Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
penthouse
اطاقک بالای بام
penthouses
اطاقک بالای بام
Other Matches
overhead clearance
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pops
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
cubicles
اطاقک
booths
اطاقک
cabinet
اطاقک
booth
اطاقک
cubicle
اطاقک
cabins
اطاقک
cabin
اطاقک
cabinets
اطاقک
manholes
اطاقک بازرسی
manhole
اطاقک بازرسی
regenerative chamber
اطاقک رژنراتیو
cockpit
اطاقک خلبان
cabinets
اطاقک کوچک
cockpits
اطاقک خلبان
cabinet
اطاقک کوچک
air lock
اطاقک فشارهواپیما
seadopod
اطاقک غواصی
compartments
اطاقک کابین
exhaust chamber
اطاقک خروجی
ballonet
اطاقک خلاء
checker chamber
اطاقک مشبک
compartment
اطاقک کابین
blast box
اطاقک هوا
cuddy
اطاقک کشتی
ballonet
اطاقک مسدود
coking chamber
اطاقک کک سازی
cockpits
اطاقک خلبان درهواپیما
cooling chamber
اطاقک سرد کننده
rescue chamber
اطاقک نجات زیردریایی
cockpit
اطاقک خلبان درهواپیما
boxes
اطاقک جای ویژه
box
اطاقک جای ویژه
sternsheets
اطاقک عقب قایق
cabinets
هیئت وزرا اطاقک
cabinet
هیئت وزرا اطاقک
carrel
کابین یا اطاقک چوبی
loculus
محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
camera obscura
اطاقک تاریک جعبه عکاسی
freight container
اطاقک حمل بار یکپارچه
reefer
خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
reefers
خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
barracked
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barracking
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barrack
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
transom
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
modules
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
module
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
into the bargain
بالای ان
atop of
در بالای
at the top of
در بالای
overhead
بالای سر
overhead
در بالای سر
above
بالای
above
بالای سر
atop of
بالای
outreach
بالای سر
upping
بالای
upped
بالای
up
بالای
over-
بالای
over
بالای سر
over
بالای
oer
بالای
over-
بالای سر
ridge tree
کش بالای شیروانی
ridge piece
کش بالای شیروانی
up the street
بالای خیابان
above the earth
بالای زمین
in
بالای روی
ridge pole
کش بالای شیروانی
roof tree
کش بالای شیروانی
mantel board
در بالای بخاری
on
بالای در باره
run over
<idiom>
حرکت از بالای
It passed over my head.
از بالای سرم رد شد
rooftops
بالای بام
crown
بالای هرچیزی
crowns
بالای هرچیزی
rooftop
بالای بام
in-
بالای روی
pressure above the atmosphere
فشار بالای جو
overhead backhand
بک هند از بالای سر
overhead forehand
فورهند از بالای سر
overhead cover
حفاظ بالای سر
oer
بالای سر روی سر
fanlight
پنجره بالای در
fanlights
پنجره بالای در
crow's nest
بالای بلندی
over the horizon
بالای افق
over the horizon
از بالای افق
knap
بالای تپه
uptown
بالای شهر
overhead stroke
ضربه از بالای سر
aloft
در بالای زمین
plunging fire
اتش بالای سر
mean high water
اب بالای میانگین
fan light
پنجره بالای در
upstream
بالای رودخانه
flews
قسمت اویخته لب بالای سگ
high rate of interest
نرخ بالای بهره
on station
پروازهواپیما بالای هدف
intercepting ditch
ابرو بالای خاکبرداری
head water
بالای رودخانه بالارود
exoatmosphere
ترکش اتمی بالای جو
overwrite
بالای محلی نوشتن
aerospace projection operations
بالای منطقه عملیات
aboveground
در بالای سطح زمین
trucks
کلاهک بالای دکل
bartizan
کنگره بالای برج
bed moulding
گچبری بالای کتیبه
overhead pass
پاس با دو دست از بالای سر
spike over the block
ابشار از بالای دفاع
superlunary
واقع بر بالای ماه
the sky is above us
آسمان بالای سر ماست
tree house
خانه بالای درخت
rain water head
طشتک بالای ناودان
chimney-head
[بالای دودکش کوره ای]
refereeing
داور بالای والیبال
headlines
در بالای صفحه ریسمان
headline
در بالای صفحه ریسمان
trucking
کلاهک بالای دکل
trucked
کلاهک بالای دکل
truck
کلاهک بالای دکل
referee
داور بالای والیبال
refereed
داور بالای والیبال
aloft
سطوح بالا در بالای
referees
داور بالای والیبال
pulpits
بالای منبر رفتن
pulpit
بالای منبر رفتن
parhelic circle
هاله روشن بالای افق
on station
اماده باش بالای هدف
lunette
نعل اسب پنجره بالای در
space above property
فضای قسمت بالای ملک
stratopause
لایه اتمسفری در بالای استراتوسفر
to crset a hill
به بالای تپه ایی رسیدن
headers
کلمات در بالای صفحه متن
header
کلمات در بالای صفحه متن
upper class
وابسته به طبقات بالای اجتماع
black will take no other hue
بالای سیاهی رنگی نیست
roof garden
تفریح گاه بالای بام
dome light
چراغ بالای طاق خودرو
foretoppsail
بادبان بالای شراع صدر
bar
چوب افقی بالای مانع
high beam
نور بالای چراغ اتومبیل
top
ضربه به بالای توپ بیلیارد
high frequency region of a spectrum
ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
fleche
میل بالای مناره مارپیچ
bars
چوب افقی بالای مانع
head
دستشویی قایق بالای بادبان
epigastrium
فوق المعده بالای شکم
letterheads
عنوان چاپی بالای کاغذ
letterhead
عنوان چاپی بالای کاغذ
up stream
بالارود در قسمت بالای نهر
upper classes
وابسته به طبقات بالای اجتماع
Hertfordshire spike
[میل بالای مناره مارپیچ]
eyebrow
گچ بری هلالی بالای پنجره
crossbars
چوب افقی بالای مانع
crossbar
چوب افقی بالای مانع
gatehouses
اطاق یازندان بالای دروازه
gatehouse
اطاق یازندان بالای دروازه
choir-loft
[بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
cimborio
[برجک نورگیر بالای بام]
tapes
نوار پهن بالای تور
taped
نوار پهن بالای تور
tape
نوار پهن بالای تور
eyebrows
گچ بری هلالی بالای پنجره
upper edge of the net
نوار بالای تور والیبال
upstaging
وابسته به عقب یا بالای صحنه
ascender
قسمت بالای حروف کوچک
upstaged
وابسته به عقب یا بالای صحنه
upstages
وابسته به عقب یا بالای صحنه
ullage
حجم بالای سطح مایع تانک
vinculum
خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
cornices
گچ بری بالای دیوار زیر سقف
smash
ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
smashes
ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
outside passenger
مسافری که بیرون یا بالای دلیجان می نشیند
cornice
گچ بری بالای دیوار زیر سقف
midnight sun
خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
minimum clearance
حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
gables
سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
net cord
کابل یا سیم بالای تور والیبال
cornices
گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار
gable
سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
cornice
گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار
intercepting ditch
جوی کوهی ابروی بالای کند
on target
بالای اماج زمان روی هدف
specification
درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
aerospace
فضای هوایی بالای منطقه عملیات
warp beam
چوب افقی بالای دار
[قالی]
barge-board
[تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
deck house
اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
trochanter
برامدگی در بالای تنه استخوان ران
My bedroom is just above.
اطاق خواب من درست بالای اینجاست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com