English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
sabbatarianism اعتقاد به تعطیل کار و عبادت دریکشنبه ها
Other Matches
sabbatarian مسیحی معتقد به تعطیل کار و عبادت در یکشنبه ها
animism اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
ritual practice عبادت
worshiping عبادت
worshiped عبادت
worship عبادت
devotions عبادت
worshipping عبادت
divine service عبادت
worships عبادت
meditation عبادت
meditate عبادت کردن
sext عبادت ساعت 21
vespers عبادت شامگاهی
triduum عبادت سه روزه
meditated عبادت کردن
d. service عبادت خدا
service عبادت تشریفات
serviced عبادت تشریفات
meditating عبادت کردن
mattins عبادت بامدادی
nocturn عبادت نیمه شب
devotionalist عبادت کننده
meditates عبادت کردن
sorb عبادت پرستش
small hours ساعات عبادت صبحگاهی
worshiped عبادت پرستش کردن
the worship of god پرستش یا عبادت خدا
worships عبادت پرستش کردن
worship عبادت پرستش کردن
worshipping عبادت پرستش کردن
worshiping عبادت پرستش کردن
serviced اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
service اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
recusance سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
recusancy سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
recessional hymn سرودیکه هنگام دست کشیدن کشیشان از عبادت نواخته میشود
lararium [اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
suspension تعطیل
holidays تعطیل
holiday تعطیل
standstil تعطیل
cessation تعطیل
tie-ups تعطیل
suspensions تعطیل
vacations تعطیل
prorogation تعطیل
vacation تعطیل
standstill تعطیل
shut down تعطیل
tie-up تعطیل
three-day retreat گردهمایی سه روزه دور از مردم عمومی [برای دعا کردن، درس دینی و عبادت]
shutdowns تعطیل شدن
vacate تعطیل کردن
shutdown تعطیل شدن
Sabbath روز تعطیل
vacation monthes long تعطیل 3 ماه
vacating تعطیل کردن
vacates تعطیل کردن
vacated تعطیل کردن
to close down تعطیل کردن
make and mand تعطیل نیمروزه
play day روزبیکاری یا تعطیل
cut back تعطیل کارخانه
prorogation of parliament تعطیل مجلس
prorogue تعطیل کردن
red day روز تعطیل
prorogue تعطیل شدن
shut down تعطیل کردن
shut down تعطیل شدن
shut down point نقطه تعطیل
holy day تعطیل مذهبی
holidays تعطیل مذهبی
holiday تعطیل مذهبی
lock out تعطیل کارخانه
prorogate تعطیل شدن
adjournments تعطیل موقتی
vacations به تعطیل رفتن
poetical حبس تعطیل
vacation به تعطیل رفتن
shut تعطیل شدن
shut تعطیل کردن
shuts تعطیل شدن
shuts تعطیل کردن
shutting تعطیل شدن
shutting تعطیل کردن
stopping تعطیل کردن
adjournment تعطیل موقتی
work stoppage تعطیل در کار
stop تعطیل کردن
stopped تعطیل کردن
stops تعطیل کردن
shutt down تعطیل شدن بستن
lockups تعطیل کردن اموزشگاه
rope yarn sunday بعد از فهرروز تعطیل
the school is out مدرسه تعطیل است
f. time روزهای تعطیل دادگاه
holyday روز تعطیل مذهبی
holiday routine برنامه روز تعطیل
stopping the work تعطیل کردن کار
Sunday مربوط به یکشنبه تعطیل
Sundays مربوط به یکشنبه تعطیل
weekend تعطیل اخرهفته را گذراندن
suspend موقتا" تعطیل کردن
suspending موقتا" تعطیل کردن
suspends موقتا" تعطیل کردن
weekends تعطیل اخرهفته را گذراندن
recess تعطیل موقتی تنفس
recesses تعطیل موقتی تنفس
the parliament is up مجلس تعطیل است
lockup تعطیل کردن اموزشگاه
altar-rail [نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
lockout تعطیل کار از طرف کارفرما
to shut down تعطیل شدن پایین اوردن
prorogue تعطیل کردن بتعویق انداختن
haste makes waste تعجیل موجب تعطیل است
prorogate تعطیل کردن بتعویق انداختن
lockouts تعطیل کار از طرف کارفرما
belief اعتقاد
misbeliever بی اعتقاد
confidence اعتقاد
confidences اعتقاد
faiths اعتقاد
unbelieving بی اعتقاد
credence اعتقاد
believing با اعتقاد
faith اعتقاد
weekender کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
recesses موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
in suspense درحال تعطیل یابی تکلیفی معلق
bank holiday روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
recess موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
hylicism اعتقاد به مادیات
misbelief اعتقاد خطا
relativism اعتقاد به نسبیت
trinitarianism اعتقاد به تثلیت
ism اعتقاد رویه
cloaca theory اعتقاد به مقعدزایی
fetishism اعتقاد به طلسم
conviction اعتقاد راسخ
anomy اعتقاد به بی نظمی
demonism اعتقاد بدیو
determinism اعتقاد به جبر
fatalism اعتقاد به سرنوشت
misbelieve بی اعتقاد شدن
credibly از روی اعتقاد
creationism اعتقاد به افرینش
theism اعتقاد بخدا
anomie اعتقاد به بی نظمی
fairyism اعتقاد به جن و پری
convictions اعتقاد راسخ
credits اعتقاد کردن
crediting اعتقاد کردن
trusts اعتقاد اعتبار
credit اعتقاد کردن
credited اعتقاد کردن
trusted اعتقاد اعتبار
evolutionism اعتقاد به تکامل
trust اعتقاد اعتبار
saint's day روزیکه بیادگاریکی ازپیران یامقدسین تعطیل است
article of faith اعتقاد و عقیده باطنی
factionalism اعتقاد به سیستم حزبی
to believe in ghosts اعتقاد داشتن به ارواح
to believe in something به چیزی اعتقاد داشتن
theodicy اعتقاد بعدالت خدایی
unbelievin بی اعتقاد دیر باور
to put [place] credence in something به چیزی اعتقاد کردن
to give credence to something به چیزی اعتقاد کردن
unbeliever بی اعتقاد دیر باور
unbelievers بی اعتقاد دیر باور
vitalism اعتقاد به اصالت حیات
vampirism اعتقاد بوجود vampire
spiritualism اعتقاد به احضار ارواح
monism اعتقاد وحدت خدا
monotheism اعتقاد به خدای واحد
immortalism اعتقاد به ماندگاری روح
misbelieve اعتقاد خطا پیداکردن
denominationalism اعتقاد به تفکیک و تقسیم
historical determinism اعتقاد به جبر تاریخ
nicene creed اعتقاد نامه نیسن
bank holiday هر یک از تعطیلات رسمی که در آن مدارس و بانکها و غیره تعطیل هستند
ultra individualism اعتقاد به اصالت فرد در حد افراط
disbelieves اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
triune اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
immaterialism عدم اعتقاد به ماده تجرد
idealistically از روی اعتقاد به تصور وخیال
adventism اعتقاد بدوباره امدن مسیح
salvationism اعتقاد بلزوم رستگاری از گناه
disbelieving اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
casualism اعتقاد به شانس و تصادف تصادفا"
syncretism اعتقاد به توحید عقاید همتایی
disbelieved اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieve اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
coffee breaks تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee break تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
unitarianism وحدت گرایی اعتقاد بوحدت وجود
utilitarianism کاربرد گرایی اعتقاد باینکه نیکی
millenarianism اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
tritheism سه خدایی اعتقاد باقانیم ثلاثه مسیحیت
liberalism اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com