Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (2 milliseconds)
English	Persian
box	اطاقک جای ویژه
boxes	اطاقک جای ویژه
Other Matches
idiosyncrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
to watch for certain symptoms	توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups	گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialities	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
cabin	اطاقک
cabins	اطاقک
booth	اطاقک
cabinet	اطاقک
booths	اطاقک
cabinets	اطاقک
cubicle	اطاقک
cubicles	اطاقک
manholes	اطاقک بازرسی
manhole	اطاقک بازرسی
air lock	اطاقک فشارهواپیما
compartment	اطاقک کابین
compartments	اطاقک کابین
cockpit	اطاقک خلبان
cockpits	اطاقک خلبان
coking chamber	اطاقک کک سازی
ballonet	اطاقک خلاء
ballonet	اطاقک مسدود
checker chamber	اطاقک مشبک
cabinet	اطاقک کوچک
cuddy	اطاقک کشتی
cabinets	اطاقک کوچک
blast box	اطاقک هوا
regenerative chamber	اطاقک رژنراتیو
seadopod	اطاقک غواصی
exhaust chamber	اطاقک خروجی
penthouse	اطاقک بالای بام
cabinet	هیئت وزرا اطاقک
sternsheets	اطاقک عقب قایق
rescue chamber	اطاقک نجات زیردریایی
penthouses	اطاقک بالای بام
cockpits	اطاقک خلبان درهواپیما
cooling chamber	اطاقک سرد کننده
cockpit	اطاقک خلبان درهواپیما
carrel	کابین یا اطاقک چوبی
cabinets	هیئت وزرا اطاقک
camera obscura	اطاقک تاریک جعبه عکاسی
loculus	محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
freight container	اطاقک حمل بار یکپارچه
praetorial	متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
reefers	خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
barrack	منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
reefer	خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
barracking	منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barracked	منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
modules	اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
module	اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
net	ویژه
privilege	حق ویژه
specific humidity	نم ویژه
priviege	حق ویژه
prerogatives	حق ویژه
special character	ویژه
peculiar	ویژه
adhoc	ویژه
extra special	ویژه
idiocrasy	ویژه
prerogative	حق ویژه
paticular	ویژه
special	ویژه
nett	ویژه
nets	ویژه
specialists	ویژه گر
expressed	ویژه
express	ویژه
extra <adj.>	ویژه
experts	ویژه گر
specific	ویژه
specifics	ویژه
particulars	ویژه
expert	ویژه گر
special <adj.>	ویژه
particular	ویژه
specially	ویژه
specialist	ویژه گر
expressing	ویژه
expresses	ویژه
rarely	بااستادی ویژه
characteristics	نشان ویژه
specific resistance	مقاومت ویژه
(not one's) cup of tea <idiom>	علاقه ویژه
idioms	زبان ویژه
idiom	تعبیر ویژه
idiom	زبان ویژه
specific weight	وزن ویژه
specific gravity	گرانی ویژه
specific gravities	گرانی ویژه
special effects	جلوههای ویژه
specific lattice	شبکه ویژه
standing order	اوامر ویژه
morbid	ویژه ناخوشی
praetorian guard	گارد ویژه
physiologist	ویژه گر فیزیولوژی
physiologists	ویژه گر فیزیولوژی
versions	شرح ویژه
preceptorial	ویژه اموزگاری
prerogatived	دارای حق ویژه
standing orders	اوامر ویژه
particular lien	حق حبس ویژه
booths	جای ویژه
penologist	ویژه گر کیفرشناسی
booth	جای ویژه
special session	نشست ویژه
extraordinary meeting	نشست ویژه
zoologist	ویژه گرجانورشناسی
idioms	تعبیر ویژه
habiliments	جامه ویژه
eigenfunction	ویژه تابع
ecotype	بوم ویژه
kink	ویژه گی فرریز
labeled cargo	کالای ویژه
trait	نشان ویژه
lachrymal	ویژه اشک
traits	نشان ویژه
conizance	نشان ویژه
eigenvalue	ویژه مقدار
electrical resistivity	مقاومت ویژه
endemical	ویژه یک قوم
gastronomist	ویژه گرخوراک
indicium	نشانه ویژه
favourite or vor	ویژه مخصوص
speleologist	ویژه گر غارشناسی
capital	ارزش ویژه
extra equipment	متعلقات ویژه
equity capital	ارزش ویژه
lacrimal	ویژه اشک
specific yield	ابدهی ویژه
specific viscosity	گرانروی ویژه
body guard	هنگ ویژه
monkish	ویژه راهبان
monocular	ویژه یک چشم
specific rotation	چرخش ویژه
net profit	سود ویژه
acoustician	ویژه گر اواشنود
byelaw	قانون ویژه
bylaw	قانون ویژه
specific volume	حجم ویژه
life guard	هنگ ویژه
proper value	ویژه مقدار
characteristic root	ویژه مقدار
characteristic number	ویژه مقدار
characteristic function	ویژه تابع
cariologist	ویژه گر قلب
specific weight	سنگینی ویژه
stalling	لژ جایگاه ویژه
specialization	ویژه گری
specific drawdown	افت ویژه
self weight	ویژه وزن
singular matrix	ماتریش ویژه
singular matrix	ماتریس ویژه
specific donor	دهنده ویژه
specific cost	هزینه ویژه
special agreement	قرارداد ویژه
specialization	ویژه کاری
specific heat	گرمای ویژه
stall	لژ جایگاه ویژه
resistivity	مقاومت ویژه
monographs	ویژه نگاشت
specialist	ویژه کار
neurologist	ویژه گر اعصاب
specialists	ویژه کار
special verdict	تصمیم ویژه
specialises	ویژه گری
lingoes	زبان ویژه
lingo	زبان ویژه
characteristically	نشان ویژه
special party	گروه ویژه
special passport	پاسپورت ویژه
characteristic	نشان ویژه
special symbol	نماد ویژه
specialising	ویژه گری
special duty	کار ویژه
specialize	ویژه گری
special bastard	حرامزاده ویژه
special case	مورد ویژه
special character	دخشه ویژه
species specific	نوع- ویژه
special deposits	سپردههای ویژه
specializing	ویژه گری
special drawing right	حق برداشت ویژه
specializes	ویژه گری
special drawing rights	حق برداشت ویژه
specialty	ویژه گری
regiospecific	جهت ویژه
juvenile	ویژه نو جوانان
nutritionists	ویژه گر تغذیه
relative density	گرانی ویژه
experts	ویژه کار
prerogative	حق یا امتیاز ویژه
nutritionist	ویژه گر تغذیه
expert	ویژه کار
proper volume	ویژه حجم

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com