Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
latent
اضافه ازفرفیت بار موجود
Other Matches
overproduce
بیش ازفرفیت یا نیاز تولیدکردن
polymorph
عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
current ratio
نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
overtime
وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
implied malice
سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
checksum
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
disposal
موجود
extant
موجود
lives
موجود
on hand
موجود
life
موجود
to the fore
موجود
bound
موجود
handy
موجود
handiest
موجود
in store
موجود
handier
موجود
stocked
موجود
stock
موجود
inesse
موجود
existent
موجود
existing
موجود
available
موجود
going
موجود
entities
موجود
entity
موجود
ready money
پول موجود
effective strength
استعدادرزمی موجود
thing
لباس موجود
to have in stock
موجود داشتن
status quo
وضع موجود
availability
موجود بودن
presenting
موجود اماده
presented
موجود اماده
present
موجود اماده
to be there
موجود بودن
wight
موجود زنده
real
واقعی موجود
presents
موجود اماده
spot goods
کالاهای موجود
available goods
کالاهای موجود
gremlin
موجود وهمی
available balance
مانده موجود
gremlins
موجود وهمی
records available
اطلاعات موجود
biotype
موجود همزیست
existing circumstances
شرایط موجود
fleet in being
ناوگان موجود
inexistent
غیر موجود
nonentity
چیز غیر موجود
The root of exisiting differences.
ریشه اختلافات موجود
frees
موجود در دیسک یا حافظه
back order
اماد غیر موجود
extant
نسخهء موجود و باقی
free
موجود در دیسک یا حافظه
freeing
موجود در دیسک یا حافظه
freed
موجود در دیسک یا حافظه
superman
موجود مافوق انسان
biogenic
موجد موجود زنده
dermatome
قسمت خارجی یک موجود
clara
هدف موجود نیست
being
موجود زنده شخصیت
nonentities
چیز غیر موجود
undertones
ته صدا موجود در زمینه
on hand
وسایل موجود درانبار
undertone
ته صدا موجود در زمینه
microorganism
موجود ذره بینی
microorganisms
موجود ذره بینی
hemophile
موجود خون دوست
built in
موجود در داخل چیزی
polyembryony
موجود چند جنینی
available supply rate
نواخت اماد موجود
supermen
موجود مافوق انسان
anaerobe
موجود غیر هوازی
stock accounting
حساب کالاهای موجود
organisms
ترکیب موجود زنده
organism
ترکیب موجود زنده
preexistent
ازلیت موجود از قبل
water hardness
[میزان املاح موجود در آب]
hygroscopic moisture
رطوبت موجود در هوا
all available
تمام توپخانه موجود
uric
موجود در ادرار پیشابی
virtual
موجود بالقوه تقدیری
satyr
موجود نیمه انسان ونیمه بز
symbiont
موجود زنده اجتمای یا همزی
ubiquitous
همه جا حاضر موجود درهمه جا
banshee
موجود وهمی بشکل روح
banshees
موجود وهمی بشکل روح
humidity
میزان بخار اب موجود درهوا
satyrs
موجود نیمه انسان ونیمه بز
solute
جسم حل شده موجود در محلول
NO VACANCIES
اتاق خالی موجود نیست.
ammunition in hands of troops
مهمات موجود در دست یگانها
avaiiability
موجود بودن بدرد خوردن
humus
موار الی موجود در خاک
hypostasis
موجود فرضی حالت تعلیق
hydrotaxis
واکنش موجود زنده نسبت به اب
moisture content
درصد رطوبت موجود در خاک
taxis
واکنش موجود زنده در برابرگرایش
menus
لیستی از انتخابهای اولیه موجود
ammunition available supply rate
نواخت اماد مهمات موجود
available supply rate
نواخت اماد مهمات موجود
beach reserves
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
menu
لیستی از انتخابهای اولیه موجود
addition
اضافه
excess
اضافه
excesses
اضافه
extra-
اضافه
additions
اضافه
spare
اضافه
spared
اضافه
plusage
اضافه
extras
اضافه
overplus
اضافه
extra
اضافه
plussage
اضافه
increases
اضافه
surplus
اضافه
surpluses
اضافه
in addition to
<prep.>
به اضافه
special
<adj.>
اضافه
extra
<adj.>
اضافه
increscent
اضافه
increased
اضافه
augmentation
اضافه
increase
اضافه
in a. to
به اضافه
addressability
کنترل موجود روی پیکسلهای صفحه
background
اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
abiogenesis
ایجاد موجود زنده از موادبی جان
armament
جنگ افزار موجود روی وسیله
armaments
جنگ افزار موجود روی وسیله
preexist
ازلی بودن قبلا موجود شدن
sylph
روح یا موجود ساکن در هوا جن هوایی
keratin
ماده شاخی موجود در مووناخن و شاخ
backgrounds
اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
line item
اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
availability edit
بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
set up
انتخابهای موجود هنگام نصب سیستم
zap
حذف داده موجود در فضای کاری
zapped
حذف داده موجود در فضای کاری
intravenously
موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
intravenous
موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
cybercafe
نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
There are no tickets available for tonight .
بلیط برای امشب موجود نیست
We dont have it in stock .
این جنس موجود نیست ( نداریم )
halobiont
موجود زیست کننده دراب شور
nucleon
پروتون یا نوترون موجود درهسته اتمی
biont
واحد مستقل موجود زنده سلول
sops
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
radicalism
اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
sop
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
zaps
حذف داده موجود در فضای کاری
zapping
حذف داده موجود در فضای کاری
excess luggage
اضافه بار
adds
اضافه کردن
add
اضافه کردن
excess price
اضافه قیمت
overload
اضافه فرفیت
overtime
اضافه کار
budget surplus
اضافه بودجه
confession and avoidance
به ان اضافه میکند
imburse
اضافه کردن
exeed
اضافه شدن از
adding
اضافه کردن
salary increase
اضافه حقوق
affix
اضافه نمودن
affixed
اضافه نمودن
affixes
اضافه نمودن
overvoltage
اضافه ولتاژ
overtimer
اضافه کار کن
overcharging
اضافه هزینه
eke
اضافه کردن بر
overproduction
اضافه تولید
overcharges
اضافه هزینه
overcharged
اضافه هزینه
overcharge
اضافه هزینه
surtax
اضافه مالیات
overpotential
اضافه ولتاژ
over load
اضافه بار
possessives
حالت اضافه
overloads
اضافه فرفیت
genitive
حالت اضافه
overloads
اضافه بار
overload
اضافه بار
added to that
اضافه بران
margin product
اضافه محصول
overloaded
اضافه بار
service charge
اضافه کار
prepositions
حرف اضافه
preposition
حرف اضافه
overloaded
اضافه فرفیت
added
اضافه شده
possessive
حالت اضافه
premiums
اضافه ارزش
accessed
الحاق اضافه
per
حروف اضافه
accesses
الحاق اضافه
accessing
الحاق اضافه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com