Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
genetic information
اطلاعات وراثتی
Other Matches
successional
وراثتی
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attribute
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attributing
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
radar correlation
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
aperture card
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
trapdoors
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
connection
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
defense system aquisition
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
civilian internee information bureau
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
helped
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
intelligence process
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
counterintelligence
ضد اطلاعات
intelligence
اطلاعات
witting
اطلاعات
data
اطلاعات
information
اطلاعات
[pieces of]
information
اطلاعات
critical intelligence
اطلاعات مهم
filter center
مرکزتوزیع اطلاعات
information explosion
انفجار اطلاعات
records available
اطلاعات موجود
critical intelligence
اطلاعات حیاتی
information processing
پردازش اطلاعات
pemican
اطلاعات خلاصه
pemmican
اطلاعات خلاصه
perfect information
اطلاعات کامل
information revolution
تحول اطلاعات
information retrieval
بازیابی اطلاعات
data base
مبنای اطلاعات
essential elements of information
عناصراصلی اطلاعات
data communication
انتقال اطلاعات
information center
مرکز اطلاعات
spial
کسب اطلاعات
spial officer
افسرتجسس و اطلاعات
technical data
اطلاعات فنی
information technology
تکنولوژی اطلاعات
tactical intelligence
اطلاعات جنگی
tactical intelligence
اطلاعات تاکتیکی
secrets
اطلاعات سری
intelligence
اطلاعات نظامی
combat intelligence
اطلاعات رزمی
information source
منبع اطلاعات
flow of information
گردش اطلاعات
financial data
اطلاعات مالی
intelligence service
اداره اطلاعات
combatintelligence
اطلاعات رزمی
information bureau
دفتر اطلاعات
stationary information
اطلاعات لایتغیر
secret
اطلاعات سری
public information
اطلاعات عمومی
data element
عناصر اطلاعات
data element
جزئیات اطلاعات
intelligence journal
دفتریادداشت اطلاعات
intelligence estimate
براورد اطلاعات
information
مفروضات اطلاعات
intelligence department
اداره اطلاعات
intelligence data
عناصر اطلاعات
dissemination
پخش اطلاعات
communication
عبور اطلاعات
intelligence annex
پیوست اطلاعات
data processing
پرورش اطلاعات
information system
سیستم اطلاعات
information theory
نظریه اطلاعات
inquiry office
دفتر اطلاعات
input information
اطلاعات ورودی
input information
اطلاعات اولیه
information transmission
انتقال اطلاعات
data processing
امایش اطلاعات
intelligence office
دفتر اطلاعات
intelligence service
قسمت اطلاعات
data input
اطلاعات ورودی
data item
جزئیات اطلاعات
information science
علم اطلاعات
information service
خدمات اطلاعات
ministry of information
وزارت اطلاعات
instruction pipeline
کانال اطلاعات
military intelligence
اطلاعات نظامی
meteorological data
اطلاعات هواسنجی
marketing intelligence
اطلاعات بازاریابی
defense information
اطلاعات نظامی
logistical data
اطلاعات لجستیکی
defense information
اطلاعات دفاعی
data processing
تهیه اطلاعات
departmental intelligence
اطلاعات اداری
ir
بازیابی اطلاعات
information unit
واحد اطلاعات
weather intelligence
اطلاعات هواشناسی
information desk
میز اطلاعات
keep up with the news
<idiom>
حفظ اطلاعات
information sheet
برگه اطلاعات
assistant chief of staff,g (intelligenc
معاونت اطلاعات
data banks
بانک اطلاعات
information office
دفتر اطلاعات
Ministry of Information .
وزارت اطلاعات
information on demand
اطلاعات با تقاضا
basic data
اطلاعات اولیه
leakage of information
نشت اطلاعات
false information
اطلاعات نادرست
data bank
بانک اطلاعات
handout
برگه اطلاعات
budget data
اطلاعات بودجه
info
مخفف اطلاعات
disinformation
اطلاعات دورغ
wrong information
اطلاعات نادرست
direct access
دسترسی مستقیم به اطلاعات
pieces of information
چندها تکه اطلاعات
touted
فروشنده اطلاعات شرطبندی
touting
فروشنده اطلاعات شرطبندی
thesaurus
قاموس مجموعه اطلاعات
a few scraps of information
یک خرده اطلاعات
[ناکافی]
thesauruses
قاموس مجموعه اطلاعات
tout
فروشنده اطلاعات شرطبندی
oral information
اطلاعات گفتاری
[شفاهی]
spacial information
اطلاعات فضایی
[فاصله ای]
spatial information
اطلاعات فضایی
[فاصله ای]
intelligence journal
دفتر روزنامه اطلاعات
touts
فروشنده اطلاعات شرطبندی
tipster
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
information processing center
مرکز پردازش اطلاعات
information processing carriculum
دوره پردازش اطلاعات
active
اطلاعات را رد و بدل میکند
information management system
سیستم مدیریت اطلاعات
feed back
بکارگیری اطلاعات حاصله
batch
مین اطلاعات سفید
information approach
روش کسب اطلاعات
information and storage and retrieval
ذخیره و بازیابی اطلاعات
currents
فعلی اخرین اطلاعات
general information data
اطلاعات و امار عمومی
external data file
فایل اطلاعات خروجی
information providers
تهیه کنندگان اطلاعات
electronic modulation
مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic transfer of data
انتقال الکترونیکی اطلاعات
tipsters
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
hidden information
اطلاعات پنهان کرده
communicates
انتقال اطلاعات به کسی
communicated
انتقال اطلاعات به کسی
communicate
انتقال اطلاعات به کسی
batches
مین اطلاعات سفید
information retrieval system
سیستم بازیابی اطلاعات
information resource management
مدیریت منبع اطلاعات
current
فعلی اخرین اطلاعات
vector data aggregate
بردار اطلاعات مجتمع
computer information system
سیستم اطلاعات کامپیوتری
hold something back
<idiom>
نگهداری اطلاعات از کسی
(not) know the first thing about something
<idiom>
اطلاعات جزئی داشتن
pick someone's brains
<idiom>
اطلاعات دقیق به کسی
Where is the information desk?
میز اطلاعات کجاست؟
random access
دسترسی به اطلاعات به طورناموزون
intelligence collection
جمع اوری اطلاعات
point of sale terminal
ترمینال فروش اطلاعات
data card
کارت ثبت اطلاعات
data card
کارت اطلاعات کامپیوتری
personal data sheet
برگه اطلاعات فردی
sciolistic
دارای اطلاعات سطحی
input
داده ها اطلاعات ورودی
displaying
نشان دادن اطلاعات
displays
نشان دادن اطلاعات
displayed
نشان دادن اطلاعات
target information center
مرکز اطلاعات هدف
debrief
اطلاعات کسب کردن
debriefed
اطلاعات کسب کردن
debriefs
اطلاعات کسب کردن
combat information center
مرکز اطلاعات رزمی
target indications
اطلاعات مربوط به هدف
columnar
نمایش اطلاعات درستون ها
charge coupled device
حافظه با اطلاعات چرخان
inputted
داده ها اطلاعات ورودی
overprint
فهرنویسی کردن اطلاعات
departmental intelligence
اطلاعات وزارت خانهای
data item
موارد ذکرشده در اطلاعات
massage accounting
ثبت اطلاعات پیام ها
display
نشان دادن اطلاعات
market information
اطلاعات و دادههای بازار
marginal data
اطلاعات حاشیهای نقشه
management information system
سیستم مدیریت اطلاعات
almanac
نشریهء اطلاعات عمومی
almanacks
نشریهء اطلاعات عمومی
almanacs
نشریهء اطلاعات عمومی
advisory area
منطقه زیرپوشش اطلاعات
dolly
کامپیوترمبادله اطلاعات هوایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com