English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
pressroom اطاق ماشین چاپ
Search result with all words
bodies اطاق ماشین جرم سماوی
body اطاق ماشین جرم سماوی
Other Matches
compartment marking سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
self binder ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinist ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machine ماشین کردن با ماشین رفتن
machine 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined ماشین کردن با ماشین رفتن
machines ماشین کردن با ماشین رفتن
cross compiler کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxed مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembles ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
floor کف اطاق
chambers اطاق
ground [British] [floor] کف اطاق
room اطاق
floors کف اطاق
rooms اطاق
house room اطاق
chums هم اطاق
chum هم اطاق
floor کف اطاق
floored کف اطاق
chamber اطاق
office اطاق
offices اطاق
roommates هم اطاق
roommate هم اطاق
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
the machine is in operation ماشین در گردش است ماشین دایر است
digital computer ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
chamber of commerce اطاق تجارت
operating stand اطاق هدایت
studio اطاق مطالعه
trick wheel اطاق اسکان
courtroom اطاق دادگاه
offices اطاق دفتر
roundhouse اطاق عقبی
triclinium اطاق نهارخوری
cleaning room اطاق شستشو
cloak room اطاق رختکن
dining room اطاق نهارخوری
chambered اطاق دار
studios اطاق مطالعه
palor اطاق نشیمن
parlor اطاق نشیمن
waiting-rooms اطاق انتظار
waiting-room اطاق انتظار
chamber اطاق خرج
drafted اطاق بار
draft اطاق بار
chambers اطاق خرج
office اطاق دفتر
parquet اجرچوبی کف اطاق
courtrooms اطاق دادگاه
palor اطاق پذیرایی
cabins اطاق کوچک
dining rooms اطاق نهارخوری
coding room اطاق رمز
carbody اطاق اتومبیل
gas chambers اطاق گاز
lavatory اطاق دستشویی
gas chamber اطاق خرج
lavatories اطاق دستشویی
gas chamber اطاق گاز
garret اطاق زیرشیروانی
garrets اطاق زیرشیروانی
cabin اطاق کوچک
cabinets اطاق کوچک
cabinet اطاق کوچک
antechambers اطاق کفش کن
gas chambers اطاق خرج
schoolroom اطاق درس
drawing room اطاق پذیرایی
chamber of commerce اطاق بازرگانی
cock loft اطاق زیرشیروانی
cargo compartment اطاق بار
drafts اطاق بار
attic اطاق زیرسقف
flooring فرش کف اطاق
combat information center اطاق عملیات
combustion chamber اطاق انفجار
camarilla اطاق کوچک
combustion chamber اطاق خرج
schoolrooms اطاق درس
drawing rooms اطاق پذیرایی
antechamber اطاق کفش کن
fumatorium اطاق دودی
guest chamber اطاق مهمان
guest room اطاق مهمان
operating room اطاق عمل
body اطاق اتوبوس
dressing rooms اطاق رخت کن
the f. of a room اثاثیه اطاق
bodies اطاق اتوبوس
dressing room اطاق رخت کن
guest-room اطاق مهمان
guest-rooms اطاق مهمان
ward اطاق جدا
wards اطاق جدا
heating chamber اطاق گرمکن
drive's cab اطاق راننده
living room اطاق نشیمن
living rooms اطاق نشیمن
operating rooms اطاق عمل
test room اطاق ازمایش
fumatorium اطاق بخار
wardroom اطاق افسران
bedroom اطاق خواب
bedrooms اطاق خواب
sleeping room اطاق خواب
wardership اطاق زندانبان
ante-rooms اطاق انتظار
anteroom اطاق انتظار
anterooms اطاق انتظار
dumb chamber اطاق بی روزنه
cars اطاق اسانسور
car اطاق اسانسور
automobile body اطاق اتومبیل
guardroom اطاق کشیک
auto body اطاق اتومبیل
ready room اطاق توجیه
parlors اطاق نشیمن
parlors اطاق پذیرایی
damp room اطاق نمناک
attics اطاق زیرسقف
galleries اطاق موزه
gallery اطاق موزه
keeping room اطاق نشیمن
reaction chamber اطاق واکنش
radome اطاق رادار
room lighting روشنایی اطاق
room no اطاق شماره 3
pilot house اطاق سکان
wheelhouse اطاق سکان
snuggery اطاق خلوت
picture gallery اطاق نقاشی
wheelhouses اطاق سکان
centres داربست اطاق
enfilade یک رشتهء اطاق
range house اطاق انبارمیدان
parlor اطاق پذیرایی
clearing house اطاق پایاپای
clearing houses اطاق پایاپای
dwelling room اطاق نشیمن
parlours اطاق پذیرایی
parlours اطاق نشیمن
parlour اطاق پذیرایی
parlour اطاق نشیمن
bed room اطاق خواب
waiting room اطاق انتظار
buffer chamber اطاق خرج
flighty deck اطاق پرواز
cages اطاق اسانسور کارگاهی
turbolence chamber اطاق جریان گردابی
playhouses اطاق عروسک بچه
squad room اطاق خواب سربازان
coffee room اطاق ناهارخوری درمهمانخانه
fore cabin اطاق جلو کشتی
wardroom اطاق افسران ناو
florring مصالح فرش اطاق
crony رفیق موافق هم اطاق
chckloft اطاق زیر شیروانی
cage اطاق اسانسور کارگاهی
I slipped into the room . یواشکی وارد اطاق شد
studio استودیو اطاق کار
studios استودیو اطاق کار
dining rooms اطاق ناهار خوری
dining room اطاق ناهار خوری
upper room بالاخانه اطاق فوقانی
playhouses اطاق بازی بچه
playhouse اطاق عروسک بچه
playhouse اطاق بازی بچه
cronies رفیق موافق هم اطاق
The length and width of a room طول و عرض اطاق
In the dark corner of the room . در گوشه تاریک اطاق
dressing rooms اطاق ویژه ارایش
buffer دافع اطاق خرج
grit chamber اطاق اخال گیری
companion way پلگان اطاق کشتی
loft اطاق زیر شیروانی
berths اطاق کشتی لنگرگاه
berthing اطاق کشتی لنگرگاه
berthed اطاق کشتی لنگرگاه
berth اطاق کشتی لنگرگاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com