Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
denominationalism
اعتقاد به تفکیک و تقسیم
Other Matches
provincialism
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
animism
اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
part
تفکیک کردن تفکیک شدن
divisor
عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
fissiparous
تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
vernier
درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
base band
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
trellis coding
روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
subdivided
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivide
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdividing
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivides
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
sectors
کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector
کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
faith
اعتقاد
misbeliever
بی اعتقاد
unbelieving
بی اعتقاد
belief
اعتقاد
credence
اعتقاد
believing
با اعتقاد
confidences
اعتقاد
confidence
اعتقاد
faiths
اعتقاد
anomie
اعتقاد به بی نظمی
credits
اعتقاد کردن
crediting
اعتقاد کردن
credited
اعتقاد کردن
credit
اعتقاد کردن
relativism
اعتقاد به نسبیت
creationism
اعتقاد به افرینش
theism
اعتقاد بخدا
misbelief
اعتقاد خطا
misbelieve
بی اعتقاد شدن
fetishism
اعتقاد به طلسم
convictions
اعتقاد راسخ
conviction
اعتقاد راسخ
cloaca theory
اعتقاد به مقعدزایی
determinism
اعتقاد به جبر
credibly
از روی اعتقاد
trust
اعتقاد اعتبار
trusted
اعتقاد اعتبار
trusts
اعتقاد اعتبار
fatalism
اعتقاد به سرنوشت
anomy
اعتقاد به بی نظمی
fairyism
اعتقاد به جن و پری
demonism
اعتقاد بدیو
trinitarianism
اعتقاد به تثلیت
hylicism
اعتقاد به مادیات
ism
اعتقاد رویه
evolutionism
اعتقاد به تکامل
secession
تفکیک
partings
تفکیک
separations
تفکیک
segregation
تفکیک
separation
تفکیک
removal
تفکیک
disintegration
تفکیک
parting
تفکیک
severance
تفکیک
breakdowns
تفکیک
secernment
تفکیک
break
تفکیک
breakdown
تفکیک
breaks
تفکیک
separating
تفکیک
differentiation
تفکیک
analysis
تفکیک
resolutions
تفکیک
resolution
تفکیک
demodulation
تفکیک
denotation
تفکیک
break down
تفکیک
disjunction
تفکیک
dissociation
تفکیک
theodicy
اعتقاد بعدالت خدایی
unbelievin
بی اعتقاد دیر باور
spiritualism
اعتقاد به احضار ارواح
vampirism
اعتقاد بوجود vampire
to believe in something
به چیزی اعتقاد داشتن
immortalism
اعتقاد به ماندگاری روح
to believe in ghosts
اعتقاد داشتن به ارواح
vitalism
اعتقاد به اصالت حیات
unbelievers
بی اعتقاد دیر باور
factionalism
اعتقاد به سیستم حزبی
misbelieve
اعتقاد خطا پیداکردن
historical determinism
اعتقاد به جبر تاریخ
nicene creed
اعتقاد نامه نیسن
article of faith
اعتقاد و عقیده باطنی
monotheism
اعتقاد به خدای واحد
monism
اعتقاد وحدت خدا
to give credence to something
به چیزی اعتقاد کردن
to put
[place]
credence in something
به چیزی اعتقاد کردن
unbeliever
بی اعتقاد دیر باور
separability
تفکیک پذیری
detachments
جداسازی تفکیک
severable
تفکیک پذیر
detaching
تفکیک کردن
separator
تفکیک کننده
dissociation
تفکیک گسستگی
segregation
تفکیک کردن
dissociation constant
ثابت تفکیک
separation
تفکیک متارکه
self dissociation
خود تفکیک
separable
تفکیک پذیر
separable
قابل تفکیک
split risk
تفکیک خطر
detaches
تفکیک کردن
detach
تفکیک کردن
centrifuges
تفکیک کردن
separated
جدایی تفکیک
separates
جدایی تفکیک
separate
جدایی تفکیک
thermal dissociation
تفکیک گرمایی
separate
تفکیک کردن
division of powers
تفکیک قوا
dissociate
تفکیک نمودن
dissociation energy
انرژی تفکیک
dissociates
تفکیک نمودن
dissociating
تفکیک نمودن
separated
تفکیک کردن
separates
تفکیک کردن
separation
تفکیک کردن
break bulk
تفکیک محصولات
parcelling
تفکیک زمین
predissociation
پیش تفکیک
racial segregation
تفکیک نژادی
resolution power
توان تفکیک
resolvable
تفکیک پذیر
low resolution
تفکیک پایین
knocked down
تفکیک شده
degree of dissociation
درجه تفکیک
photodissociation
تفکیک نوری
optical resolution
تفکیک نوری
resolutions
تفکیک پذیری
break down of negotiation
تفکیک مذاکرات
break up
تفکیک کردن
resolution
تفکیک پذیری
ionic dissociation
تفکیک یونی
centrifuge
تفکیک کردن
color separation
تفکیک رنگ
detachment
جداسازی تفکیک
resolving power
قدرت تفکیک
response differentiation
تفکیک پاسخ
separations
تفکیک متارکه
separations
تفکیک کردن
disjunct
وجه تفکیک
discriminator
تفکیک کننده
partitions
تفکیک کردن
inseparable
تفکیک ناپذیر
diacritical
تفکیک کننده
partition
تفکیک کردن
diacritic
تفکیک کننده
demodulator
تفکیک کننده
detachable bottom
کف قابل تفکیک
dissociation curve
منحنی تفکیک
detachable
قابل تفکیک
disbelieving
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
ultra individualism
اعتقاد به اصالت فرد در حد افراط
idealistically
از روی اعتقاد به تصور وخیال
casualism
اعتقاد به شانس و تصادف تصادفا"
disbelieves
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
triune
اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
immaterialism
عدم اعتقاد به ماده تجرد
disbelieved
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
syncretism
اعتقاد به توحید عقاید همتایی
adventism
اعتقاد بدوباره امدن مسیح
salvationism
اعتقاد بلزوم رستگاری از گناه
disbelieve
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
resolving agent
عامل تفکیک کننده
break bulk cargo
محمولات تفکیک شده
resolving power
توان تفکیک تلسکوپ
bond dissociation energy
انرژی تفکیک پیوند
break bulk agent
عامل تفکیک محصولات
segregating
جدا سازی تفکیک
principle of separation of powers
اصل تفکیک قوا
preesolved
پیش تفکیک شده
separatism
تفکیک تجزیه طلبی
segregate
جدا سازی تفکیک
segregation
تفکیک ذرات بتن
low resolution
تفکیک پذیری پایین
separably
بطور قابل تفکیک
modem
تلفیق و تفکیک کننده
segregates
جدا سازی تفکیک
desegregated
تفکیک زدایی کردن
work breakdown structure
ساختار تفکیک کار
partitions
وسیله یا اسباب تفکیک
partition
وسیله یا اسباب تفکیک
desegregates
تفکیک زدایی کردن
resolutions
تفکیک پذیری رفع
inseparable
غیر قابل تفکیک
resolution
تفکیک پذیری رفع
desegregate
تفکیک زدایی کردن
desegregating
تفکیک زدایی کردن
infallibilism
اعتقاد باین اصل که پاپ خطانمیکند
hylotheism
اعتقاد به یکی بودن خدا و ماده
liberalism
اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
sabbatarianism
اعتقاد به تعطیل کار و عبادت دریکشنبه ها
traditionalism
سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی
factionalism
اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com