصار
monopolosm
اصول انحصار
mormonism
اصول mormon ها
mutualism
اصول همکاری
naziism
اصول نازی
nazism
اصول نازی
neodoxy
اصول نوین
communism
اصول اشتراکی
grimaced
ادا و اصول
technologically
اصول فنی
technological
اصول فنی
doctrine
اصول حکمت
grimaces
ادا و اصول
doctrines
اصول حکمت
modernism
اصول امروزی
tenets
اصول مسلم
grimace
ادا و اصول
grimacing
ادا و اصول
system
روش اصول
system
اصول وجود
systems
اصول وجود
dogma
اصول عقاید
dogmas
اصول عقاید
functional
اصول مبادی
systems
روش اصول
tenet
اصول مرام
liberalism
اصول ازادی خواهی
economization
رعایت اصول اقتصادی
civil procedure
اصول محاکمات حقوقی
code of procedure
قانون اصول محاکمات
psychologism
پیروی از اصول روانی
anomy
بی توجهی به اصول دین
telephone switching technique
اصول اتصالات تلفنی
fascism
اصول عقاید فاشیست
sail close to the wind
اندکی از اصول تجاوزکردن
counter current principle
اصول جریان متقابل
principles of islamic economics
اصول اقتصاد اسلامی
household art
اصول خانه داری
principled
دارای اصول وعقاید
probity
پیروی دقیق از اصول
mutualist
طرفدار اصول همدستی
monarchism
اصول سلطنت مستقل
pauli
اصول مذهبی پولس
image shearing principle
اصول برش تصویر
planning principles
اصول برنامه ریزی
hierarchism
اصول سلسله مراتب
hedonics
اصول خوشی ولذت
principle of civil litigation
اصول محاکمات مدنی
principle of criminal procedure
اصول محاکمات جزائی
fourteen points
اصول چهارده گانه
principles of economics
اصول علم اقتصاد
ex post facto
شامل اصول گذشته
manichaeanism
اصول فلسفه مانی
moralists
معتقد به اصول اخلاق
ethics
اصول اخلاقی اخلاقیات
Catholicism
اصول مذهب کاتولیکی
scientifically
موافق اصول علمی
unnatural
بر خلاف اصول طبیعت
Euclid's Elements
اصول اقلیدس
[ریاضی]
unnaturally
بر خلاف اصول طبیعت
unparliamentary
برخلاف اصول پارلمانی
rationale
توضیح اصول عقاید
revivalism
اصول بیداری مذهبی
mouth
ادا و اصول در اوردن
mouthed
ادا و اصول در اوردن
mouths
ادا و اصول در اوردن
moralist
معتقد به اصول اخلاق
individualism
اصول استقلال فردی
technically
مطابق اصول فنی
naturalistic
موافق با اصول طبیعی
to do v to one's principles
برخلاف اصول خودرفتارکردن
to pull a wry face
اداو اصول دراوردن
democratism
اصول حکومت ملی
mouthing
ادا و اصول در اوردن
asceticism
اصول ریاضت و مرتاضی
anomie
بی توجهی به اصول دین
anticonstitutional
مخالف اصول مشروطیت
Protestantism
اصول ایین پروتستانت
Euclid's Elements
اصول اقلیدس
[ریاضی]
gradualism
رعایت اصول تدریج
musically
مطابق اصول موسیقی
moral philosophy
اصول اخلاق ایین رفتار
principled
اصولی پای بند اصول
moralism
رعایت اصول اخلاق بطورطبیعی
they are t of their doctrines
موافب اصول خودمی باشند
syndicalism
پیروی از اصول اتحادیه صنفی
the low of criminal procedure
قانون اصول محاکمات جزایی
hockey
چوگان بازی با اصول فوتبال
sansculottism
پیروی از اصول انقلاب افراطی
revivalist movement
جنبش اصول بیداری مذهبی
they are t of their doctrines
اصول خودرامحکم نگاه می دارند
rascalism
اصول بی شرفی وحقه بازی
unmorality
عدم مراعات اصول اخلاقی
techniques
اصول مهارت روش فنی
democratically
بر طبق اصول حکومت ملی
spiritualists
طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
modernists
هوا خواه اصول امروزی
feudalist
طرفدار اصول ملوک الطوایف
evolutionism
اصول ترقی و تکامل تدریجی
accidence
حادثه اصول صرف و نحو
modernist
هوا خواه اصول امروزی
literacy
فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
anglicanism
اصول و انتقادات کلیسای انگلیس
illiberal
متعصب مخالف اصول ازادی
collectivism
اجرای اصول اشتراکی درزندگی
technique
اصول مهارت روش فنی
encyclopaedism
اصول نویسندگان دایره المعارف
kinesiological principle
اصول حرکت شناختی بدن
sanitation
مراعات اصول بهداشت بهسازی
collectivist
هواخواه اصول اجتماعی درزندگی
vigilantism
پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
independency
اصول استقلال کلیساهای محلی
inartistic
فاقد اصول هنری بی هنر
spiritualist
طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
accounting
اصول حسابداری برسی اصل و فرع
to preach moral principles
اصول اخلاقی را وعظ و تلقین کردن
feudalism
سیستم اقطاعداری اصول ملوک الطوایفی
legitimist
هواخواه اصول سلطنت با حق مشروع یا ارثی
convictism
اصول گماشتن گناهکاران بکارهای سخت
toryism
اصول وعقاید حزب محافظه کار
individualism
اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
idols of the theatre
اوهام ناشی از اصول و قواعدمنطقی و فلسفی
presbyteral
طرفدار اصول پرسبیتری وابسته به کشسش ها
ground
بگل نشاندن اصول نخستین را یاددادن
physico theology
حکمت الهی موافق اصول طبیعی
one of the
[basic]
fundamental tenets of democracy
یکی از اصول پایه
[اساسی]
دموکراسی
fusionist
هواخواه اصول پیوستگی وسازش در سیاست
prettyism
اصول رعایت قشنگی درهنرهاو ادبیات
insurrectionism
اصول یاغی گری یا طرفداری ازشورش
essenism
اصول یازندگی راهبان قدیم یهود
trade unionism
پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
romanism
اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
time the essence of the contract
مدت در حالی که از اصول اساسی عقد باشد
truck system
اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
ultimogeniture
اصول رسیدن میراث به فرزند کهتر حق کهتری
feudality
تصرف بشرط خدمت اصول ملوک الطوایفی
methodize
در اصول وعقاید دینی سخت گیری کردن
EBNF
روش انعط اف پذیر بیان اصول زبان
catechetics
فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
gymnosophy
اصول وطرز زندگی فیلسوفان ومرتاضهای برهنه هندی
thermostatics
اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
scholastically
موافق اصول اموزشگاهها مطابق منطق قدیمی ها طلبه وار
This is contray to all moral principles ( codes ) .
این کار مخالف کلیه اصول وضوابط اخلاقی است
neological
ناشی از تجد د مذهبی وابسته به اصول نوین یاواژه سازی در زبان
book
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
books
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
booked
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
phonetic system of spelling
اصول املایی بموجب ان هرحرف نماینده همیشگی یک صدای معین میباشد
irrationlism
اصول عقایدکسانی که رسیدن به مرحله یقین را از طریق اشراق والهام ممکن می دانستند
preferentialism
اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
doctrinaire
کسی که می خواهد نظریات و اصول خودرا بدون توجه به مقتضیات اجرا کند
machiavellism
اصول عقایدماکیاولی فیلسوف وسیاستمدار ایتالیایی قرن 51که فلسفه استبداد جدید نیزنامیده میشود
scientific socialism
بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
Schedule+
برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com