Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (11 milliseconds)
English
Persian
dogma
اصول عقاید
dogmas
اصول عقاید
Search result with all words
fascism
اصول عقاید فاشیست
fascism
نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
rationale
توضیح اصول عقاید
bakuninism
اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
leninism
اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
owenism
اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
romanism
اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
Other Matches
sanitize
مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
antinomian
مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
feet on the ground
<idiom>
عقاید عاقلانه
nihilism
عقاید نهیلیستی
religious tenets
عقاید مذهبی
censorship
سانسور عقاید
inquisitors
مفتش عقاید
inquisitor
مفتش عقاید
multiplicity of creeds
تعد د عقاید
mendelism
عقاید مندل
leninism
عقاید اشتراکی لنین
lutheranism
عقاید لوتر وکلیسای او
medievalism
عقاید قرون وسطایی
neologize
دارای عقاید نوین
paradoxical
مخالف عقاید عمومی
orientalism
عقاید یا سیاست شرقی
soundboard
عامل انتشار عقاید
sounding board
عامل انتشار عقاید
symbolically
مط العه دلایل و عقاید
sound off
<idiom>
عقاید را بیان کردن
small-minded opinions
عقاید کوته نظر
symbolic
مط العه دلایل و عقاید
sounding boards
عامل انتشار عقاید
Machiavellian
وابسته به عقاید سیاسی "ماکیاولی "
junkerdom
عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
junkerism
عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
syncretic
تلفیق کننده عقاید مختلف
syncretism
اعتقاد به توحید عقاید همتایی
orthodox
مطابق عقاید کلیسای مسیح
doctrinal
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
ultranationalism
عقاید ناسیونالیزم خیلی افراطی
public opinion polling
استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
inquisitions
تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
presbyterianism
پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
russify
دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
inquisition
تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
self expression
ابراز وتصریح عقاید وخصوصیات خود
swelled head
دارای عقاید بزرگ خود فروش
His political beliefs are old hat now .
عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
to turn round
برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
stalinize
کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
naturism
عریان گری
[پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
shavian
پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
brainwashing
تلقین عقاید و افکارسیاسی ومذهبی واجتماعی درشخص
heterodox
دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی
interfaith
شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
ideogram
تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
modernism
نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
brainwashed
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwash
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwashes
تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
fundamentalism
اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان
Hungarian Activism
[جنبشی مربوط به عقاید سازندگی گرایی، کوبیستم و غیره]
shamanism
پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
censeur
ممانعت قدرت حاکمه یک کشور ازنشر عقاید مخالفین به هرشکلی که باشد
ideologies
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideology
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
economic determinism
یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
ism
: اصول
ism
اصول
doctrine
اصول
technic
اصول
doctrines
اصول
tenet
اصول
roots
اصول
root
اصول
teachings
اصول
teaching
اصول
nitty-gritty
اصول
principles
اصول
denial measures
اصول ممانعت
creationism
اصول افرینش
copernician system
اصول کپرنیک
constitutionalism
اصول مشروطیت
banking principles
اصول بانکداری
chung shin
اصول تکواندو
technics
اصول فنی
accounting principles
اصول حسابداری
economic principles
اصول اقتصادی
grimaces
ادا و اصول
general principles
اصول کلی
nazism
اصول نازی
naziism
اصول نازی
principles of economics
اصول اقتصاد
mutualism
اصول همکاری
principles of economy
اصول اقتصاد
mormonism
اصول mormon ها
monopolosm
اصول انحصار
monopolism
اصول انحصار
principles of religion
اصول مذهب
prineipal parts
اصول فعل
kinesiology
اصول مکانیزم
relativity principles
اصول نسبیت
roots and branches
اصول وفروع
rational principle
اصول عقلیه
neodoxy
اصول نوین
abolitionist
اصول بردگی
methodologies
علم اصول
technologically
اصول فنی
modernism
اصول امروزی
doctrines
اصول حکمت
doctrine
اصول حکمت
system
روش اصول
system
اصول وجود
theories
اصول نظری
theory
اصول نظری
tenet
اصول مرام
methodology
علم اصول
systems
روش اصول
communism
اصول اشتراکی
technological
اصول فنی
functional
اصول مبادی
politics
اصول سیاسی
grimaced
ادا و اصول
systems
اصول وجود
grimacing
ادا و اصول
grimace
ادا و اصول
tenets
اصول مسلم
image shearing principle
اصول برش تصویر
principles of economics
اصول علم اقتصاد
mouthed
ادا و اصول در اوردن
principle of criminal procedure
اصول محاکمات جزائی
revivalism
اصول بیداری مذهبی
telephone switching technique
اصول اتصالات تلفنی
liberalism
اصول ازادی خواهی
principles of islamic economics
اصول اقتصاد اسلامی
planning principles
اصول برنامه ریزی
psychologism
پیروی از اصول روانی
pauli
اصول مذهبی پولس
sail close to the wind
اندکی از اصول تجاوزکردن
individualism
اصول استقلال فردی
mutualist
طرفدار اصول همدستی
moralist
معتقد به اصول اخلاق
moralists
معتقد به اصول اخلاق
probity
پیروی دقیق از اصول
mouth
ادا و اصول در اوردن
monarchism
اصول سلطنت مستقل
principled
دارای اصول وعقاید
mouthing
ادا و اصول در اوردن
mouths
ادا و اصول در اوردن
manichaeanism
اصول فلسفه مانی
principle of civil litigation
اصول محاکمات مدنی
household art
اصول خانه داری
technically
مطابق اصول فنی
civil procedure
اصول محاکمات حقوقی
code of procedure
قانون اصول محاکمات
ethics
اصول اخلاقی اخلاقیات
unnatural
بر خلاف اصول طبیعت
unparliamentary
برخلاف اصول پارلمانی
unnaturally
بر خلاف اصول طبیعت
naturalistic
موافق با اصول طبیعی
anomie
بی توجهی به اصول دین
anomy
بی توجهی به اصول دین
anticonstitutional
مخالف اصول مشروطیت
asceticism
اصول ریاضت و مرتاضی
musically
مطابق اصول موسیقی
gradualism
رعایت اصول تدریج
Euclid's Elements
اصول اقلیدس
[ریاضی]
counter current principle
اصول جریان متقابل
economization
رعایت اصول اقتصادی
to pull a wry face
اداو اصول دراوردن
hedonics
اصول خوشی ولذت
modernism
اصول تجدد نوگرایی
ex post facto
شامل اصول گذشته
hierarchism
اصول سلسله مراتب
to do v to one's principles
برخلاف اصول خودرفتارکردن
scientifically
موافق اصول علمی
fourteen points
اصول چهارده گانه
Protestantism
اصول ایین پروتستانت
Euclid's Elements
اصول اقلیدس
[ریاضی]
democratism
اصول حکومت ملی
Catholicism
اصول مذهب کاتولیکی
illiberal
متعصب مخالف اصول ازادی
they are t of their doctrines
اصول خودرامحکم نگاه می دارند
techniques
اصول مهارت روش فنی
modernist
هوا خواه اصول امروزی
the low of criminal procedure
قانون اصول محاکمات جزایی
unmorality
عدم مراعات اصول اخلاقی
revivalist movement
جنبش اصول بیداری مذهبی
they are t of their doctrines
موافب اصول خودمی باشند
sansculottism
پیروی از اصول انقلاب افراطی
hockey
چوگان بازی با اصول فوتبال
syndicalism
پیروی از اصول اتحادیه صنفی
literacy
فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
technique
اصول مهارت روش فنی
rascalism
اصول بی شرفی وحقه بازی
principled
اصولی پای بند اصول
modernists
هوا خواه اصول امروزی
collectivist
هواخواه اصول اجتماعی درزندگی
inartistic
فاقد اصول هنری بی هنر
independency
اصول استقلال کلیساهای محلی
vigilantism
پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
spiritualist
طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
encyclopaedism
اصول نویسندگان دایره المعارف
moral philosophy
اصول اخلاق ایین رفتار
kinesiological principle
اصول حرکت شناختی بدن
collectivism
اجرای اصول اشتراکی درزندگی
moralism
رعایت اصول اخلاق بطورطبیعی
evolutionism
اصول ترقی و تکامل تدریجی
anglicanism
اصول و انتقادات کلیسای انگلیس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com