English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English Persian
palor اطاق برای گفتگو خصوصی
Other Matches
locutory تالاریا اطاق گفتگو در خانقاه راهبان
to negotiate for something گفتگو و معامله کردن برای چیزی
toll traverse وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
private automatic branch exchange رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
eminent domain قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
lethal chamber اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
introduces شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introducing شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduce شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduced شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
jardiniere جعبهای که گل دران سبز کرده و برای ارایش اطاق می گذارند
willowware بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
sculleries اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
scullery اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
blind dialling توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
CB مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
footwarmer فرف اب گرم که در اطاق راه اهن برای گرم کردن پامیگذارند
compartment marking سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
pin money وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
negotiations گفتگو ها
negotiations گفتگو
converse گفتگو
colloquies گفتگو
conversation گفتگو
negotiation گفتگو
talks گفتگو
talked گفتگو
talk گفتگو
chitchat گفتگو
indisputable بی گفتگو
colloquy گفتگو
negotiation گفتگو ها
conversed گفتگو
converses گفتگو
chit chat گفتگو
chit-chat گفتگو
tractarian گفتگو
parle گفتگو
conversations گفتگو
discussion گفتگو
dialog گفتگو
parlance گفتگو
conversing گفتگو
discussions گفتگو
dialogue گفتگو صحبت
to make overtures گفتگو اغازکردن
interlocutress طرف گفتگو
negotiated گفتگو کردن
negotiating گفتگو کردن
negotiates گفتگو کردن
negotiate گفتگو کردن
intertalk گفتگو کردن
to talk [to] گفتگو کردن [با]
speak گفتگو کردن
speaks گفتگو کردن
debate گفتگو کردن
discuss گفتگو کردن
discussion گفتگو منافره
discussions گفتگو منافره
tractate بحث گفتگو
monology گفتگو باخود
conference گفتگو مذاکره
out of one's shell <idiom> گفتگو دوستانه
debatable قابل گفتگو
conferences گفتگو مذاکره
dialogues گفتگو صحبت
upsetting conversation گفتگو ناراحت کننده
to toughen one's tone در گفتگو سخت شدن
negotiatory مبنی بر معامله یا گفتگو
soliloquize باخود گفتگو کردن
lambency ملایمت در گفتگو روشنایی ملایم
mimed تقلید نمایش بدون گفتگو
miming تقلید نمایش بدون گفتگو
shoptald گفتگو درباره وضع کسب
interlocutress زنی که طرف گفتگو باشد
to have an i. with any one باکسی دیدار و گفتگو کردن
treater مذاکره کننده طرف گفتگو
chime in <idiom> ملحق شدن (آهنگ یا گفتگو)
mimes تقلید نمایش بدون گفتگو
mime تقلید نمایش بدون گفتگو
collogue توط ئه چیدن محرمانه گفتگو کردن
commune مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communed مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communes مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communing مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
to off negotiations اعلان قطع گفتگو یا روابط کردن
to talk something over with somebody با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
to negotiate [about; on; for] something [with somebody] گفتگو و معامله کردن [با کسی درباره چیزی]
soliloquy گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
soliloquies گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
personal خصوصی
off the record <idiom> خصوصی
private خصوصی
private line خط خصوصی
subrosa خصوصی
informal خصوصی
jackes خصوصی
necessary house خصوصی
privates خصوصی
photomagnetism شاخهای از فیزیک که ازرابطه مقناطیس بروشنایی گفتگو میکند
pediatrics or pae شاخهای از علم طب که ازبهداشت و ناخوشیهای کودکان گفتگو میکند
private detective کاراگاه خصوصی
extra tuition تدریس خصوصی
private investigator کاراگاه خصوصی
private detectives کاراگاه خصوصی
party lines خط خصوصی تلفن
private tuition تدریس خصوصی
private lessons تدریس خصوصی
praivate ownership مالکیت خصوصی
tutored معلم خصوصی
private اختصاصی خصوصی
closet گنجه خصوصی
private ownership مالکیت خصوصی
party line خط خصوصی تلفن
privates اختصاصی خصوصی
private schools اموزشگاه خصوصی
private school اموزشگاه خصوصی
private finance مالیه خصوصی
private institutions موسسات خصوصی
private agreement قرارداد خصوصی
relator مدعی خصوصی
private deed سند خصوصی
relator شاکی خصوصی
private enterprises موسسات خصوصی
private employees کارکنان خصوصی
private consumption مصرف خصوصی
private corporation شرکت خصوصی
private cost هزینه خصوصی
private debt بدهی خصوصی
closets گنجه خصوصی
closeting گنجه خصوصی
in petto بطور خصوصی
private company شرکت خصوصی
apsidiole نیایشگاه خصوصی
private enterprise عمل خصوصی
private tutoring [American E] تدریس خصوصی
private benefits منافع خصوصی
camarin نیایشگاه خصوصی
private enterprise شرکت خصوصی
privately بطور خصوصی
private sector بخش خصوصی
private law حقوق خصوصی
private borrowing استقراض خصوصی
closeted گنجه خصوصی
Citizens' Band باند خصوصی
private eyes کارآگاه خصوصی
very own <adj.> خصوصی [شخصی]
caskets نامه خصوصی
casket نامه خصوصی
privatised خصوصی کردن
privatises خصوصی کردن
personal منقول خصوصی
privately leased line خط اجارهای خصوصی
passkey کلید خصوصی
private treaty معامله خصوصی
private property دارائیهای خصوصی
private property مالکیت خصوصی
quasi private نیمه خصوصی
quasi private شبه خصوصی
paticular خصوصی بابت
pillow talk حرفهای خصوصی
subjective فاعلی خصوصی
private eye کارآگاه خصوصی
private talk صحبت خصوصی
proprietary company شرکت خصوصی
tutors معلم خصوصی
special relativity نسبیت خصوصی
off-the-record محرمانه و خصوصی
privy خصوصی محرمانه
tutor معلم خصوصی
backstage محرمانه خصوصی
privatizing خصوصی کردن
privatizes خصوصی کردن
semiprivate نیمه خصوصی
private saving پس انداز خصوصی
privatising خصوصی کردن
privatization خصوصی کردن
off the record محرمانه و خصوصی
privatize خصوصی کردن
privatized خصوصی کردن
aeromedicine قسمتی از طب که دربارهء بیماریها و اختلالات ناشی از پرواز گفتگو میکند
to be privately insured بیمه خصوصی داشتن
private rate of return نرخ بازده خصوصی
to have private insurance [cover] بیمه خصوصی داشتن
tutorial درس خصوصی دادن به
pbx تبادل انشعاب خصوصی
tutorials درس خصوصی دادن به
special theory of relativity نظریه نسبیت خصوصی
tutors درس خصوصی دادن به
jurists متخصص حقوق خصوصی
jurist متخصص حقوق خصوصی
tutor درس خصوصی دادن به
private branch exchange مبادله انشعاب خصوصی
private broadcasting پخش برنامه خصوصی
principle of exclusion در مورد کالاهای خصوصی
to give private lessons درس خصوصی دادن
tutored درس خصوصی دادن به
private rate of discount نرخ تنزیل خصوصی
curtain lecture صحبتهای خصوصی زن وشوهر
backsides عقب هر چیزی خصوصی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com