English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English Persian
further اضافی زائد
furthered اضافی زائد
furthering اضافی زائد
furthers اضافی زائد
Search result with all words
additionally بطور اضافی یا زائد
air brush برس و مکنده هوایی جهت گرفت پرز اضافی و ذرات زائد فرش
Other Matches
folderol زائد ریشه یاحاشیه زائد
droppers قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharges هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
over break خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharges نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharge نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty وفیفه اضافی ماموریت اضافی
recrementitious زائد
hypermetric زائد
superfluous زائد
overplus زائد
extra زائد
extras زائد
intercalary زائد
extra- زائد
excrescential زائد
surpluses زائد
surplus زائد
dummy زائد
dummies زائد
tautologies زائد
tautology زائد
ascititious زائد
redundant زائد
supervacaneous زائد
waste زائد اتلاف
wastes زائد اتلاف
surplus gas گاز زائد
red tape تشریفات زائد
hyperbolas قسع زائد
bronchocele غده زائد
hyperbola قسع زائد
redundancies زائد فراوانی
formative حرف زائد
growth چیز زائد
growths چیز زائد
excrescency رشد زائد
superimposition تحمیل زائد
waste product محصولات زائد
redundancy زائد فراوانی
redundant equation معادله زائد
redundance حشووزوائد سخن زائد
offal مواد زائد لاشه
hypermetric دارای سبب زائد
tankage مواد زائد کشتارگاه
pleonastic دارای سخن زائد
periphrastic دارای الفاظ زائد
hypercatalectic دارای هجای زائد
data redundancy زائد بودن داده ها
supererogatory زائد بیش از حد لزوم
weed برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
redundant language سخن زائد یازیادی حشووزوائد
pared قسمتهای زائد چیزی را چیدن
periphrasis استعمال واژه ها وعبارات زائد
pleonasm حشو قبیح سخن زائد
pare قسمتهای زائد چیزی را چیدن
weeded برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weeding برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
pares قسمتهای زائد چیزی را چیدن
polypose شبیه گوشت زائد ساقه دار
polypous شبیه گوشت زائد ساقه دار
gobo نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
excess اضافی
supplementary اضافی
overflow اضافی
extensions اضافی
overflowed اضافی
overflows اضافی
extension اضافی
redundant اضافی
surplusage اضافی
surpluses اضافی
surplus اضافی
unduly اضافی
floating اضافی
de trop اضافی
accessional اضافی
excesses اضافی
overtime اضافی
supernumerary اضافی
additional اضافی
plus اضافی
paragogic اضافی
accessing اضافی
accesses اضافی
relative اضافی
access اضافی
accessed اضافی
supplemantary اضافی
overvoltage ولتاژ اضافی
overcharging هزینه اضافی
overcharges هزینه اضافی
shootoff مسابقه اضافی
additional charges اتهامات اضافی
overpayment پرداخت اضافی
overirrigation ابیاری اضافی
overhead costs هزینههای اضافی
overhand knot گره اضافی
slip sheet صفحه اضافی
addition record رکورد اضافی
excess capacity فرفیت اضافی
redundant equation معادله اضافی
poundage هزینه اضافی
surtax مالیات اضافی
superimposed اتش اضافی
postiche متن اضافی
overcharge هزینه اضافی
overcharged هزینه اضافی
adduct ترکیب اضافی
flab گوشت اضافی
sudden-death وقت اضافی
additional charges خرجهای اضافی
extra cost هزینه اضافی
excess price قیمت اضافی
excess pressure فشار اضافی
excess load بار اضافی
excess length طول اضافی
extra premium پاداش اضافی
surplus stock موجودی اضافی
surplus production تولید اضافی
surplus material ماده اضافی
excess profit سود اضافی
extra time وقت اضافی
extra current جریان اضافی
extra duty خدمت اضافی
surplus value ارزش اضافی
excess supply عرضه اضافی
extra equipment تجهیزات اضافی
excess stock مواد اضافی
extra period وقت اضافی
excess reserves ذخائر اضافی
regulating cell پیل اضافی
additional <adj.> مکمل اضافی
end cell پیل اضافی
aditional service سرویس اضافی
surplus water ابهای اضافی
intercalary اضافی افزوده
sunk cost هزینههای اضافی
spill water ابهای اضافی
beauty sleep خواب اضافی
overestimation براورد اضافی
additional score نمره اضافی
adscript یادداشت اضافی
an a.chapter یک باب اضافی
days of grace مهلت اضافی
supplementary costs هزینههای اضافی
climbing lane خط اضافی در سر بالایی
the intercalary month ماه اضافی
boostes pump پمپ اضافی
auxiliary work کارهای اضافی
incremental cost هزینه اضافی
ancillary equipment تجهیزات اضافی
additional outlet آبگیر اضافی
sudden death وقت اضافی
overloads بار اضافی
overloaded بار اضافی
overload بار اضافی
surcharge نرخ اضافی
over- گذشته اضافی
overtime ساعات اضافی
padding متن اضافی
over گذشته اضافی
barrages وقت اضافی
overtime وقت اضافی
surcharge مالیات اضافی
surcharges مالیات اضافی
bonuses پرداخت اضافی
surcharge هزینه اضافی
surcharges نرخ اضافی
bonus پرداخت اضافی
barrage وقت اضافی
supplementary اضافی مکمل
surcharges هزینه اضافی
terret or rit حلقه یراق اضافی
extrasystole ضربان اضافی قلب
sudden victory پیروزی در وقت اضافی
excess meter کنتور مصرف اضافی
excess burden of taxation بار اضافی مالیات
shootoff مسابقه اضافی تیراندازی
supertax مالیات بر درامد اضافی
overflows ابهای اضافی لبریزی
bonus پرتاب پنالتی اضافی
extras فوق العاده اضافی
extra- فوق العاده اضافی
extra فوق العاده اضافی
jury sturt پایه اضافی یا موقتی
addition اسم اضافی ضمیمه
additions اسم اضافی ضمیمه
less than carload وزن بار اضافی
motorcar accessories لوازم اضافی اتومبیل
plusage سرامد مقدار اضافی
plussage سرامد مقدار اضافی
overflow ابهای اضافی لبریزی
overflowed ابهای اضافی لبریزی
bonuses پرتاب پنالتی اضافی
cumulative evidence قرائن یا مدارک اضافی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com