Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 73 (5 milliseconds)
English	Persian
repatriation	اعطاء تابعیت
repatriations	اعطاء تابعیت
Other Matches
jus sanguinis	قانونی که بموجب ان تابعیت فرزند از روی تابعیت والدینش معین میگردد
stateless person	شخصی که تابعیت کشور راندارد شخص فاقد اوراق تابعیت
naturalising	اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalizes	اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalize	اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalizing	اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalises	اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
allowance	اعطاء
bestowal	اعطاء
concessions	اعطاء
concession	اعطاء
bestowment	اعطاء
conferment	اعطاء
allowances	اعطاء
condescension	اعطاء
nationality	تابعیت
allegiance	تابعیت
allegiances	تابعیت
citizenship	تابعیت
nationalities	تابعیت
sequence	تابعیت
sequences	تابعیت
admits	اعطاء کردن
admitting	اعطاء کردن
allow	اعطاء کردن
donor	اعطاء کننده
donors	اعطاء کننده
awardable	قابل اعطاء
grant	اعطاء کردن
awarder	اعطاء کننده
admit	اعطاء کردن
naturalization	اعطای تابعیت
denaturalize	از تابعیت در اوردن
diversity of citizenship	اختلاف تابعیت
document of nationality	سند تابعیت
dual nationality	تابعیت مضاعف
renouncement of citizenship	ترک تابعیت
naturalization	قبول تابعیت
nationality law	قانون تابعیت
declaration of intention	درخواست تابعیت
naturalising	حق تابعیت دادن
stateless	بدون تابعیت
naturalizing	حق تابعیت دادن
naturalizes	حق تابعیت دادن
naturalize	حق تابعیت دادن
naturalises	حق تابعیت دادن
licensor	اعطاء کننده پروانه
allow	پذیرفتن اعطاء کردن
licensor	اعطاء کننده جواز
licencor	اعطاء کننده پروانه
allows	پذیرفتن اعطاء کردن
allowing	پذیرفتن اعطاء کردن
licencor	اعطاء کننده جواز
naturalization	اعطا یا قبول تابعیت
expotriate someone	ترک تابعیت کردن
to expatriate oneself	ترک تابعیت کردن
adherently	هواخواهانه ازروی تابعیت
declaration of intention	افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
reneging	ترک تابعیت کشور یا دین خود راکردن
reneges	ترک تابعیت کشور یا دین خود راکردن
reneged	ترک تابعیت کشور یا دین خود راکردن
renege	ترک تابعیت کشور یا دین خود راکردن
invest	منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
invested	منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
investing	منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
invests	منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
Please allow for at least two weeks' notice [to do something] [for something] [prior to something] .	درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری [کار] اعطاء کنید [تا ما ] [برای چیزی] [قبل از چیزی] .
confer	اعطاء کردن مشورت کردن
conferred	اعطاء کردن مشورت کردن
conferring	اعطاء کردن مشورت کردن
confers	اعطاء کردن مشورت کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com