English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
confirmed letter of credit اعتبار اسنادی تایید شده
Search result with all words
unconfirmed letter of credit اعتبار اسنادی تایید نشده
Other Matches
letter of credit اعتبار اسنادی
documentary credit اعتبار اسنادی
irrevocable letter of credit اعتبار اسنادی غیرقابل برگشت
advising bank بانکی که گشایش اعتبار اسنادی رابه ذینفع
validates تایید اعتبار قانونی کردن
validated تایید اعتبار قانونی کردن
validate تایید اعتبار قانونی کردن
validating تایید اعتبار قانونی کردن
authenticator تایید کننده اعتبار اسناد
documentary اسنادی
documentaries اسنادی
attributive اسنادی
overdrafts حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdraft حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
attributively بطور اسنادی
unfinanced بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
imputative ملامت امیز اسنادی
craft revolving fund حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
credit system of supply سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
exchange of notes نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
gracing تایید
graces تایید
corroboration تایید
verification تایید
graced تایید
allegations تایید
acknowledgement تایید
acknowledgements تایید
acknowledgments تایید
grace تایید
allegation تایید
approval تایید
confirmation تایید
certification تایید
request for discharge عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
corroborated تایید کردن
corroborates تایید کردن
passed <adj.> <past-p.> به تایید رسیده
corroborating تایید کردن
graced تایید کردن
corroborate تایید کردن
confirm تایید کردن
graces تایید کردن
corroborator تایید کننده
gracing تایید کردن
grace تایید کردن
corrobrant تایید کننده
confirms تایید کردن
authorized <adj.> <past-p.> به تایید رسیده
authorised [British] <adj.> <past-p.> به تایید رسیده
ratified تایید کردن
allowed <adj.> <past-p.> به تایید رسیده
approving تایید کردن
agreed <adj.> <past-p.> به تایید رسیده
confirmative تایید کننده
endorsement موافقت تایید
endorsements موافقت تایید
supporting تایید کردن
passed <adj.> <past-p.> تایید شده
validity تایید تصدیق
agreed <adj.> <past-p.> تایید شده
allowed <adj.> <past-p.> تایید شده
approvingly تایید شده
approvingly به تایید رسیده
authorized <adj.> <past-p.> تایید شده
acknowledgement of order تایید سفارش
approves تایید کردن
approved <adj.> <past-p.> به تایید رسیده
ratifies تایید کردن
ratify تایید کردن
ratifying تایید کردن
approved به تایید رسیده
corroborant تایید کننده
confirmor تایید کننده
confirmer تایید کننده
approved تایید شده
emphasised تایید کردن
emphasises تایید کردن
emphasising تایید کردن
emphasize تایید کردن
emphasized تایید کردن
emphasizes تایید کردن
emphasizing تایید کردن
approve تایید کردن
approved <adj.> <past-p.> تایید شده
price support تایید قیمت
unexamined <adj.> تایید نشده
uninspected <adj.> تایید نشده
social approval تایید اجتماعی
support تایید کردن
seconder تایید کننده
insusceptible تایید ناپذیر
unaudited <adj.> تایید نشده
unchecked <adj.> تایید نشده
unevaluated <adj.> تایید نشده
authorised [British] <adj.> <past-p.> تایید شده
confirmed تایید شده
support تقویت تایید
acknowledge تایید کردن
acknowledges تایید کردن
acknowledging تایید کردن
vertify تایید کردن
unverified <adj.> تایید نشده
certifiable قابل تایید
untested <adj.> تایید نشده
confirmable قابل تایید وتصدیق
security clearance تایید صلاحیت کردن
self sustained تایید شده نفس
validation تایید معتبر سازی
approved circuit مدار تایید شده
verifiable قابل تصدیق تایید
approved bank بانک تایید شده
quality control approval تایید کنترل کیفیت
confirmed location موضع تایید شده
support تایید کردن نگهداری
confirmation تایید ازاطلاعات رسیده
assertion تایید ادعا افهارنامه
confirmed location محل تایید شده دشمن
vouch اطمینان دادن تایید کردن
confirmed by documents <adj.> تایید شده توسط اسناد
Thank you for the confirmation of your request! از تایید درخواستتان خیلی متشکرم.
avouch مقرر داشتن تصدیق و تایید کردن
daclare تایید مجدد شرکت اسب درمسابقه
corroborative تایید کننده- موید- تقویت امیز
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
institute for professionals ofcomputer certification موسسه تایید متخصص
clearance پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
O.K. دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود
protocol استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
protocols استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
underpin پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpins پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
consulage هزینهای که کنسول گری جهت تایید صورتحساب دریافت می نماید
homologate اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران
reputability اعتبار
creditability اعتبار
creditless بی اعتبار
line of cerdit خط اعتبار
entitlement اعتبار
appropriation symbol کد اعتبار
credit line حد اعتبار
entitlements اعتبار
validation اعتبار
influenced اعتبار
invalids : بی اعتبار
invalid : بی اعتبار
credited اعتبار
importance اعتبار
esteem اعتبار
prestigious با اعتبار
fund اعتبار
estimate اعتبار
prestige اعتبار
funded اعتبار
credibility اعتبار
reputation اعتبار
standing اعتبار
influencing اعتبار
influence اعتبار
influences اعتبار
credits اعتبار
crediting اعتبار
reputations اعتبار
estimated اعتبار
estimates اعتبار
advances اعتبار
advancing اعتبار
authenticity اعتبار
validity اعتبار
valuing اعتبار
void بی اعتبار
budget اعتبار
estimating اعتبار
budgets اعتبار
budgeted اعتبار
value اعتبار
values اعتبار
advance اعتبار
credit اعتبار
society of certified processors سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
on tick روی اعتبار
letter of credit برگه اعتبار
military funds اعتبار نظامی
letter of credit ورقه اعتبار
l/c اعتبار نامه
open credit اعتبار نامحدود
a company of good standing شرکتی با اعتبار
line of cerdit میزان اعتبار
on trust بر مبنای اعتبار
credits اعتبار مالی
crediting اعتبار مالی
expenditure credit اعتبار مصرف
under the credit تحت اعتبار
trusts اعتقاد اعتبار
trusted اعتقاد اعتبار
trust اعتقاد اعتبار
validation of a hypothesis اعتبار یک فرضیه
validation of a model اعتبار یک الگو
validity check مقابله اعتبار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com