Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
tyrannicide
اعتقاد به لزوم قتل و ترور زمامداران ستمگر
Other Matches
factionalism
اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
ceremonialism
اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
constitutionalism
اعتقاد به حقانیت حکومت مشروطه اعنقاد به لزوم حاکمیت قانون اساسی
expandsionism
اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
cosmopolitanism
سیستم " جهان وطنی " اعتقاد به لزوم حسن تفاهم واحترام متقابل بین کلیه ملل واقوام عالم
provincialism
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
mercantilism
روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
nationallism
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
tyrannicide
ستمگر کش ستمگر کشی
animism
اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
theocracies
حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
theocracy
حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
terrors
ترور
terror
ترور
assassination
ترور
thuggee
ادمکشی ترور
shoot up
ترور کردن
thuggery
ادمکشی ترور
bloody minded
ستمگر
bloody-minded
ستمگر
oppressor
ستمگر
nimrod
ستمگر
bloody-mindedness
ستمگر
tyrannous
ستمگر
tyrant
ستمگر
flagitious
ستمگر
dispiteous
ستمگر
oppressors
ستمگر
tyrannic
ستمگر
tyrants
ستمگر
unjust
ستمگر
terrorization
عمل ترور کردن
assassination
[on somebody]
ترور
[آدمکشی]
کسی
cruel
ستمگر بیدادگر
cruellest
ستمگر بیدادگر
atrocious
بیرحم ستمگر
crueller
ستمگر بیدادگر
despot
سلطان مستبد ستمگر
despots
سلطان مستبد ستمگر
tyronnic
ستمگر فالمانه غاصبانه مستبدانه
tyrant
حاکم ستمگر یا مستبد سلطان فالم
tyrants
حاکم ستمگر یا مستبد سلطان فالم
technocracy
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracies
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
occasion
لزوم
exigency
لزوم
need
لزوم
irrevocability
لزوم
needed
لزوم
occasioning
لزوم
necessity
لزوم
exigencies
لزوم
needing
لزوم
occasioned
لزوم
requisteness
لزوم
requisiteness
لزوم
occasions
لزوم
needfulness
لزوم
incumbency
وفیفه لزوم
supplied
موجودی لزوم
too
بیش از حد لزوم
on occasion
هنگام لزوم
needlessness
عدم لزوم
supply
موجودی لزوم
unnecessary
بیش از حد لزوم
inherency
لزوم ذاتی
needs
بر حسب لزوم
supplying
موجودی لزوم
if necessary
در صورت لزوم
inhesion
لزوم ذاتی
inherence or rency
لزوم ذاتی
inherence
لزوم ذاتی
unnecessarily
بیش از حد لزوم
overdose
داروی بیش از حد لزوم
overdoses
داروی بیش از حد لزوم
overcompensation
جبران بیش از حد لزوم
supererogatory
زائد بیش از حد لزوم
to become a necessity
لزوم پیدا کردن
underexpose
کمتر از حد لزوم در معرض
terrorized
باتهدید وارعاب حکومت کردن ترور کردن
terrorises
باتهدید وارعاب حکومت کردن ترور کردن
terrorizing
باتهدید وارعاب حکومت کردن ترور کردن
terrorizes
باتهدید وارعاب حکومت کردن ترور کردن
terrorize
باتهدید وارعاب حکومت کردن ترور کردن
terrorising
باتهدید وارعاب حکومت کردن ترور کردن
terrorised
باتهدید وارعاب حکومت کردن ترور کردن
long game
بازی با لزوم ضربههای طولانی
overstuff
بیش ازحد لزوم انباشتن
fattest
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fats
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
hypertrophy
بزرگ شدن عضوی بیش از حد لزوم
fat
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fatter
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
outstay
بیش از حد لزوم ماندن اقامت طولانی کردن
referee in case of need
داوری که در صورت لزوم می توان به او مراجعه کرد
excess stock
ذخایر اضافی ذخیره کردن بیش از حد لزوم
misbeliever
بی اعتقاد
faiths
اعتقاد
confidences
اعتقاد
credence
اعتقاد
unbelieving
بی اعتقاد
believing
با اعتقاد
faith
اعتقاد
belief
اعتقاد
confidence
اعتقاد
trusts
اعتقاد اعتبار
anomy
اعتقاد به بی نظمی
cloaca theory
اعتقاد به مقعدزایی
anomie
اعتقاد به بی نظمی
conviction
اعتقاد راسخ
evolutionism
اعتقاد به تکامل
fairyism
اعتقاد به جن و پری
demonism
اعتقاد بدیو
hylicism
اعتقاد به مادیات
credit
اعتقاد کردن
credited
اعتقاد کردن
credibly
از روی اعتقاد
creationism
اعتقاد به افرینش
trinitarianism
اعتقاد به تثلیت
misbelief
اعتقاد خطا
misbelieve
بی اعتقاد شدن
theism
اعتقاد بخدا
trusted
اعتقاد اعتبار
trust
اعتقاد اعتبار
fetishism
اعتقاد به طلسم
relativism
اعتقاد به نسبیت
fatalism
اعتقاد به سرنوشت
convictions
اعتقاد راسخ
ism
اعتقاد رویه
crediting
اعتقاد کردن
credits
اعتقاد کردن
determinism
اعتقاد به جبر
dynamically
حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
dynamic
حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
monism
اعتقاد وحدت خدا
monotheism
اعتقاد به خدای واحد
theodicy
اعتقاد بعدالت خدایی
unbelievin
بی اعتقاد دیر باور
unbelievers
بی اعتقاد دیر باور
immortalism
اعتقاد به ماندگاری روح
unbeliever
بی اعتقاد دیر باور
misbelieve
اعتقاد خطا پیداکردن
historical determinism
اعتقاد به جبر تاریخ
vampirism
اعتقاد بوجود vampire
to give credence to something
به چیزی اعتقاد کردن
spiritualism
اعتقاد به احضار ارواح
to put
[place]
credence in something
به چیزی اعتقاد کردن
factionalism
اعتقاد به سیستم حزبی
to believe in ghosts
اعتقاد داشتن به ارواح
to believe in something
به چیزی اعتقاد داشتن
nicene creed
اعتقاد نامه نیسن
vitalism
اعتقاد به اصالت حیات
article of faith
اعتقاد و عقیده باطنی
denominationalism
اعتقاد به تفکیک و تقسیم
defense emergency
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
to be assassinated
ترور شدن
[کشته شدن]
[به قتل رسانده شدن]
ultra individualism
اعتقاد به اصالت فرد در حد افراط
salvationism
اعتقاد بلزوم رستگاری از گناه
syncretism
اعتقاد به توحید عقاید همتایی
immaterialism
عدم اعتقاد به ماده تجرد
disbelieving
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
casualism
اعتقاد به شانس و تصادف تصادفا"
adventism
اعتقاد بدوباره امدن مسیح
idealistically
از روی اعتقاد به تصور وخیال
triune
اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
disbelieve
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieved
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieves
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
sabbatarianism
اعتقاد به تعطیل کار و عبادت دریکشنبه ها
born-again
دارای اعتقاد بازیافته نسبت به چیزی
unitarianism
وحدت گرایی اعتقاد بوحدت وجود
utilitarianism
کاربرد گرایی اعتقاد باینکه نیکی
tritheism
سه خدایی اعتقاد باقانیم ثلاثه مسیحیت
millenarianism
اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
guild socialism
اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
hylotheism
اعتقاد به یکی بودن خدا و ماده
finality
اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
chiliasm
اعتقاد به فهور مجدد هزارساله مسیح
liberalism
اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
traditionalism
سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی
activism
اعتقاد بلزوم عملیات حاد وشدید
infallibilism
اعتقاد باین اصل که پاپ خطانمیکند
vending machines
ماشین خود کاری که باانداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود
vending machine
ماشین خود کاری که باانداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود
control rocket
راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
hylotheism
اعتقاد به اینکه خدا و ماده یکی هستند
pan cosmism
اعتقاد باینکه هر چه هست همین مادیات است
absolutism
حکومت مطلقه اعتقاد به قادر علی الاطلاق
sacramentalism
اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
zombiism
اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
deistical
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
deistic
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
anthropopathism
اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
arianism
اعتقاد باینکه عیسی باهمه پاکی و تقدس
intervener
در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
humoralism
اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
ultramontanism
سکونت در ارتفاعات زیاد اعتقاد به تفوق مطلق پاپ
fundamentalism
اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان
futurism
اعتقاد بوقوع پیشگوییهای کتاب مقدس عقیده به اخرت
formalism
اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com