English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (19 milliseconds)
English Persian
deploy اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploys اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
Other Matches
outspread گسترش یافتن
deploys گسترش یافتن
deploying گسترش یافتن
deploy گسترش یافتن
spreads گسترش یافتن
accrues گسترش یافتن
accrue گسترش یافتن
spread گسترش یافتن
accruing گسترش یافتن
circumfuse گسترش یافتن
to spread [across] [over] گسترش یافتن [سرتاسر]
generates گسترش یافتن افریدن
generating گسترش یافتن افریدن
generate گسترش یافتن افریدن
generated گسترش یافتن افریدن
spread بسط وتوسعه یافتن گسترش
spreads بسط وتوسعه یافتن گسترش
metastasize گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
deployment operating base پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
force tabs نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
to develop [into] گسترش دادن [به]
to unfold گسترش دادن
develops گسترش دادن
develop گسترش دادن
to grow [into] گسترش دادن [به]
relocation تجدید گسترش دادن
spaces گسترش دادن متن
space گسترش دادن متن
redeployment گسترش مجدد دادن
expansion توسعه گسترش دادن کشیدن
development گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
developments گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
To extend the scope of ones activities . میدان عملیات خودرا گسترش دادن
develop گسترش
deploying گسترش
developments گسترش
deploys گسترش
development گسترش
spread گسترش
expansion گسترش
extensions گسترش
propagation گسترش
extension گسترش
promotion گسترش
promotions گسترش
deployment گسترش
deploy گسترش
develops گسترش
expanse گسترش
spreads گسترش
dispersal گسترش
expanses گسترش
line of deployment خط گسترش
wide-angle عدسی گسترش
wide angle عدسی گسترش
deployed گسترش یافته
image speard گسترش تصویر
abroad گسترش یافته
credit expansion گسترش اعتبار
prompt deployment گسترش مناسب
bank expansion گسترش بانکی
vertical expansion گسترش عمودی
disposition ارایشات گسترش
develops گسترش وضعیت
prompt deployment گسترش فوری
job enlargement گسترش شغلی
path of expansion مسیر گسترش
widening of capital گسترش سرمایه
widening of market گسترش بازار
deployment تفرقه گسترش
develop گسترش وضعیت
expansion path مسیر گسترش
deployed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
appointed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
applied <adj.> <past-p.> گسترش یافته
development plan طرح گسترش
extensibility گسترش پذیری
sign extension گسترش علامت
eco development بوم گسترش
generations افرینش گسترش
expansible گسترش پذیر
installed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
flank development گسترش جناحی
expansion گسترش توسعه
deployment diagram دیاگرام گسترش
inserted <adj.> <past-p.> گسترش یافته
expansion گسترش انبساط
deployment diagram طرح گسترش
generation افرینش گسترش
bank development گسترش شبکه بانکی
elater خاصیت انبساط و گسترش
automatic volume expansion گسترش خودکار صدا
redeployment تجدید گسترش کردن
growth company شرکت در حال گسترش
expanding industry صنعت در حال گسترش
dispersion تفرقه گسترش یکان
flare angle زاویه گسترش یا گشادگی
open ranks گسترش باز درسواره نظام
extensible آنچه قابل گسترش است
expandable آنچه قابل گسترش باشد
battery groung pattern طرح گسترش توپهای اتشبار
deployed مستقر گسترش یافته در روی زمین
extends قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extending قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extend قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
breeding grounds محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
breeding ground محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
basic plus نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
problem child فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
disposition صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
remedial maintenance باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
monroe doctrine سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
EEMS در یک IBM PC پیشرفت EMS روش استاندارد گسترش حافظه اصلی مناسب با PC
scalable software برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد
secure hypertext transfer protocol گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
tasking سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
proliferation سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
metastasis هجوم مرض گسترش میکرب مرض
diamond formation ارایش لوزی شکل گسترش لوزی
pan american union سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
gun displacement جابجایی توپها گسترش توپها
expansion joint درز گسترش درز گشایش
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
commissions ماموریت دادن
commissioning ماموریت دادن
commission ماموریت دادن
commissions حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
assignment ماموریت دادن انتقال افهار
commissioning حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
assignments ماموریت دادن انتقال افهار
commission حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
expanding economy اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
ecosystem development گسترش بوم سازگان سازگان بوم گسترد
diverted تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
diverts تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
divert تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
aborted عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborting عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborts عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
vase design طرح گلدانی [طرح های اولیه آن به حدود چهارصد سال پیش باز می گردد و وجه مشترک طرح های گلدانی استفاده از یک یا چند گلدان در متن فرش بوده که انواع پیچک و گل ها از درون آن به اطراف فرش گسترش می یابد.]
detailing بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
detail بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
imposition of hands هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
admision rate میزان اعزام به بهداری نواخت سالیانه اعزام به بهداری
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
tour of duty زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
runs دوام یافتن ادامه دادن
run دوام یافتن ادامه دادن
located 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
extends توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
locates 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locate 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locating 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
extend توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extending توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
replaces دستوری به کامپیوتربرای یافتن یک داده مشخص وقرار دادن چیزدیگری درآن محل
replaced دستوری به کامپیوتربرای یافتن یک داده مشخص وقرار دادن چیزدیگری درآن محل
replacing دستوری به کامپیوتربرای یافتن یک داده مشخص وقرار دادن چیزدیگری درآن محل
replace دستوری به کامپیوتربرای یافتن یک داده مشخص وقرار دادن چیزدیگری درآن محل
mission , oriented لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
new blood <idiom> جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
propagating گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagate گشترش یافتن یا نشر یافتن
answered پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
trial and error <idiom> یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
dispatched اعزام
dispatches اعزام
despatched اعزام
despatches اعزام
dispatch اعزام
despatching اعزام
dispatching اعزام
send out اعزام
end خاتمه دادن خاتمه یافتن
ended خاتمه دادن خاتمه یافتن
terminates پایان دادن پایان یافتن
ends خاتمه دادن خاتمه یافتن
terminated پایان دادن پایان یافتن
terminate پایان دادن پایان یافتن
despatching اعزام داشتن
send اعزام داشتن
despatches اعزام یکانها
detaching اعزام کردن
despatches اعزام کردن
dispatcher اعزام کننده
sends اعزام داشتن
despatches اعزام داشتن
sending اعزام داشتن
embassage اعزام سفیر
despatched اعزام کردن
despatched اعزام داشتن
send out اعزام کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com