Total search result: 155 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
affirmative |
اظهار مثبت |
|
|
Other Matches |
|
positive |
قطب مثبت باطری الکتریسیته مثبت اری یا تصدیق می کنم |
positive externalities |
صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت |
mentioned <adj.> <past-p.> |
اظهار شده |
affirm |
اظهار کردن |
named <adj.> <past-p.> |
اظهار شده |
stated <adj.> <past-p.> |
اظهار شده |
termed <adj.> <past-p.> |
اظهار شده |
abovementioned <adj.> |
اظهار شده در بالا |
express willingness |
اظهار تمایل کردن |
I have no comments make . No comments . |
از اظهار نظر معذوریم |
To express an opinion. To comment. |
اظهار نظر کردن |
To plead ignorance. |
اظهار بی اطلاعی کردن |
customs declaration |
اظهار نامه گمرکی |
be sorry [apologizing] |
اظهار تاسف کردن |
commiserate |
اظهار تاسف کردن |
compassionate [archaic] |
اظهار تاسف کردن |
regret |
اظهار تاسف کردن |
above-mentioned <adj.> |
اظهار شده در بالا |
above-quoted <adj.> |
اظهار شده در بالا |
aforementioned <adj.> |
اظهار شده در بالا |
afore-mentioned <adj.> |
اظهار شده در بالا |
acknowledge |
وصول نامه ای را اظهار داشتن |
To air ones knowlodge. |
اظهار فضل ودانش کردن |
to weigh in [on something] |
اظهار نظر کردن [در مورد چیزی] |
to proffer [somebody something ] [something to somebody] [formal] |
اظهار نظر دادن در باره چیزی |
Unless otherwise stated . |
مگر اینکه خلاف ( عکس ) آن اظهار گردد |
It was inappropriate to make such a remark . |
مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد |
I wI'll not comment on this issue. |
درباره این مطلب اظهار نظری نمی کنم |
poss |
مثبت |
justificatory |
مثبت |
declaratory |
مثبت |
affirmative |
مثبت |
positive |
مثبت |
assertive |
مثبت |
affirmatory |
مثبت |
positive transference |
انتقال مثبت |
positive side |
بخش مثبت |
pro |
جنبه مثبت |
hot-wires |
سیم مثبت |
active balance |
موازنه مثبت |
positive sign |
علامت مثبت |
active balance |
مانده مثبت |
positive skewness |
چولگی مثبت |
affirmatively |
بطور مثبت |
positive slope |
شیب مثبت |
positive transmission |
پخش مثبت |
positive transfer |
انتقال مثبت |
zincoid |
قطب مثبت |
posivite ray |
پرتو مثبت |
positivity |
مثبت بودن |
positively skewed |
چوله مثبت |
an a answer |
پاسخ مثبت |
aye |
رای مثبت |
plus |
افزودن به مثبت |
pro- |
جنبه مثبت |
anode |
قطب مثبت |
anode |
الکترود مثبت |
anodes |
قطب مثبت |
anodes |
الکترود مثبت |
assertion |
افهار مثبت |
hot wire |
سیم مثبت |
hot-wire |
سیم مثبت |
hot-wired |
سیم مثبت |
hot-wiring |
سیم مثبت |
yea |
رای مثبت |
positivism |
مثبت گرایی |
affirmative |
عبارت مثبت |
positive relation |
رابطه مثبت |
positive brush |
زغال مثبت |
positive electricity |
برق مثبت |
positive electrode |
الکترد مثبت |
positive element |
سازه مثبت |
cation |
یون مثبت |
positive correlation |
همبستگی مثبت |
positive feedback |
بازخورد مثبت |
positive feedback |
واخوراند مثبت |
if so |
در صورت مثبت |
nonposetive |
غیر مثبت |
positive electricity |
الکتریسیته مثبت |
positive charge |
بار مثبت |
positive column |
ستون مثبت |
positive conductor |
سیم مثبت |
positive lead |
سیم مثبت |
positive wire |
سیم مثبت |
positive balance |
مانده مثبت |
positive economics |
اقتصاد مثبت |
positive acceleration |
شتاب مثبت |
false positive |
مثبت کاذب |
positive reinforcement |
تقویت مثبت |
positive logic |
منطق مثبت |
positive modulation |
پخش مثبت |
positive modulation |
تحمیل مثبت |
positive glow |
شعله مثبت |
positive plate |
صفحه مثبت |
positive pole |
قطب مثبت |
positive film |
فیلم مثبت |
positive potential |
پتانسیل مثبت |
positron |
ذره کوچک مثبت |
positive terminal |
قطب مدار مثبت |
positive skewness |
عدم تقارن مثبت |
positive post |
قطب مدار مثبت |
yea-sayer |
گوینده [رای] مثبت |
yea |
بلکه رای مثبت |
positive cotton effect |
پدیده مثبت کاتن |
take down <idiom> |
مثبت وضبط صحبتها |
to answer in the a |
پاسخ مثبت دادن |
anode |
قطب مثبت باطری |
averment |
افهار قطعی یا مثبت |
cardinals |
عدد صحیح مثبت |
positive feeder |
سیم تغذیه مثبت |
positively |
محققا" بطور مثبت |
look at the world through rose-colored glasses <idiom> |
خیلی مثبت بودن |
cardinal |
عدد صحیح مثبت |
crater in positive carbon |
گودی کربن مثبت |
positive definite matrix |
ماتریس همیشه مثبت |
anodes |
قطب مثبت باطری |
positive integer |
عدد صحیح مثبت |
factorial |
حاصلضرب اعدادصحیح مثبت |
hydrogen ion |
یون +H با بار الکتریکی مثبت |
polar |
دارای الکتریسیته مثبت و منفی |
anode |
ترمینال الکتریکی مثبت یک وسیله |
anodes |
ترمینال الکتریکی مثبت یک وسیله |
anodize |
بصورت قطب مثبت در اوردن |
amphoteric |
دارای برق مثبت و منفی |
positive integer |
عدد صحیح مثبت [ریاضی] |
to yet had it |
طرف مثبت اکثریت را دارند |
anode glow |
شعله مثبت فضای روشن اند |
favorable balance of trade |
موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری |
The pros and cons ( of something ) . |
جنبه های موافق ومخالف ( مثبت ومنفی ) |
unipolar |
سیگنالی که فقط از سط وح ولتاژ مثبت استفاده میکند |
polarity |
وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند |
polarities |
وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند |
polarity |
تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن |
charge neutrality |
تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم |
polarities |
تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن |
plus |
که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است |
plus sign |
که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است |
plus signs |
که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است |
cation |
یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند |
bipolar |
استفاده از سط وح ولتاژ مثبت و منفی برای نمایش اعداد دودویی |
anticathode |
قطب مثبت برق صفحهء پلاتین یا تنگستن دولولهء اشعهء مجهول |
favourble balance of trade |
تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش |
reversing |
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند |
reverse |
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند |
reverses |
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند |
reversed |
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند |
polarity |
بررسی ایکه کدام ترمینال الکتریکی مثبت و کدام یک منفی است |
polarities |
بررسی ایکه کدام ترمینال الکتریکی مثبت و کدام یک منفی است |
complementation |
سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی |
unipolar |
که پاس ولتاژ مثبت و ولتاژ صفر با اعداد دودویی نشان داده می شوند |
leontief matrix |
اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند . |
bipolar |
روش ارسال که از سطح ولتاژهای متفاوت مثبت و منفی برای نمایش دودویی استفاده میکند و صفر دودویی در سطح صفر نمایش داده میشود |
positive |
سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود |
non return to zero |
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد |