English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
gun room اطاق افسران جزء درکشتیهای جنگی بزرگ
Other Matches
ward room اطاق افسران در کشتی جنگی
wardroom اطاق افسران
wardroom اطاق افسران ناو
ship of the line کشتی جنگی بزرگ
hush ship کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
escry فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
compartment marking سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
warships کشتی جنگی ناو جنگی
battle drill مشق جنگی تمرین جنگی
warship کشتی جنگی ناو جنگی
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
officer's mess نهارخوری افسران
batons عصای افسران
senior officer ارشدترین افسران
opposite numbers افسران شاغل
baton عصای افسران
opposite numbers افسران مشغول به کار
shoulder mark درجه سردوشی افسران
senior officers افسران ارشدیا بالارتبه
staffed افسران صاحب منصبان
staffs افسران صاحب منصبان
statem room خوابگاه افسران ناو
staff افسران صاحب منصبان
wardroom باشگاه افسران ناو
officer's mess سالن غذاخوری افسران
officers call نشریه اطلاعاتی مخصوص افسران
they were badly officered افسران انها خوب نبودند
top-secret مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
top secret مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
reserved list صورت افسران دریایی ذخیره یا احتیاط
archon یکی از افسران عالیرتبهء اتن قدیم
muster roll دفتر بازدید افسران وسربازان در یک یکان نظامی
The officers were brifed on (about) the detailes. افسران درباره جزییات مطلع ( توجیه شدند )
stalag بازداشتگاه افسران و درجه داران زمان جنگ درالمان
bat money فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
bat allowance فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
live fire تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
My grandparents are six feet under. <idiom> پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
table money فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
macropterous دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
grandam مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large چندان بزرگ بقدری بزرگ
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
floors کف اطاق
floor کف اطاق
rooms اطاق
chambers اطاق
room اطاق
house room اطاق
chamber اطاق
ground [British] [floor] کف اطاق
office اطاق
offices اطاق
roommates هم اطاق
roommate هم اطاق
floored کف اطاق
floor کف اطاق
chums هم اطاق
chum هم اطاق
parlor اطاق نشیمن
palor اطاق نشیمن
guest-rooms اطاق مهمان
palor اطاق پذیرایی
radome اطاق رادار
guest-room اطاق مهمان
guest room اطاق مهمان
operating stand اطاق هدایت
cars اطاق اسانسور
guest chamber اطاق مهمان
garret اطاق زیرشیروانی
car اطاق اسانسور
operating room اطاق عمل
operating rooms اطاق عمل
parlor اطاق پذیرایی
picture gallery اطاق نقاشی
the f. of a room اثاثیه اطاق
waiting-rooms اطاق انتظار
waiting-room اطاق انتظار
studios اطاق مطالعه
studio اطاق مطالعه
flooring فرش کف اطاق
trick wheel اطاق اسکان
schoolrooms اطاق درس
waiting room اطاق انتظار
wardership اطاق زندانبان
test room اطاق ازمایش
chamber of commerce اطاق تجارت
range house اطاق انبارمیدان
reaction chamber اطاق واکنش
ready room اطاق توجیه
room lighting روشنایی اطاق
room no اطاق شماره 3
roundhouse اطاق عقبی
anteroom اطاق انتظار
triclinium اطاق نهارخوری
snuggery اطاق خلوت
clearing houses اطاق پایاپای
clearing house اطاق پایاپای
pilot house اطاق سکان
automobile body اطاق اتومبیل
cleaning room اطاق شستشو
cloak room اطاق رختکن
coding room اطاق رمز
cock loft اطاق زیرشیروانی
antechambers اطاق کفش کن
antechamber اطاق کفش کن
combat information center اطاق عملیات
garrets اطاق زیرشیروانی
attics اطاق زیرسقف
attic اطاق زیرسقف
combustion chamber اطاق انفجار
combustion chamber اطاق خرج
damp room اطاق نمناک
offices اطاق دفتر
chambered اطاق دار
cabin اطاق کوچک
cabins اطاق کوچک
auto body اطاق اتومبیل
bed room اطاق خواب
buffer chamber اطاق خرج
camarilla اطاق کوچک
carbody اطاق اتومبیل
cargo compartment اطاق بار
parquet اجرچوبی کف اطاق
courtrooms اطاق دادگاه
courtroom اطاق دادگاه
drawing rooms اطاق پذیرایی
drawing room اطاق پذیرایی
lavatory اطاق دستشویی
lavatories اطاق دستشویی
chamber of commerce اطاق بازرگانی
office اطاق دفتر
drive's cab اطاق راننده
dumb chamber اطاق بی روزنه
parlour اطاق پذیرایی
parlour اطاق نشیمن
parlors اطاق پذیرایی
parlors اطاق نشیمن
living rooms اطاق نشیمن
living room اطاق نشیمن
dressing rooms اطاق رخت کن
dressing room اطاق رخت کن
anterooms اطاق انتظار
ante-rooms اطاق انتظار
guardroom اطاق کشیک
heating chamber اطاق گرمکن
keeping room اطاق نشیمن
parlours اطاق نشیمن
parlours اطاق پذیرایی
dwelling room اطاق نشیمن
enfilade یک رشتهء اطاق
dining rooms اطاق نهارخوری
dining room اطاق نهارخوری
fumatorium اطاق دودی
fumatorium اطاق بخار
chambers اطاق خرج
chamber اطاق خرج
centres داربست اطاق
wheelhouses اطاق سکان
wheelhouse اطاق سکان
gallery اطاق موزه
galleries اطاق موزه
flighty deck اطاق پرواز
drafts اطاق بار
wards اطاق جدا
bodies اطاق اتوبوس
gas chambers اطاق خرج
gas chambers اطاق گاز
cabinets اطاق کوچک
drafted اطاق بار
draft اطاق بار
gas chamber اطاق گاز
bedroom اطاق خواب
bedrooms اطاق خواب
schoolroom اطاق درس
gas chamber اطاق خرج
ward اطاق جدا
body اطاق اتوبوس
cabinet اطاق کوچک
sleeping room اطاق خواب
battle line خط جنگی
martin جنگی
dogfight سگ جنگی
dogfights سگ جنگی
tactically جنگی
serviced جنگی
service جنگی
tactical جنگی
bristly جنگی
fighting جنگی
warlike جنگی
martial جنگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com