English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
central control desk اطاق فرمان اصلی
Other Matches
cockpits اطاق فرمان در هواپیما
cockpit اطاق فرمان در هواپیما
main radio اطاق اصلی بی سیم ناو
ctrl break در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
compartment marking سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
magna charta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna carta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
controlled stick steering دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
stand fast فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
forward march فرمان قدم رو فرمان پیش
guide on me فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
close ranks فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
close interval فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
initial reserves ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
stapling جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypal وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapled جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generation کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypic وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generations کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
staple جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
guide left فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
fundamental unit یکای اصلی واحد اصلی
master file فایل اصلی پرونده اصلی
base unit یکای اصلی واحد اصلی
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
cancel check firing فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
offices اطاق
floored کف اطاق
floor کف اطاق
chums هم اطاق
chum هم اطاق
roommate هم اطاق
roommates هم اطاق
office اطاق
rooms اطاق
chambers اطاق
chamber اطاق
floors کف اطاق
floor کف اطاق
room اطاق
ground [British] [floor] کف اطاق
house room اطاق
car اطاق اسانسور
drive's cab اطاق راننده
wheelhouse اطاق سکان
cabins اطاق کوچک
cabin اطاق کوچک
cars اطاق اسانسور
waiting-rooms اطاق انتظار
lavatory اطاق دستشویی
guest-rooms اطاق مهمان
guest-room اطاق مهمان
guest room اطاق مهمان
guest chamber اطاق مهمان
coding room اطاق رمز
operating rooms اطاق عمل
bodies اطاق اتوبوس
gas chambers اطاق گاز
chamber of commerce اطاق بازرگانی
garret اطاق زیرشیروانی
gas chamber اطاق خرج
gas chamber اطاق گاز
cabinets اطاق کوچک
operating room اطاق عمل
attics اطاق زیرسقف
chambers اطاق خرج
attic اطاق زیرسقف
cabinet اطاق کوچک
office اطاق دفتر
wheelhouses اطاق سکان
chamber of commerce اطاق تجارت
chambered اطاق دار
waiting-room اطاق انتظار
schoolroom اطاق درس
guardroom اطاق کشیک
schoolrooms اطاق درس
fumatorium اطاق بخار
the f. of a room اثاثیه اطاق
fumatorium اطاق دودی
wardroom اطاق افسران
wardership اطاق زندانبان
waiting room اطاق انتظار
galleries اطاق موزه
trick wheel اطاق اسکان
flooring فرش کف اطاق
triclinium اطاق نهارخوری
gallery اطاق موزه
studio اطاق مطالعه
enfilade یک رشتهء اطاق
test room اطاق ازمایش
drawing room اطاق پذیرایی
drawing rooms اطاق پذیرایی
auto body اطاق اتومبیل
automobile body اطاق اتومبیل
dining room اطاق نهارخوری
flighty deck اطاق پرواز
dumb chamber اطاق بی روزنه
parquet اجرچوبی کف اطاق
courtrooms اطاق دادگاه
courtroom اطاق دادگاه
dining rooms اطاق نهارخوری
cloak room اطاق رختکن
cleaning room اطاق شستشو
studios اطاق مطالعه
dwelling room اطاق نشیمن
lavatories اطاق دستشویی
buffer chamber اطاق خرج
bedrooms اطاق خواب
sleeping room اطاق خواب
roundhouse اطاق عقبی
damp room اطاق نمناک
living rooms اطاق نشیمن
living room اطاق نشیمن
palor اطاق پذیرایی
dressing rooms اطاق رخت کن
combustion chamber اطاق خرج
dressing room اطاق رخت کن
garrets اطاق زیرشیروانی
anterooms اطاق انتظار
anteroom اطاق انتظار
ante-rooms اطاق انتظار
cock loft اطاق زیرشیروانی
bedroom اطاق خواب
parlors اطاق نشیمن
combustion chamber اطاق انفجار
clearing house اطاق پایاپای
operating stand اطاق هدایت
combat information center اطاق عملیات
drafts اطاق بار
drafted اطاق بار
draft اطاق بار
palor اطاق نشیمن
parlours اطاق نشیمن
parlour اطاق پذیرایی
parlours اطاق پذیرایی
parlour اطاق نشیمن
parlors اطاق پذیرایی
parlor اطاق نشیمن
ready room اطاق توجیه
antechamber اطاق کفش کن
bed room اطاق خواب
antechambers اطاق کفش کن
keeping room اطاق نشیمن
radome اطاق رادار
heating chamber اطاق گرمکن
picture gallery اطاق نقاشی
cargo compartment اطاق بار
offices اطاق دفتر
pilot house اطاق سکان
chamber اطاق خرج
gas chambers اطاق خرج
body اطاق اتوبوس
room lighting روشنایی اطاق
room no اطاق شماره 3
range house اطاق انبارمیدان
ward اطاق جدا
clearing houses اطاق پایاپای
centres داربست اطاق
wards اطاق جدا
snuggery اطاق خلوت
camarilla اطاق کوچک
reaction chamber اطاق واکنش
parlor اطاق پذیرایی
carbody اطاق اتومبیل
pilot tunnel تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
tile drying chamber اطاق هشت کاشی
fore cabin اطاق جلو کشتی
tow bedroom residence خانه دو اطاق خوابه
companion way پلگان اطاق کشتی
three bedroom residence خانه سه اطاق خوابه
they rushed into the room ریختند توی اطاق
they rushed out of the room از اطاق بیرون ریختند
turbolence chamber اطاق جریان گردابی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com