Dictiornary-Farsi | اطاق ناهار خوری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
dining room	اطاق ناهار خوری
dining rooms	اطاق ناهار خوری
salle a manger	اطاق ناهار خوری


Search result with all words

dinette	اطاق کوچک ناهار خوری
Other Matches

broadside messing	ناهار خوری گروهی
cafeteria messing	ناهار خوری همگانی
refectories	سالن ناهار خوری
refectory	سالن ناهار خوری
meal break	افراشتن پرچم ناهار زنگ ناهار
gullibility	گول خوری فریب خوری
compartment marking	سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
luncheons	ناهار
lunch	ناهار
lunching	ناهار
luncheon	ناهار
lunches	ناهار
lunched	ناهار
nummet	ناهار
dinner	ناهار
dinners	ناهار
fiffin	ناهار
meal break	استراحت ناهار
meat	غذا ناهار
meats	غذا ناهار
dining	ناهار خوردن
dine	ناهار خوردن
tiffin	ناهار مختصر
dines	ناهار خوردن
dined	ناهار خوردن
i asked him to dinner	او را به ناهار خواندم
anteprandial	پیش از ناهار
to orders dinner	دستور ناهار دادن
I invited her to lunch . I stood her a lunch .	ناهار مهمانش کردم
nooning	هنگام فهر ناهار
john having come we dined	جان که امد ما ناهار خوردیم
dinner set	لوازم و فرف شام یا ناهار
my neighbour at dinner	کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
you must w the signal	ناهار را برای خاطر من معطل نکنید
to dine off bread and cheese	ناهار خود را با نان و پنیربرگذار کردن
pennant	پرچم اعلام وقت ناهار روی کشتی
pennants	پرچم اعلام وقت ناهار روی کشتی
geophagism	گل خوری
voraciousness	پر خوری
gastronomy	پر خوری
slopping	اشغال خوری
porringer	کاسه اش خوری
slop	اشغال خوری
geophagism	خاک خوری
fidgeted	لول خوری
fidget	لول خوری
fidgeting	لول خوری
fruitarianism	میوه خوری
lap n	بازبان خوری
malleation	چکش خوری
ichthyophagy	ماهی خوری
milk jug	شیر خوری
flunkeyism	جیفه خوری
geophagy	خاک خوری
fidgets	لول خوری
eleemosynary	صدقه خوری
gutting	احشاء پر خوری
swirl	چرخ خوری
weldability	جوش خوری
weldabikity	جوش خوری
soakage	خیس خوری
slopped	اشغال خوری
swirled	چرخ خوری
gorging	پر خوری کردن
drinking was his ruin	نوشابه خوری
gorge	پر خوری کردن
gorges	پر خوری کردن
swirling	چرخ خوری
swirls	چرخ خوری
guts	احشاء پر خوری
gut	احشاء پر خوری
gorged	پر خوری کردن
tureen	فرف سوپ خوری
wineglasful	گیلاس شراب خوری
tureen	قدح سوپ خوری
tureens	قدح سوپ خوری
sinecure	مفت خوری وولگردی
glad-rags	لباس پلو خوری
sinecures	مفت خوری وولگردی
tureens	فرف سوپ خوری
demitasse	فنجان قهوه خوری
malty	خو گرفته به ابجو خوری
serviceability	بکار خوری بدردخوری
airing	هوا خوری بادبان
geophagy	گل خوری زمین خواری
weatherability	قابلیت هوا خوری
lucubration	دود چراغ خوری
nephalism	پرهیز از نوشابه خوری
tea set	سرویس چای خوری
sauce-boats	فزف سوس خوری
omophagia	گوشت خام خوری
tea service	سرویس چای خوری
tea services	سرویس چای خوری
tea spoon	قاشق چای خوری
teaspoon	قاشق چای خوری
teaspoons	قاشق چای خوری
sauce boat	فزف سوس خوری
sauce boat	فرف چاشنی خوری
sauce-boat	فزف سوس خوری
sauce-boat	فرف چاشنی خوری
table spoon	قاشق سوپ خوری
sauce-boats	فرف چاشنی خوری
tea cup	فنجان چای خوری
teapoy	میز چای خوری
tepoy	میز چای خوری
tea sets	سرویس چای خوری
tablespoonsful	بقدر یک قاشق سوپ خوری
tablespoonfuls	بقدر یک قاشق سوپ خوری
tablespoonful	بقدر یک قاشق سوپ خوری
teaspoonfuls	بقدر یک قاشق چای خوری
teaspoonsful	بقدر یک قاشق چای خوری
teaspoonful	بقدر یک قاشق چای خوری
to be the anvil or the hammer	یا تو سر می زنی یا تو سر می خوری [در زندگی] . [از گوته]
sycophancy	مفت خوری کاسه لیسی
teabowl	فنجان چای خوری بی دسته
soaks	عمل خیساندن خیس خوری
it a day	روزی یک فنجان چای خوری
soak	عمل خیساندن خیس خوری
gormand	خوش سلیقگی در خوراک پر خوری
crapulent	وابسته به هرزه خوری و زیاده روی
tap room	جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
scollop	فرف صدف خوری یاصدف پزی
mess hall	سالن غذا خوری سرباز خانه
mazer	جام مشروب خوری چوبی بزرگ
stein	لیوان دسته دار ابجو خوری
high chair	صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
high chairs	صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
he swore off drinking	سوگند خوردکه از نوشابه خوری دست بکشد
soakage	مقدار مایع جذب شده بوسیله خیس خوری
to idulge oneself in drinking	بنوشابه خوری افتادن خودرا بباده نوشی سپردن تسلیم خوی میگساری شدن
rooms	اطاق
roommates	هم اطاق
chums	هم اطاق
roommate	هم اطاق
offices	اطاق
office	اطاق
chum	هم اطاق
floor	کف اطاق
floored	کف اطاق
floors	کف اطاق
room	اطاق
chambers	اطاق
floor	کف اطاق
chamber	اطاق
house room	اطاق
ground [British] [floor]	کف اطاق
parquet	اجرچوبی کف اطاق
bed room	اطاق خواب
automobile body	اطاق اتومبیل
wardership	اطاق زندانبان
wardroom	اطاق افسران
auto body	اطاق اتومبیل
combustion chamber	اطاق خرج
combustion chamber	اطاق انفجار
combat information center	اطاق عملیات
coding room	اطاق رمز
cock loft	اطاق زیرشیروانی
cloak room	اطاق رختکن
cleaning room	اطاق شستشو
chambered	اطاق دار
cargo compartment	اطاق بار
chamber of commerce	اطاق تجارت
chamber of commerce	اطاق بازرگانی
carbody	اطاق اتومبیل
camarilla	اطاق کوچک
buffer chamber	اطاق خرج
courtroom	اطاق دادگاه
courtrooms	اطاق دادگاه
damp room	اطاق نمناک
picture gallery	اطاق نقاشی
parlor	اطاق پذیرایی
parlor	اطاق نشیمن
palor	اطاق پذیرایی
palor	اطاق نشیمن
operating stand	اطاق هدایت
keeping room	اطاق نشیمن
heating chamber	اطاق گرمکن
dumb chamber	اطاق بی روزنه
dwelling room	اطاق نشیمن
enfilade	یک رشتهء اطاق
guardroom	اطاق کشیک
flighty deck	اطاق پرواز
fumatorium	اطاق بخار
pilot house	اطاق سکان
radome	اطاق رادار
range house	اطاق انبارمیدان
waiting room	اطاق انتظار
triclinium	اطاق نهارخوری
trick wheel	اطاق اسکان
parlour	اطاق پذیرایی
the f. of a room	اثاثیه اطاق
test room	اطاق ازمایش
snuggery	اطاق خلوت
drive's cab	اطاق راننده
roundhouse	اطاق عقبی
room no	اطاق شماره 3
room lighting	روشنایی اطاق
ready room	اطاق توجیه
reaction chamber	اطاق واکنش
fumatorium	اطاق دودی