Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
defense information
اطلاعات دفاعی
Other Matches
strong point
پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
derived information
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attributing
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attribute
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
radar correlation
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
aperture card
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
trapdoor
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
connection
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
backfield
خط دفاعی
apologetic
دفاعی
vindicative
دفاعی
defensive
دفاعی
defensive line
خط دفاعی
defense system aquisition
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
civilian internee information bureau
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
mixers
نوعی خط دفاعی
five man line
خط دفاعی 5 نفره
zone
منطقه دفاعی
mixer
نوعی خط دفاعی
rejoinders
پاسخ دفاعی
defense mechanism
مکانیسم دفاعی
defense base
پایگاه دفاعی
stack the defence
ارایش دفاعی
backcourt
نیمه دفاعی
covers
بازی دفاعی
defensive fire
اتش دفاعی
cover
بازی دفاعی
zones
منطقه دفاعی
agger
پشته ی دفاعی
defensive league
اتحاد دفاعی
coverings
بازی دفاعی
defense position
موضع دفاعی
defensive war
جنگ دفاعی
defence mechanism
مکانیزم دفاعی
defence mechanisms
مکانیزم دفاعی
defensive league
اتحادیه دفاعی
rejoinder
پاسخ دفاعی
defensively
حالت دفاعی
preventive war
نبرد دفاعی
blue line
خط دفاعی هاکی
odd front
خط دفاعی 4 نفره
help
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
cover-ups
در لاک دفاعی فرورفتن
guards
حالت دفاعی شمشیرباز
guarding
حالت دفاعی شمشیرباز
rejoinder
پاسخ دفاعی دادن
guard
حالت دفاعی شمشیرباز
defensive wrestler
کشتی گیر دفاعی
defensive player
شطرنج باز دفاعی
cover-up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover up
در لاک دفاعی فرورفتن
rejoinders
پاسخ دفاعی دادن
decompensation
فروپاشی مکانیسمهای دفاعی
switch position
موضع رابط دفاعی
defense articles
اماد و تجهیزات دفاعی
switch position
موضع دفاعی بینابین
defensiveness
حالت دفاعی داشتن
sandbagged
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
press
تاکتیک دفاعی فشرده
Cashel
[استحکامات دفاعی ایرلندی]
first defense gun
جلوترین تیربار دفاعی
bump and go
نوعی مانور دفاعی
protective cover
جان پناه دفاعی
paler
حصار دفاعی دفاع
bangoe gei
تکنیک دفاعی تکواندو
back judge
داور در محوطه دفاعی
pale
حصار دفاعی دفاع
palest
حصار دفاعی دفاع
sandbag
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
apologists
نویسندهء رسالهء دفاعی
apologist
نویسندهء رسالهء دفاعی
presses
تاکتیک دفاعی فشرده
ante-mural
[e]
جان پناه دفاعی
bump and run
نوعی مانور دفاعی
sandbags
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
rejoins
پاسخ دفاعی دادن
sandbagging
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
cross block
سد کردن خط دفاعی از کنار
rejoining
پاسخ دفاعی دادن
rejoined
پاسخ دفاعی دادن
rejoin
پاسخ دفاعی دادن
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
parrying
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parry
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parries
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parried
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
prevent defence
جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
defensive
منطقه دفاعی شامل دروازه
broken field
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
special pleader
متخصص تهیه لوایح دفاعی
corral
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralled
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralling
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corrals
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
integrated defense
پدافند ازمناطق توام دفاعی
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
seam
نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
chevaux de fries
[ترتیب دفاعی مانع های تیز]
seams
نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
formation
برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
audible
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
defenceman
مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
redoubt
موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
take guard
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
peace dividend
ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
special pleading
علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
declares
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declare
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
break out
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
declaring
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
defense emergency
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
plene administrative preter
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
plea in abatement
دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود
safety
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
intelligence process
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
central treaty organization
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
brucsels treaty organization
سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
roll back
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
[pieces of]
information
اطلاعات
information
اطلاعات
counterintelligence
ضد اطلاعات
intelligence
اطلاعات
data
اطلاعات
witting
اطلاعات
central treaty organization
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
intelligence estimate
براورد اطلاعات
information transmission
انتقال اطلاعات
information theory
نظریه اطلاعات
input information
اطلاعات ورودی
intelligence office
دفتر اطلاعات
information system
سیستم اطلاعات
intelligence service
قسمت اطلاعات
intelligence department
اداره اطلاعات
information unit
واحد اطلاعات
intelligence journal
دفتریادداشت اطلاعات
inquiry office
دفتر اطلاعات
secret
اطلاعات سری
instruction pipeline
کانال اطلاعات
intelligence annex
پیوست اطلاعات
input information
اطلاعات اولیه
data bank
بانک اطلاعات
data banks
بانک اطلاعات
intelligence data
عناصر اطلاعات
assistant chief of staff,g (intelligenc
معاونت اطلاعات
information
مفروضات اطلاعات
information source
منبع اطلاعات
critical intelligence
اطلاعات حیاتی
data base
مبنای اطلاعات
communication
عبور اطلاعات
data element
عناصر اطلاعات
data element
جزئیات اطلاعات
data input
اطلاعات ورودی
secrets
اطلاعات سری
data item
جزئیات اطلاعات
essential elements of information
عناصراصلی اطلاعات
data processing
تهیه اطلاعات
defense information
اطلاعات نظامی
dissemination
پخش اطلاعات
departmental intelligence
اطلاعات اداری
data processing
امایش اطلاعات
critical intelligence
اطلاعات مهم
filter center
مرکزتوزیع اطلاعات
financial data
اطلاعات مالی
information service
خدمات اطلاعات
information science
علم اطلاعات
information revolution
تحول اطلاعات
information retrieval
بازیابی اطلاعات
information processing
پردازش اطلاعات
information explosion
انفجار اطلاعات
information center
مرکز اطلاعات
information bureau
دفتر اطلاعات
genetic information
اطلاعات وراثتی
basic data
اطلاعات اولیه
flow of information
گردش اطلاعات
budget data
اطلاعات بودجه
combat intelligence
اطلاعات رزمی
combatintelligence
اطلاعات رزمی
data processing
پرورش اطلاعات
disinformation
اطلاعات دورغ
handout
برگه اطلاعات
information sheet
برگه اطلاعات
false information
اطلاعات نادرست
records available
اطلاعات موجود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com