Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (4 milliseconds)
English
Persian
tie-up
اعتصاب
tie-ups
اعتصاب
strike
اعتصاب
strikes
اعتصاب
sit in
اعتصاب
sit-in
اعتصاب
sit-ins
اعتصاب
stay in strike
اعتصاب
tie up
اعتصاب
turn out
اعتصاب
holdout
اعتصاب
holdouts
اعتصاب
Other Matches
strike pay
حقوق ایام اعتصاب که ازطرف سندیکاهای کارگری به اعتصاب کنندگان پرداخت میشود
hunger strikes
اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
hunger strike
اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
light strike
اعتصاب با اخطار کم مدت اعتصاب برقی
picketings
اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
confrontational
انجام اعتصاب
knobstick
خائن اعتصاب
riot and civil commotion
اعتصاب و تظاهرات
struck
درحال اعتصاب
go on strike
اعتصاب کردن
to go on strike
اعتصاب کردن
hunger strike
اعتصاب غذا
wildcat strike
<idiom>
اعتصاب کارگران
strikebound
دچار اعتصاب
strike-breakers
اعتصاب شکن
strike-breaker
اعتصاب شکن
walk out
اعتصاب کردن
to strike work
اعتصاب کردن
general strikes
اعتصاب عمومی
outed
در حال اعتصاب
strikes
اعتصاب کردن
picketed
اعتصاب کردن
strike
اعتصاب ضربه
picket
اعتصاب کردن
sit down
اعتصاب کارمندان
out-
در حال اعتصاب
out
در حال اعتصاب
strike
اعتصاب کردن
strikers
اعتصاب کننده
pickets
اعتصاب کردن
sit-down
اعتصاب کارمندان
official receiver
اعتصاب رسمی
striker
اعتصاب کننده
general strike
اعتصاب عمومی
strikes
اعتصاب ضربه
blacklegs
کارگر اعتصاب شکن
to go on a hunger strike
اعتصاب غذا کردن
strike
اصابت اعتصاب کردن
walkouts
اعتصاب ,ترک جلسه
walkout
اعتصاب ,ترک جلسه
official receiver
اعتصاب باجایزه سندیکا
blackleg
کارگر اعتصاب شکن
they are on strike
اعتصاب کرده اند
out law strike
اعتصاب غیر قانونی
strikes
اصابت اعتصاب کردن
strike
تصادف و نصادم کردن اعتصاب
hunger-striker
اعتصاب غذا کننده
[زن ]
[مرد]
fink
اعتصاب شکن جاسوسی کردن
finks
اعتصاب شکن جاسوسی کردن
go out
اعتصاب کردن دست کشیدن از
strikes
تصادف و نصادم کردن اعتصاب
sick-outs
اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
sick-out
اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
picketed
اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
picket
اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
pickets
اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
He warned he would go on a termless hunger strike.
او
[مرد]
هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
srcc
commotions civil riotsand ,strikes اعتصاب شورش و اشوبهای داخلی
strike
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com