English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (4 milliseconds)
English Persian
donor اعطاء کننده
donors اعطاء کننده
awarder اعطاء کننده
Search result with all words
licencor اعطاء کننده جواز
licencor اعطاء کننده پروانه
licensor اعطاء کننده جواز
licensor اعطاء کننده پروانه
Other Matches
concessions اعطاء
bestowment اعطاء
condescension اعطاء
bestowal اعطاء
allowance اعطاء
allowances اعطاء
concession اعطاء
conferment اعطاء
admit اعطاء کردن
allow اعطاء کردن
grant اعطاء کردن
awardable قابل اعطاء
repatriation اعطاء تابعیت
admits اعطاء کردن
admitting اعطاء کردن
repatriations اعطاء تابعیت
allows پذیرفتن اعطاء کردن
allowing پذیرفتن اعطاء کردن
allow پذیرفتن اعطاء کردن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
invests منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
invested منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
investing منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
invest منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
Please allow for at least two weeks' notice [to do something] [for something] [prior to something] . درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری [کار] اعطاء کنید [تا ما ] [برای چیزی] [قبل از چیزی] .
confers اعطاء کردن مشورت کردن
conferring اعطاء کردن مشورت کردن
conferred اعطاء کردن مشورت کردن
confer اعطاء کردن مشورت کردن
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
solver حل کننده
bidders کننده
fizzy کف کننده
prattfall پچ پچ کننده
thinner کم کننده
bidder کننده
mauler له کننده
refutatory رد کننده
mitigative کم کننده
refuser رد کننده
mitigatory کم کننده
abjurer or abjuror کننده
fluxing oil اب کننده
puffer پف کننده
fillets پر کننده
hopper لی لی کننده
hoppers لی لی کننده
renunciant رد کننده
deletive حک کننده
renunciant کننده
catterer پچ پچ کننده
whisperer پچ پچ کننده
solvent اب کننده
solvents اب کننده
doers کننده
refutative رد کننده
benders خم کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
mumbler من من کننده
deflective کج کننده
prater پچ پچ کننده
bender خم کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
bandwidth یچ کننده
jaberer پچ پچ کننده
doer کننده
rebutter رد کننده
commulator یک سو کننده
surfy کف کننده
swooner غش کننده
attenuant اب کننده
skittish رم کننده
sensor حس کننده
squelcher له کننده
squasher له کننده
percutient دق کننده
spurner رد کننده
ear-splitting کر کننده
filler پر کننده
fillers پر کننده
attacking تک کننده
trackers پی کننده
tracker پی کننده
crusher له کننده
syncopator غش کننده
filleting پر کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com