Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 82 (1 milliseconds)
English	Persian
return	اعاده
returned	اعاده
returning	اعاده
returns	اعاده
restoration	اعاده
rebound	اعاده
rebounded	اعاده
rebounding	اعاده
rebounds	اعاده
repetition	اعاده
repetitions	اعاده
restitution	اعاده
recourse	اعاده
redintegration	اعاده
reestablishment	اعاده
Other Matches
request for discharge	عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
recessions	اعاده کسادی
revert	اعاده دادن
reverted	اعاده دادن
recession	اعاده کسادی
re-entry	اعاده تصرف
re entry	اعاده تصرف
restoring	اعاده کردن
restoring	اعاده دادن
restores	اعاده کردن
reverting	اعاده دادن
reverts	اعاده دادن
restorative	اعاده کننده
restorable	قابل اعاده
restitute	اعاده کردن
reconveyance	اعاده مجدد
reconversion	اعاده مالکیت
re trial	اعاده دادرسی
re hearing	اعاده دادرسی
new trial	اعاده دادرسی
restorers	اعاده دهنده
restorer	اعاده دهنده
restoratives	اعاده کننده
restores	اعاده دادن
restored	اعاده کردن
returning	اعاده بازگشت
returns	اعاده بازگشت
restoration	اعاده ترمیم
recuperative	اعاده دهنده
returned	اعاده بازگشت
rehabilitation	اعاده اعتبار
return	اعاده بازگشت
restitution	اعاده تصرف
remand	اعاده دادن
remands	اعاده دادن
restored	اعاده دادن
restore	اعاده کردن
restore	اعاده دادن
remanding	اعاده دادن
remanded	اعاده دادن
rehabilitation	اعاده حیثیت مجرم
rehabilitating	اعاده اعتبار کردن
redisseinsin	اعاده تصرف عدوانی
rectus in curia	اعاده حق ترافع در دادگاه
possessory action	دعوی اعاده مالکیت
replevin	دعوی اعاده مالکیت
rehabilitate	اعاده اعتبار کردن
rehabilitation	اعاده اعتبار تاجرورشکسته
retour sans protet	اعاده بدون اعتراض
rehabilitated	اعاده اعتبار کردن
reverter	حکم اعاده وضع
rehabilitates	اعاده اعتبار کردن
suppliant	خواهان دعوی اعاده تصرف
republication of will	اعاده اعتبار وصیت نامه
bankrupts certificate	گواهی نامه اعاده حیثیت
disgharge of bankrupt	اعاده اعتبار تاجر ورشکسته
vindication	اعاده حیثیت [مثال شهرت یا آبرو ...]
revalorization	اعاده پول کشور به بهای نخستین خود
irredentism	سیاست اعاده نقاط ایتالیایی زبان بایتالیا
postliminum	قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
rehabilitate	تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitated	تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitates	تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitating	تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
strike	اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes	اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
reestablishment of diplomatic relations	برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com