English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
surtax اضافه مالیات
Search result with all words
net worth tax مالیات بر اضافه ارزش دارائی
Other Matches
overtime وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
ability to pay principle of taxation اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
assessment ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
levying اخذ مالیات مالیات
levy اخذ مالیات مالیات
levies اخذ مالیات مالیات
levied اخذ مالیات مالیات
levying مالیات بندی مالیات
levies مالیات بندی مالیات
levied مالیات بندی مالیات
taxation مالیات بندی مالیات
levy مالیات بندی مالیات
regressive income tax مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
producers burden of tax بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
check total آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
spare اضافه
extra- اضافه
extra <adj.> اضافه
extras اضافه
augmentation اضافه
extra اضافه
in addition to <prep.> به اضافه
spared اضافه
special <adj.> اضافه
plussage اضافه
plusage اضافه
increased اضافه
increase اضافه
excess اضافه
excesses اضافه
increscent اضافه
increases اضافه
surplus اضافه
addition اضافه
additions اضافه
overplus اضافه
in a. to به اضافه
surpluses اضافه
overloading اضافه فرفیت
possessive حالت اضافه
subjoin اضافه کردن
overloading اضافه بار
eke اضافه کردن بر
superimposable قابل اضافه
overshooting اضافه جهش
margin product اضافه محصول
append اضافه کردن
add اضافه کردن
overloading بارگذاری اضافه
overshoot اضافه جهش
overpopulation اضافه جمعیت
overshoots اضافه جهش
overloading اضافه بارگذاری
over load اضافه بار
per حروف اضافه
gen حالت اضافه
overpotential اضافه ولتاژ
overproduction اضافه تولید
overtimer اضافه کار کن
overvoltage اضافه ولتاژ
step up اضافه کردن
salary increase اضافه حقوق
superimposable اضافه شدنی
excess اضافه مازاد
excesses اضافه مازاد
add اضافه کردن
adding اضافه کردن
affix اضافه نمودن
affixed اضافه نمودن
overloads اضافه فرفیت
overloads اضافه بار
premium اضافه ارزش
premiums اضافه ارزش
overloaded اضافه فرفیت
overloaded اضافه بار
overload اضافه فرفیت
overload اضافه بار
affixing اضافه نمودن
affixes اضافه نمودن
adds اضافه کردن
furthermore <adv.> اضافه بر این
overdrafts اضافه برداشت
excess luggage اضافه بار
excess price اضافه قیمت
access الحاق اضافه
accessed الحاق اضافه
accesses الحاق اضافه
further [moreover] <adv.> اضافه بر این
added to that اضافه بران
overcharging اضافه هزینه
additionally <adv.> اضافه بر این
also [moreover] <adv.> اضافه بر این
aside from that <adv.> اضافه بر این
besides <adv.> اضافه بر این
widening اضافه پهنا
forby <adv.> اضافه بر این
budget surplus اضافه بودجه
over and above <adv.> اضافه بر این
overtime اضافه کار
overtime اضافه کاری
confession and avoidance به ان اضافه میکند
service charge اضافه کار
possessives حالت اضافه
genitive حالت اضافه
surcharges اضافه بها
on top of that <adv.> اضافه بر این
on to <adv.> اضافه بر این
overcharges اضافه هزینه
overcharged اضافه هزینه
overcharge اضافه هزینه
surcharge اضافه بار
surcharge اضافه بها
beyond that <adv.> اضافه بر این
accessing الحاق اضافه
added اضافه شده
prepositions حرف اضافه
preposition حرف اضافه
exeed اضافه شدن از
overdraft اضافه برداشت
in addition <adv.> اضافه بر این
what is more <adv.> اضافه بر این
moreover <adv.> اضافه بر این
on top of this <adv.> اضافه بر این
imburse اضافه کردن
surcharges اضافه بار
postpositive preposition حرف اضافه الحاقی
overload circuit switch فیوز اضافه بار
add in memory اضافه کردن به حافظه
non-add subtotal اضافه نکردن به زیرکل
overload circuit breaker فیوز اضافه بار
overdraw اضافه برداشت کردن
overload principle اصل اضافه باری
not to say ... <idiom> به اضافه اینکه ... است
not to mention ... <idiom> به اضافه اینکه ... است
prepositionally بطور حرف اضافه
gerund اسمی که از اضافه کردن
gerunds اسمی که از اضافه کردن
repositional مانند حرف اضافه
superelevation بلندی بر اضافه ارتفاع
play down بازی در وقت اضافه
capital gains اضافه ارزش سرمایه
additional bed [accommodation of persons] تخت خواب اضافه
over time pay پول اضافه کار
over time pay مزد اضافه کاری
over reinforcement اضافه ارماتورگذاری شده
import surcharge حقوق گمرکی اضافه
extra bed تخت خواب اضافه
throw in <idiom> اضافه دادن یا گذاشتن
perquisite عایدی اضافه برحقوق
perquisites عایدی اضافه برحقوق
effusions اضافه جریان بزور
effusion اضافه جریان بزور
run up <idiom> به مقدارچیزی اضافه کردن
overbreak خاکبرداری اضافه برنیمرخ
overshooting از حد خارج شدن اضافه جهیدن
height money اضافه بهای کار در ارتفاع
repositional با حروف اضافه اغاز شده
forfeiture of premiums ضرر اضافه ارزش سهام
overshoots از حد خارج شدن اضافه جهیدن
collection of premiums وصول اضافه ارزش سهام
overshoot از حد خارج شدن اضافه جهیدن
ring up <idiom> اضافه کردن آمار پولی
inseparable preposition حرف اضافه لازم یا جدانشدنی
subjoin در پایان افزودن اضافه کردن
leap day روز اضافه در سال کبیسه
insets افزودن اضافه کردن گذاشتن
spared ذخیره اضافه براحتیاج انی
spare ذخیره اضافه براحتیاج انی
raises ترقی دادن اضافه حقوق
raise ترقی دادن اضافه حقوق
unjustified که با کامپیوتر اضافه شده است
overtime pay مزد یا حقوق اضافه کاری
put in <idiom> اضافه چیزی که قبلا گفته شد
overhead personnel پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
ad حرف اضافه لاتینی بمعنی
ads حرف اضافه لاتینی بمعنی
let off steam <idiom> ازدست دادن انرژی اضافه
pad the bill <idiom> اضافه شدن هزینههای کاذب
toincrease any one's salary اضافه حقوق بکسی دادن
accession شیی ء اضافه یا الحاق شده
inset افزودن اضافه کردن گذاشتن
producer surplus اضافه ارزش تولید کننده
augmenter مقداری که به دیگری اضافه میشود
latent اضافه ازفرفیت بار موجود
premium statement صورت اضافه ارزش سهام
cost plus اضافه بر بهای تمام شده
over issue اضافه براعتبار رواج دادن
cess مالیات
gabel مالیات
sess مالیات
gabelle مالیات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com