English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
protest for non acceptance اعتراض نکول
Search result with all words
retour sans protet اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
Other Matches
challenged مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenge مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenges مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
protestingly بطور اعتراض ازروی اعتراض
protested اعتراض اعتراض کردن
protests اعتراض اعتراض کردن
protesting اعتراض اعتراض کردن
protest اعتراض اعتراض کردن
abstentions نکول
refusal of acceptance نکول
dishonour a bill نکول
abstention نکول
refusals نکول
refusal نکول
defaulting نکول کردن
defaults نکول کردن
dishonours نکول کردن
back out نکول کردن
dishonours نکول برات
dishonouring نکول کردن
abstention from taking an oath نکول سوگند
dishonouring نکول برات
dishonoured نکول برات
dishonoured نکول کردن
defaulted نکول کردن
dishonored نکول برات
dishonors نکول برات
dishonored نکول کردن
dishonoring نکول کردن
dishonour نکول کردن
dishonoring نکول برات
to back out [of] نکول کردن
dishonors نکول کردن
default نکول کردن
defult نکول کردن
dishoner نکول برات
dishonour نکول برات
dishonours نکول بی احترامی کردن به
dishonored نکول بی احترامی کردن به
dishonoring نکول بی احترامی کردن به
dishonouring نکول بی احترامی کردن به
default by the principal نکول توسط واگذارنده
dishonor نکول بی احترامی کردن به
dishonour نکول بی احترامی کردن به
dishonoured نکول بی احترامی کردن به
refusal to accept a bill نکول اسناد تجاری
dishonors نکول بی احترامی کردن به
qui aprobat non reprobat نکول بعد از قبول مسموع نیست
protest اعتراض
animadversion اعتراض
contestation اعتراض
impugnation اعتراض
impugnment اعتراض
power of reservation حق اعتراض
protestations اعتراض
protested اعتراض
protesting اعتراض
protests اعتراض
protestation اعتراض
condemnations اعتراض
condemnation اعتراض
objections اعتراض
objection اعتراض
impeachment اعتراض
challenges اعتراض
challenged اعتراض
challenge اعتراض
exception اعتراض
remonstrance اعتراض
exceptions اعتراض
protesting اعتراض رسمی
exceptionable اعتراض پذیر
contestable قابل اعتراض
controvertible قابل اعتراض
except اعتراض کردن
fulminates اعتراض کردن
demurrable اعتراض پذیر
demurrant اعتراض کننده
unlikely قابل اعتراض
squawks اعتراض کردن
unquestionable غیرقابل اعتراض
protests اعتراض رسمی
squawk اعتراض کردن
protests اعتراض کردن
appose اعتراض کردن
squawked اعتراض کردن
bill of exception اعتراض نامه
challengeable قابل اعتراض
condemnable قابل اعتراض
demurrer اعتراض کننده
fulminated اعتراض کردن
to e. a protest اعتراض کردن
to enter a protest اعتراض کردن
unobjectionable اعتراض ناپذیر
objected اعتراض داشتن
object اعتراض کردن
object اعتراض داشتن
indirect objects اعتراض کردن
indirect objects اعتراض داشتن
direct objects اعتراض کردن
to a on or upon اعتراض کردن بر
take exception to اعتراض کردن به
objected اعتراض کردن
fulminate اعتراض کردن
disputable اعتراض پذیر
exept اعتراض کردن
impugnable قابل اعتراض
objects اعتراض کردن
objects اعتراض داشتن
kicker اعتراض کننده
obtest اعتراض کردن
objecting اعتراض کردن
objecting اعتراض داشتن
direct objects اعتراض داشتن
contest اعتراض کردن
contest اعتراض داشتن بر
contesting اعتراض داشتن بر
defiance مقاومت اعتراض
fussing اعتراض کردن
contesting اعتراض کردن
contests اعتراض داشتن بر
fusses اعتراض کردن
impugns اعتراض کردن
contests اعتراض کردن
fussed اعتراض کردن
impugning اعتراض کردن
fuss اعتراض کردن
impugned اعتراض کردن
impugn اعتراض کردن
implicit بلا اعتراض
remonstrance تعرض اعتراض
contested اعتراض داشتن بر
objectors اعتراض کننده
protesting اعتراض کردن
protested اعتراض رسمی
protested اعتراض کردن
objector اعتراض کننده
objectionable قابل اعتراض
unquestioning غیرقابل اعتراض
protest اعتراض کردن
contested اعتراض کردن
protest اعتراض رسمی
objected کالا اعتراض کردن
objectionably بطور قابل اعتراض
objects کالا اعتراض کردن
Whoever else that may object . هر کس دیگه که اعتراض کند
objecting کالا اعتراض کردن
retour sans protet اعاده بدون اعتراض
And exactly what do you mean by that ? مقصود ؟( درمقام اعتراض )
to cry shame upon اعتراض سخت بر...کردن
confrontational رفتار همراهبا اعتراض
to take exception to anything به چیزی اعتراض کردن
implicit obedience فرمانبرداری بدون اعتراض
demurrer اعتراض بصلاحیت دادگاه
impugns مورد اعتراض قراردادن
impugning مورد اعتراض قراردادن
object کالا اعتراض کردن
indirect objects کالا اعتراض کردن
adhominem حمله یا اعتراض به اشخاص
condemnation محکوم کردن اعتراض
direct objects کالا اعتراض کردن
impugned مورد اعتراض قراردادن
impugn مورد اعتراض قراردادن
disputability قابل اعتراض بودن
condemnations محکوم کردن اعتراض
to protest against something به چیزی اعتراض کردن
contested مورد تردید یا اعتراض قراردادن
to venture on an objection باجرات اعتراض به کسی کردن
put one's foot down <idiom> با تمام وجود اعتراض کردن
contesting مورد تردید یا اعتراض قراردادن
contests مورد تردید یا اعتراض قراردادن
protests اعتراض به رای داور کشتی
contest مورد تردید یا اعتراض قراردادن
The people protested vocally. صدای مردم درآمد ( اعتراض )
sit in حضور درمحلی بعنوان اعتراض
impugned مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
impugning مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
impugns مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
sit-in حضور درمحلی بعنوان اعتراض
sit-ins حضور درمحلی بعنوان اعتراض
impugn مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
animadvert اعتراض کردن متوجه شدن
loud-mouthed اهل جیغ و داد و اعتراض
protest اعتراض به رای داور کشتی
protesting اعتراض به رای داور کشتی
protested اعتراض به رای داور کشتی
to plead against a decision نسبت به تصمیمی اعتراض کردن
sans recours عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت
I take exception to the tone of your remarks. من به لحن سخنان شما اعتراض می کنم.
fin de non recevoir رد کردن شکایت یا اعتراض طرف مقابل
litigate دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigated دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
question مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
questioned مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
questions مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
litigates دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigating دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
condemn مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
condemning مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
What kind of talk is that ? I object to your remarks (state ments) این چه فرمایش است می فرمایید ! ( در مقام اعتراض )
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com