Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
welfare funds
اعتبارات رفاهی یا بهزیستی اعتبار مربوط به روحیه ورفاه
Other Matches
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
personal deposit fund
اعتبارات مربوط به پس اندازافراد
multipe expansion of credit
استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
craft revolving fund
حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
nonappropriated funds
اعتبارات غیر سازمانی اعتبارات تعهد نشده
imprest fund
اعتبار مربوط به پرداخت مساعده
demoralizes
از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralizing
از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralized
از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralize
از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralising
از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralises
از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralised
از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
commonweal
خیر ورفاه عمومی
well-being
بهزیستی
well being
بهزیستی
welfare programs
برنامههای رفاهی
welfare expenditures
مخارج رفاهی
utility
وسایل رفاهی
welfare services
خدمات رفاهی
welfare benefits
مزایای رفاهی
welfare system
نظام رفاهی
overdraft
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdrafts
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
smoker
برنامه رفاهی ناو
smokers
وسایل رفاهی ناو
smokers
برنامه رفاهی ناو
smoker
وسایل رفاهی ناو
fund code
کد اعتبارات
account code
کد اعتبارات
unfinanced
بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
sundry funds
اعتبارات متفرقه
pyramid of credit
هرم اعتبارات
company funds
اعتبارات گروهانی
export credits
اعتبارات صادراتی
unit funds
اعتبارات یکانی
The welfare budget has been cut down.
از بودجه رفاهی مقداری زده اند
deferred credits
اعتبارات سالهای محاسباتی
volume of bank credit
حجم اعتبارات بانکی
crypto account
حساب اعتبارات رمز
utility
تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
competroller
سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
deflation
رکود کاهش اعتبارات و پول درگردش
finance company
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
finance house
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
credit system of supply
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
spirit
روحیه
mentality
روحیه
mentalities
روحیه
spiriting
روحیه
morale
روحیه
gei
روحیه
moral
روحیه
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
tuck
نیرو روحیه
esprit
غرور روحیه
psych
تضعیف روحیه
psyching
تضعیف روحیه
espirit de corps
روحیه گروهی
psychs
تضعیف روحیه
spirit de corps
روحیه قسمتی
psyched
تضعیف روحیه
tucking
نیرو روحیه
tucks
نیرو روحیه
high moral
روحیه قوی
spiriting
رمق روحیه
spirit
رمق روحیه
demoralization
تضعیف روحیه
spirituality
روحیه مذهبی
high moral
روحیه عالی
party spirit
روحیه تحزب
esprit de corps
روحیه قسمتی
recreations
روحیه و رفاه
recreation
روحیه و رفاه
morale
روحیه جنگجویان
low-spirited
دارای روحیه بد
psyches
تضعیف روحیه
low spirited
دارای روحیه بد
brace
تجدید واحیای روحیه
braced
تجدید واحیای روحیه
demoralizes
تضعیف روحیه کردن
morale
روحیه افراد مردم
dispirit
دلسردکردن روحیه راباختن
disspirit
روحیه راتضعیف کردن
flattens
روحیه خودرا باختن
flatten
روحیه خودرا باختن
demoralization
از بین بردن روحیه
demoralizing
تضعیف روحیه کردن
demoralized
تضعیف روحیه کردن
demoralize
تضعیف روحیه کردن
demoralising
تضعیف روحیه کردن
demoralization
تخریب روحیه کردن
weak minded
دارای روحیه ضعیف
demoralises
تضعیف روحیه کردن
demoralised
تضعیف روحیه کردن
poor spirited
دارای روحیه ضعیف
public spirited
دارای روحیه اجتماعی
special services
یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
cowing
ترساندن تضعیف روحیه کردن
fey
دارای روحیه خراب واشفته
zeitgeist
روحیه یا طرزفکر یک عصر یادوره
cow
ترساندن تضعیف روحیه کردن
cowed
ترساندن تضعیف روحیه کردن
cows
ترساندن تضعیف روحیه کردن
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
appropriation
بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
bravura
افهار شجاعت و دلاوری روحیه مطمئن وامرانه
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
request for discharge
عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
rah rah
دارای روحیه دانشجویی شعار دهنده برای دانشکده هورا هورا گفتن
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
creditless
بی اعتبار
influences
اعتبار
line of cerdit
خط اعتبار
validity
اعتبار
influencing
اعتبار
validation
اعتبار
invalid
: بی اعتبار
estimating
اعتبار
influenced
اعتبار
influence
اعتبار
funded
اعتبار
fund
اعتبار
invalids
: بی اعتبار
valuing
اعتبار
values
اعتبار
value
اعتبار
creditability
اعتبار
entitlements
اعتبار
entitlement
اعتبار
importance
اعتبار
estimate
اعتبار
budgets
اعتبار
estimated
اعتبار
budget
اعتبار
credit
اعتبار
estimates
اعتبار
reputability
اعتبار
reputation
اعتبار
appropriation symbol
کد اعتبار
esteem
اعتبار
budgeted
اعتبار
prestige
اعتبار
standing
اعتبار
reputations
اعتبار
crediting
اعتبار
credits
اعتبار
void
بی اعتبار
credit line
حد اعتبار
prestigious
با اعتبار
authenticity
اعتبار
credibility
اعتبار
credited
اعتبار
advances
اعتبار
advance
اعتبار
advancing
اعتبار
trust
اعتقاد اعتبار
countervailing credit
اعتبار متقابل
bad
ناصحیح بی اعتبار
bank credit
اعتبار بانکی
countervailing credit
اعتبار اتکائی
validity coefficient
ضریب اعتبار
committment
تامین اعتبار
validation of a hypothesis
اعتبار یک فرضیه
trusted
اعتقاد اعتبار
trusts
اعتقاد اعتبار
trade credit
اعتبار تجاری
validity check
مقابله اعتبار
counter credit
اعتبار متقابل
content validity
اعتبار محتوا
under the credit
تحت اعتبار
authenticity of a document
اعتبار سند
validity check
بررسی اعتبار
credentials
اعتبار نامه
credit transfer
انتقال اعتبار
credit transfers
انتقال اعتبار
consumption credit
اعتبار مصرفی
validation of a model
اعتبار یک الگو
back to back credit
اعتبار اتکایی
documentary credit
اعتبار اسنادی
credit insurance
بیمه اعتبار
expenditure credit
اعتبار هزینه
expenditure credit
اعتبار مصرف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com