English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
persuasion اطمینان عقیده دینی
persuasions اطمینان عقیده دینی
Other Matches
dogma عقیده دینی
dogmas عقیده دینی
coniviction عقیده اطمینان
persuasions نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
persuasion نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
precepts of god فرایض دینی احکام دینی
confident test ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
reliability اطمینان قابلیت اطمینان
heathenishness بی دینی
perfidy بی دینی
godlessness بی دینی
impiety بی دینی
ungodliness بی دینی
chos in action حق دینی
indevotion بی دینی
impiousness بی دینی
religious دینی
irreligion بی دینی
religious delusion هذیان دینی
sacrament ایین دینی
sacraments رسم دینی
sacrament رسم دینی
religious instruction اموزش دینی
religious matters امور دینی
religious rites اداب دینی
things in action اموال دینی
orthodoxies راست دینی
orthodoxy راست دینی
cult ایین دینی
impiously از روی بی دینی
martyry بشهادت دینی
mufti پیشوای دینی
ghazi مجاهد دینی
irreligiously ازروی بی دینی
sacraments ایین دینی
proselytism تبلیغ دینی
cults ایین دینی
seminaries مدرسه علوم دینی
theologue طلبه علوم دینی
chaplain افسر امور دینی
theological school مدرسه علوم دینی
adultery بی دینی ازدواج غیرشرعی
chaplains افسر امور دینی
seminary مدرسه علوم دینی
ritualization انجام شعائر دینی
to discharge of an obligation از دینی مبرا کردن
declaration of indulgence اعلام ازادی دینی
mystagogy تفسیر رموز دینی
karma سرنوشت مراسم دینی
catechesis کتاب تعلیمات دینی
catechism کتاب سوال وجواب دینی
hardshell سخت در رعایت ایین دینی
catechisms کتاب سوال وجواب دینی
ritualistic مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
mosaic d. وضع احکام دینی درزمان موسی
irreligionist کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
dispensations وضع احکام دینی درهر دوره و عصر
theolog دانشمند علم دین طلبه علوم دینی
methodize در اصول وعقاید دینی سخت گیری کردن
sacramentalism اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
dispensation وضع احکام دینی درهر دوره و عصر
simony خرید وفروش مناصب روحانی وموقوفات وعواید دینی
free thinkers افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
Salvation Army تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
ultraist کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
indifferentist کسیکه بموضوع عای دینی لاقید است و بشناختن حق ازباطل اهمیتی نمیدهد
ritualize رسمی و تشریفاتی کردن شعائر دینی رابجا اوردن قائل به تشریفات شدن
three-day retreat گردهمایی سه روزه دور از مردم عمومی [برای دعا کردن، درس دینی و عبادت]
confidences اطمینان
trust اطمینان
confidence limit حد اطمینان
certitude اطمینان
confidence اطمینان
fideism اطمینان
certes اطمینان
assurance اطمینان
assurances اطمینان
instable بی اطمینان
safety اطمینان
sureties اطمینان
surety اطمینان
trusted اطمینان
trusts اطمینان
security اطمینان
assuredness اطمینان
affiance اطمینان
trustingly با اطمینان
certainty اطمینان
certainties اطمینان
opinions عقیده
creeds عقیده
concept عقیده
ism عقیده
opinion عقیده
creed عقیده
concepts عقیده
impression عقیده
faiths عقیده
faith عقیده
belief عقیده
creedless بی عقیده
credos عقیده
credo عقیده
viewpoints عقیده
viewpoint عقیده
tenet عقیده
impressions عقیده
i am not of his mind با او هم عقیده
advice عقیده
thought عقیده
thoughts عقیده
brainchild عقیده
doctrine عقیده
doctrines عقیده
conception عقیده
concepts عقیده ها
ideas عقیده ها
internal conception عقیده
idea عقیده
quality assurance اطمینان از کیفیت
confidence coefficicent ضریب اطمینان
dependability قابلیت اطمینان
factor of safety ضریب اطمینان
coefficient of safety ضریب اطمینان
confidence belt کمربند اطمینان
reliability قابلیت اطمینان
cretain تاحدی اطمینان
truster اطمینان کننده
relief valve شیر اطمینان
confidence limits حدود اطمینان
failure safety قابلیت اطمینان
confidence level درجه اطمینان
confidence interval فاصله اطمینان
safety hook قلاب اطمینان
bleeder valve شیر اطمینان
assuror اطمینان دهنده
trustful معتمد اطمینان
fire escape پلکان اطمینان
fire escapes پلکان اطمینان
uncertainty عدم اطمینان
safety valve دریچه اطمینان
safety belts کمربند اطمینان
uncertainties عدم اطمینان
reassurance اطمینان مجدد
reassurance اطمینان افرینی
reassurances اطمینان مجدد
safety plug پولک اطمینان
safety lamp چراغ اطمینان
assurer اطمینان دهنده
safety belt کمربند اطمینان
assurance factor ضریب اطمینان
confide اطمینان کردن
confided اطمینان کردن
confides اطمینان کردن
assurable قابل اطمینان
safe valve دریچه اطمینان
safety fuse فیوز اطمینان
safety glass شیشه اطمینان
reputable قابل اطمینان
reassurances اطمینان افرینی
insuring اطمینان یافتن
liable قابل اطمینان
insurance stockage ذخیره اطمینان
overconfidence اطمینان بیش از حد
dependable قابلیت اطمینان
interval confidence فاصله اطمینان
safety-valves دریچه اطمینان
confidingly از روی اطمینان
reliable قابل اطمینان
aplomb اطمینان بخود
limits of confidence حدود اطمینان
valid قابل اطمینان
sicker قابل اطمینان
reliability قابلیت اطمینان
i'll warrant اطمینان میدهم
solids قابل اطمینان
reliability قابل اطمینان
solid قابل اطمینان
trusty اطمینان بخش
insures اطمینان یافتن
play up اطمینان دادن به
positiveness قطعیت اطمینان
fiducial interval فاصله اطمینان
interval confidence دامنه اطمینان
factor of safety عامل اطمینان
ensure اطمینان یافتن
ensured اطمینان یافتن
assures اطمینان دادن
ensures اطمینان یافتن
ensuring اطمینان یافتن
unpromising غیرقابل اطمینان
figure on اطمینان داشتن
assuring اطمینان دادن
accredits اطمینان کردن
safety-valve دریچه اطمینان
unreliability عدم اطمینان
accredit اطمینان کردن
assure اطمینان دادن
level of confidence سطح اطمینان
accrediting اطمینان کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com