English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (7 milliseconds)
English Persian
recession اعاده کسادی
recessions اعاده کسادی
Other Matches
business depression کسادی کار کسادی سوداگری
request for discharge عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
slowdowns کسادی
dulls کسادی
stagnation کسادی
dulling کسادی
dullest کسادی
duller کسادی
dulled کسادی
dull کسادی
contractions کسادی
depression کسادی
depressions کسادی
slumping کسادی
contraction کسادی
stringency کسادی
slump کسادی
dullness کسادی
slumps کسادی
slowdown کسادی
recessions کسادی
recession کسادی
slumped کسادی
slackest کسادی شلی
slumping کسادی بازار
off year سال کسادی
slacks کسادی شلی
slack کسادی شلی
slump کسادی بازار
off season در دوران کسادی
sluggish year سال کسادی
slumps کسادی بازار
slumped کسادی بازار
sluggish economy اقتصاددر حالت کسادی
recession کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
recessions کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
depression کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
depressions کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
returned اعاده
returning اعاده
return اعاده
restitution اعاده
recourse اعاده
rebounds اعاده
rebounding اعاده
rebound اعاده
returns اعاده
reestablishment اعاده
restoration اعاده
redintegration اعاده
repetitions اعاده
repetition اعاده
rebounded اعاده
restorable قابل اعاده
reconversion اعاده مالکیت
reconveyance اعاده مجدد
new trial اعاده دادرسی
revert اعاده دادن
reverted اعاده دادن
re trial اعاده دادرسی
re hearing اعاده دادرسی
returned اعاده بازگشت
restitute اعاده کردن
restorer اعاده دهنده
restoratives اعاده کننده
restorative اعاده کننده
reverts اعاده دادن
reverting اعاده دادن
restorers اعاده دهنده
re-entry اعاده تصرف
remanding اعاده دادن
remanded اعاده دادن
remand اعاده دادن
returning اعاده بازگشت
returns اعاده بازگشت
restitution اعاده تصرف
restoration اعاده ترمیم
return اعاده بازگشت
recuperative اعاده دهنده
remands اعاده دادن
restore اعاده دادن
rehabilitation اعاده اعتبار
re entry اعاده تصرف
restoring اعاده کردن
restoring اعاده دادن
restores اعاده کردن
restores اعاده دادن
restored اعاده کردن
restored اعاده دادن
restore اعاده کردن
retour sans protet اعاده بدون اعتراض
rehabilitation اعاده حیثیت مجرم
reverter حکم اعاده وضع
rehabilitation اعاده اعتبار تاجرورشکسته
redisseinsin اعاده تصرف عدوانی
rehabilitated اعاده اعتبار کردن
rectus in curia اعاده حق ترافع در دادگاه
rehabilitate اعاده اعتبار کردن
possessory action دعوی اعاده مالکیت
rehabilitating اعاده اعتبار کردن
rehabilitates اعاده اعتبار کردن
replevin دعوی اعاده مالکیت
bankrupts certificate گواهی نامه اعاده حیثیت
disgharge of bankrupt اعاده اعتبار تاجر ورشکسته
suppliant خواهان دعوی اعاده تصرف
republication of will اعاده اعتبار وصیت نامه
vindication اعاده حیثیت [مثال شهرت یا آبرو ...]
irredentism سیاست اعاده نقاط ایتالیایی زبان بایتالیا
revalorization اعاده پول کشور به بهای نخستین خود
postliminum قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
rehabilitate تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitating تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitated تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitates تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
strike اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
reestablishment of diplomatic relations برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com