Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
secret service money
اعتبار سری دولت
Search result with all words
sovereign
دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
sovereigns
دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
Other Matches
identic notes
منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion
عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
open market operation
عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state
دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
overdraft
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdrafts
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
federal state
دولت متحده یا دولت اتحادی
unfinanced
بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
real will
مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
craft revolving fund
حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
credit system of supply
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
exchange control
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
request for discharge
عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
power
دولت
powered
دولت
powering
دولت
powers
دولت
governments
دولت
government
دولت
mammon
دولت
respublica
دولت
states
دولت
state-
دولت
stated
دولت
state
دولت
stating
دولت
state property
دارائی دولت
territory of state
قلمرو دولت
state government
دولت مرکزی
enemy state
دولت دشمن
national state
دولت ملی
the body politic
ملت و دولت
the policy of the government
رویه دولت
Kremlin
دولت شوروی
stateless
بی دولت بی وطن
buffer state
دولت حایل
nation-states
دولت ملی
government stock
سهام دولت
cabinets
هیات دولت
cabinet
هیات دولت
nation state
دولت ملی
nation-state
دولت ملی
chief of state
رئیس دولت
ambassador
ماموررسمی یک دولت
lese majestyodhkj &odhkj fvqn
پادشاه یا دولت
independent state
دولت مستقل
forfeit to the state
ضبط دولت
government budget
بودجه دولت
state budget
بودجه دولت
government expenditures
هزینههای دولت
ambassadors
ماموررسمی یک دولت
head of the state
رئیس دولت
loyalists
دولت دوست
loyalist
دولت دوست
quirinal
دولت ایتالیا
puppet government
دولت پوشالی
public servant
مستخدم دولت
public debt
بدهی دولت
pillars of the state
ارکان دولت
Ottawa
دولت کانادا
money bag
دارایی دولت
military government
دولت نظامی
mandatary
دولت قیم
government treasury
خزانه دولت
the policy of the government
سیاست دولت
state-
دولت استان
mafias
دولت ستیزی
stated
دولت استان
office-holder
کارمند دولت
office-holders
کارمند دولت
states
دولت استان
Whitehall
دولت انگلیس
govt
government دولت
stating
دولت استان
mafia
دولت ستیزی
state
دولت استان
vassal atate
دولت پوشالی
officer
کارمند دولت
public officer
[American E]
کارمند دولت
civil servant
[British E]
کارمند دولت
government department
وزارتخانه دولت
official
کارمند دولت
totaliarian state
دولت توتالیتر
Warsaw
دولت لهستان
Downing Street
دولت انگلیس
war state
دولت جنگی
interpellate
استیضاح کردن دولت
subsidy
کمک بلاعوض دولت
land grant
زمین اعطایی دولت
government transfer payments
پرداختهای انتقالی دولت
bounties
کمک اقتصادی دولت
stratocracy
حکومت یا دولت نظامی
colonial government
دولت یا حکومت مستعمراتی
dependent state
دولت غیر مستقل
family allowances
کمک دولت به خانوارها
federal authorities
قدرت دولت متحده
federalist
طرفدار دولت فدرال
federal council
مجلس دولت متحده
non serverign acts
اعمال تصدی دولت
federalism
اصل دولت ائتلافی
vassal atate
دولت دست نشانده
plateform
اعلامیه سیاست دولت
protected state
دولت تحت الحمایه
He rose against the regime.
بر ضد دولت قیام کرد
office-holders
صاحب منصب دولت
office-holder
صاحب منصب دولت
secret services
دستگاه محرمانه دولت
secret service
دستگاه محرمانه دولت
civil servants
مستخدم یا کارمند دولت
civil servant
مستخدم یا کارمند دولت
cabinets
کابینه هیئت دولت
cabinet
کابینه هیئت دولت
peculation
دستبرد در مال دولت
most favoured nation
دولت کامله الوداد
welfare state
دولت بهبود بخش
mandatory powers
اختیارات دولت قیم
subject to the british rule
تحت تسلط دولت انگلیس
confedration of states
دولت جدیدی تشکیل نمیشود
confiscation
مصادره و ضبط توسط دولت
war state
دولت نظامی declaration preventivetotal
subsidies
مکهای مالی دولت , سوبسید
commissioners
مامور عالی رتبه دولت
commissioner
مامور عالی رتبه دولت
mafia
سازمان سری دولت ستیز
the sublime porte
باب عالی دولت عثمانی
porte
باب عالی دولت عثمانی
hand-out
<idiom>
پاداش ،معمولا از طرف دولت
To accord recognition to a new government.
دولت جدیدی را برسمیت شناختن
federal constitution
قانون اساسی دولت متحده
export incentive
تشویق دولت در جهت صادرات
mafias
سازمان سری دولت ستیز
validity
اعتبار
value
اعتبار
values
اعتبار
line of cerdit
خط اعتبار
valuing
اعتبار
entitlements
اعتبار
creditless
بی اعتبار
entitlement
اعتبار
credit line
حد اعتبار
validation
اعتبار
reputability
اعتبار
creditability
اعتبار
appropriation symbol
کد اعتبار
budgets
اعتبار
budgeted
اعتبار
reputations
اعتبار
credited
اعتبار
reputation
اعتبار
standing
اعتبار
influenced
اعتبار
influences
اعتبار
influencing
اعتبار
fund
اعتبار
prestigious
با اعتبار
authenticity
اعتبار
advancing
اعتبار
advances
اعتبار
advance
اعتبار
credits
اعتبار
esteem
اعتبار
invalids
: بی اعتبار
crediting
اعتبار
importance
اعتبار
credit
اعتبار
void
بی اعتبار
estimates
اعتبار
estimated
اعتبار
estimate
اعتبار
credibility
اعتبار
influence
اعتبار
prestige
اعتبار
budget
اعتبار
funded
اعتبار
invalid
: بی اعتبار
estimating
اعتبار
government
فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
coats of arms
نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
bank holiday
ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
purged
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purges
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purge
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
monetization
پرداخت بدهی دولت از طریق انتشارپول
White Paper
گزارش هیئت دولت نامه سفید
residents
نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
quota
کمیت تعیین شده توسط دولت
quotas
کمیت تعیین شده توسط دولت
resident
نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
White Papers
گزارش هیئت دولت نامه سفید
Utopia
دولت یا کشور کامل و ایده الی
Utopias
دولت یا کشور کامل و ایده الی
governments
فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
hall mark
دولت روی سیمینه وزرینه میگذارن
guild socialism
اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
jacobin
عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
bounties
تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com