Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
principles of religion
اصول مذهب
Search result with all words
Catholicism
اصول مذهب کاتولیکی
Other Matches
under the veil of religion
درلفافه مذهب بعنوان مذهب ببهانه دین
sanitize
مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
antinomian
مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
religion
مذهب
coreligionist
هم مذهب
religions
مذهب
rubricator
مذهب
sunnism
مذهب تسنن
theocracy
حکومت مذهب
pyrrhonism
مذهب فیرونی
religiousness
پیروی مذهب
specticism
مذهب شکاکیون
theocracies
حکومت مذهب
state religion
مذهب رسمی
illuminator
نورافکن مذهب
Methodism
مذهب " متدیست "
free thought
وارستگی از مذهب
conversion
تغییر مذهب
Buddhism
مذهب بودا
conversions
تغییر مذهب
denominations
مذهب واحد جنس
shia
پیرو مذهب شیعه
shiite
پیرو مذهب شیعه
revivalism
اصالت احیا مذهب
evangelicalism
فلسفهء مذهب اوانجلی
free thinking
ازادی از قیود مذهب
denomination
مذهب واحد جنس
one of the two major sects among muslims
مذهب اهل تسنن
ecumenism
هم پیوند گرایی مذهب
zen buddhism
فلسفه یا مذهب ذن بوداییسم
sunnite
پیرو مذهب سنت
patristic
وابسته به اولیاء وبزرگان مذهب
Judaic
وابسته به جهودان و مذهب یهود
puritaism
سخت گیری در تصفیه مذهب
free thinker
وبه مذهب بی اعتنا است .
follower
پیرو مذهب شیعه مقلد
followers
پیرو مذهب شیعه مقلد
libertines
کسیکه پابند مذهب نیست
libertine
کسیکه پابند مذهب نیست
shinto
مذهب ارواح پرستی درژاپن
naturalism
فلسفه یا مذهب طبیعی اصالت طبیعت
deistical
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
deistic
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
heterodox
دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی
Methodist
فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
Methodists
فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
religionize
دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
school of jurisprudence
مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
ism
: اصول
nitty-gritty
اصول
ism
اصول
roots
اصول
teachings
اصول
technic
اصول
principles
اصول
teaching
اصول
doctrines
اصول
tenet
اصول
root
اصول
doctrine
اصول
lotus
[نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
chung shin
اصول تکواندو
relativity principles
اصول نسبیت
denial measures
اصول ممانعت
abolitionist
اصول بردگی
creationism
اصول افرینش
accounting principles
اصول حسابداری
banking principles
اصول بانکداری
copernician system
اصول کپرنیک
constitutionalism
اصول مشروطیت
economic principles
اصول اقتصادی
roots and branches
اصول وفروع
nazism
اصول نازی
naziism
اصول نازی
principles of economy
اصول اقتصاد
prineipal parts
اصول فعل
rational principle
اصول عقلیه
mutualism
اصول همکاری
mormonism
اصول mormon ها
monopolosm
اصول انحصار
monopolism
اصول انحصار
kinesiology
اصول مکانیزم
principles of economics
اصول اقتصاد
general principles
اصول کلی
technics
اصول فنی
neodoxy
اصول نوین
functional
اصول مبادی
grimaced
ادا و اصول
grimace
ادا و اصول
modernism
اصول امروزی
theories
اصول نظری
systems
روش اصول
theory
اصول نظری
doctrines
اصول حکمت
doctrine
اصول حکمت
grimaces
ادا و اصول
grimacing
ادا و اصول
tenets
اصول مسلم
dogmas
اصول عقاید
technologically
اصول فنی
communism
اصول اشتراکی
dogma
اصول عقاید
tenet
اصول مرام
systems
اصول وجود
system
اصول وجود
system
روش اصول
technological
اصول فنی
methodologies
علم اصول
methodology
علم اصول
politics
اصول سیاسی
sunni
اهل سنت پیرو مذهب سنت
hedonics
اصول خوشی ولذت
to do v to one's principles
برخلاف اصول خودرفتارکردن
psychologism
پیروی از اصول روانی
unparliamentary
برخلاف اصول پارلمانی
probity
پیروی دقیق از اصول
fascism
اصول عقاید فاشیست
image shearing principle
اصول برش تصویر
moralists
معتقد به اصول اخلاق
principled
دارای اصول وعقاید
technically
مطابق اصول فنی
household art
اصول خانه داری
naturalistic
موافق با اصول طبیعی
hierarchism
اصول سلسله مراتب
scientifically
موافق اصول علمی
ethics
اصول اخلاقی اخلاقیات
Euclid's Elements
اصول اقلیدس
[ریاضی]
Euclid's Elements
اصول اقلیدس
[ریاضی]
pauli
اصول مذهبی پولس
mutualist
طرفدار اصول همدستی
planning principles
اصول برنامه ریزی
principle of civil litigation
اصول محاکمات مدنی
principle of criminal procedure
اصول محاکمات جزائی
monarchism
اصول سلطنت مستقل
principles of economics
اصول علم اقتصاد
manichaeanism
اصول فلسفه مانی
unnaturally
بر خلاف اصول طبیعت
unnatural
بر خلاف اصول طبیعت
liberalism
اصول ازادی خواهی
principles of islamic economics
اصول اقتصاد اسلامی
individualism
اصول استقلال فردی
sail close to the wind
اندکی از اصول تجاوزکردن
rationale
توضیح اصول عقاید
counter current principle
اصول جریان متقابل
telephone switching technique
اصول اتصالات تلفنی
anomie
بی توجهی به اصول دین
anomy
بی توجهی به اصول دین
anticonstitutional
مخالف اصول مشروطیت
code of procedure
قانون اصول محاکمات
civil procedure
اصول محاکمات حقوقی
to pull a wry face
اداو اصول دراوردن
revivalism
اصول بیداری مذهبی
asceticism
اصول ریاضت و مرتاضی
mouths
ادا و اصول در اوردن
mouthing
ادا و اصول در اوردن
musically
مطابق اصول موسیقی
ex post facto
شامل اصول گذشته
gradualism
رعایت اصول تدریج
moralist
معتقد به اصول اخلاق
economization
رعایت اصول اقتصادی
fourteen points
اصول چهارده گانه
modernism
اصول تجدد نوگرایی
mouth
ادا و اصول در اوردن
mouthed
ادا و اصول در اوردن
democratism
اصول حکومت ملی
Protestantism
اصول ایین پروتستانت
revivalist movement
جنبش اصول بیداری مذهبی
sansculottism
پیروی از اصول انقلاب افراطی
syndicalism
پیروی از اصول اتحادیه صنفی
unmorality
عدم مراعات اصول اخلاقی
they are t of their doctrines
موافب اصول خودمی باشند
principled
اصولی پای بند اصول
they are t of their doctrines
اصول خودرامحکم نگاه می دارند
the low of criminal procedure
قانون اصول محاکمات جزایی
literacy
فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
democratically
بر طبق اصول حکومت ملی
rascalism
اصول بی شرفی وحقه بازی
independency
اصول استقلال کلیساهای محلی
inartistic
فاقد اصول هنری بی هنر
accidence
حادثه اصول صرف و نحو
feudalist
طرفدار اصول ملوک الطوایف
evolutionism
اصول ترقی و تکامل تدریجی
encyclopaedism
اصول نویسندگان دایره المعارف
hockey
چوگان بازی با اصول فوتبال
collectivist
هواخواه اصول اجتماعی درزندگی
collectivism
اجرای اصول اشتراکی درزندگی
vigilantism
پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
anglicanism
اصول و انتقادات کلیسای انگلیس
spiritualists
طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
spiritualist
طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
kinesiological principle
اصول حرکت شناختی بدن
sanitation
مراعات اصول بهداشت بهسازی
modernist
هوا خواه اصول امروزی
moralism
رعایت اصول اخلاق بطورطبیعی
illiberal
متعصب مخالف اصول ازادی
moral philosophy
اصول اخلاق ایین رفتار
techniques
اصول مهارت روش فنی
technique
اصول مهارت روش فنی
modernists
هوا خواه اصول امروزی
essenism
اصول یازندگی راهبان قدیم یهود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com