English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
stiffening members اعضای صلب کننده
Other Matches
inside تو اعضای داخلی
insides تو اعضای داخلی
burgomaster اعضای شهرداری
royalties اعضای خانواده سلطنتی
vitals اعضای حیاتی و موثربدن
prosthetics مبحث اعضای مضنوعی
cadres اعضای یک سازمان نظامی
footwork هماهنگی پا با اعضای دیگر
technical staff کارمندان یا اعضای فنی
paraplegia فلج اعضای سافل
cadre اعضای یک سازمان نظامی
locomotor ابتلاء اعضای حرکتی
sensorium مرکز حواس اعضای حس
locomotory ابتلاء اعضای حرکتی
royalty اعضای خانواده سلطنتی
the f. اعضای هیئت پزشکی
main structure menbers اعضای اصلی ساختمان
senior members اعضای بالارتبه یا ارشد
locomotor دارای گرفتاری در اعضای حرکتی
quaker meeting انجمن کواکرهاکه اعضای ان خام
hypotrophy رشد غیرمتناسب اعضای شعاعی
vitals اعضای اصلی بدن حیوان
senatorian وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
toho اعضای انگشتان نشانه و شست
senatorial وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
acroesthesia افزایش حساسیت اعضای انتهایی
innards اعضای داخلی حیوان یاانسان
conscript fathere اعضای مجلس سنای روم باستان
urogenital وابسته به دستگاه ادرارو اعضای تناسلی
bounds محدودیتی که به تعداد اعضای یک آرایه داده میشود
bionic وابسته به کار گذاشتن اعضای ساختگی در بدن
outriggers اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
quaker's meeting انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
clock سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
pin joint اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
matricular وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
components تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
catena 1-تعداد اعضای یک لیست زنجیری 2-مجموعهای از حروف در یک کلمه
backplane مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
clocks سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
component تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
friendly societies انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
friendly society انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
heterology عدم تجانس بین اعضای مختلف ناهمگنی اعضاء ازلحاظ ساختمانی
churchwardens هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
to pack a jury جورکردن و برگزیدن اعضای هئیت منصفه بدانسان که طرافداری از شخص بنماید
signals علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
churchwarden هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
union shop مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
cartels توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
homology همانندی وتجانس ساختمان اعضای مختلف جانور یاگیاه در اثرمنشعب شدن از یک ریشه یامبدا متجانس
cartel توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
panels نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
embassies سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
embassy سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
ibi Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
picketings اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
sederunt جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
skittish رم کننده
renunciant کننده
refuser رد کننده
crepitant خش خش کننده
refutative رد کننده
hoppers لی لی کننده
solver حل کننده
filler پر کننده
fillers پر کننده
hopper لی لی کننده
refutatory رد کننده
noncommittal رد کننده
crusher له کننده
attacking تک کننده
rebutter رد کننده
commulator یک سو کننده
renunciant رد کننده
spurner رد کننده
tracker پی کننده
repudiationist رد کننده
squasher له کننده
squelcher له کننده
deflective کج کننده
whisperer پچ پچ کننده
puffer پف کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com