Total search result: 201 (7 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
bill of rights |
اعلامیه ده مادهای حقوق اتباع امریکایی |
|
|
Other Matches |
|
bill of rights |
اعلامیه حقوق |
bill of human rights |
اعلامیه حقوق بشر |
declaration of the rights of man |
اعلامیه حقوق بشر |
international bill of the right of man |
اعلامیه جهانی حقوق بشر |
universal declaration of human rights |
اعلامیه جهانی حقوق بشر |
bill |
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود |
bills |
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود |
emancipation proclamation |
اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد |
common low |
سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی |
manifestos |
اعلامیه اعلامیه دادن |
manifestoes |
اعلامیه اعلامیه دادن |
manifesto |
اعلامیه اعلامیه دادن |
nationals |
اتباع |
subjects |
اتباع |
subject |
اتباع |
subjected |
اتباع |
subjecting |
اتباع |
foreign nationals |
اتباع خارجه |
the rear vassals |
اتباع تیولدار |
foreign subjects |
اتباع بیگانه |
public international law |
حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل |
postliminum |
قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق |
detention of pay |
ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق |
protective duty |
حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد |
harbour dues |
حقوق اسکله حقوق لنگراندازی |
capitulation |
تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود |
ferrite |
مادهای |
single base |
تک مادهای |
ferric oxide |
مادهای |
attainder |
سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی |
advalorem duty |
حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت |
allotment advice |
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل |
letter of marque |
پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان |
volatile |
مادهای با فشاربخار زیاد |
allergen |
مادهای که باعث حساسیت میشود |
antivitamin |
مادهای که ویتامین ها را خنثی میکند |
acetylcholine |
مادهای بفرمول 3NO71H7C از جود و سر |
abrazitic |
مادهای که در موقع ذوب نمیجوشد |
humectant |
مادهای که رطوبت را بخودجذب میکند |
insulators |
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند |
insulator |
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند |
consul |
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول |
consuls |
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول |
alkali |
قلیا مادهای باخاصیت قلیایی مثل سودمحرق |
alkalis |
قلیا مادهای باخاصیت قلیایی مثل سودمحرق |
photoconductive |
مادهای که مقاومت الکتریکی ان با شدت روشنایی تغییرمیکند |
bubble baths |
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند |
conductors |
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است |
conductor |
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است |
bubble bath |
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند |
dopant |
مادهای که در فرایند تغلیظ اضافه میشود doping |
manifestoes |
اعلامیه |
declarations |
اعلامیه |
acted |
اعلامیه |
act |
اعلامیه |
declaration |
اعلامیه |
acknowledgments |
اعلامیه |
pronunciamento |
اعلامیه |
communique |
اعلامیه |
acknowledgements |
اعلامیه |
acknowledgement |
اعلامیه |
noticing |
اعلامیه |
notices |
اعلامیه |
noticed |
اعلامیه |
notice |
اعلامیه |
manifestos |
اعلامیه |
manifesto |
اعلامیه |
advice |
اعلامیه |
statement |
اعلامیه |
statements |
اعلامیه |
assertion |
اعلامیه |
gasogene |
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود |
excipient |
مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند |
materials |
مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود |
material |
مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود |
disk |
صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود |
disks |
صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود |
antigen |
مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند |
antigens |
مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند |
inoculum |
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود |
succubus |
جن یا دیو مادهای که بصورت زن درامده وبامردان همخواب میشود |
phosphor |
مادهای که در اثر اعمال انرژی نور تولید میکند |
anticatalyst |
مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود |
manifests |
خبر اعلامیه |
communist manifesto |
اعلامیه کمونیستی |
delivery notice |
اعلامیه تحویل |
plateform |
اعلامیه حزبی |
statements |
صورتحساب اعلامیه |
statement |
صورتحساب اعلامیه |
credit note |
اعلامیه بستانکاری |
manifesting |
خبر اعلامیه |
receipt statement |
اعلامیه ورود |
debt advice |
اعلامیه بدهکار |
credit advice |
اعلامیه بستانکار |
pronouncements |
اعلامیه رسمی |
notice to mariner |
اعلامیه دریایی |
pronouncement |
اعلامیه رسمی |
consignment note |
اعلامیه حمل |
manifest |
خبر اعلامیه |
proclamations |
بیانیه اعلامیه |
declaration |
اعلامیه اعلام |
declaration |
اعلامیه دادخواست |
home use entry |
اعلامیه مصرف |
declarations |
اعلامیه دادخواست |
manifested |
خبر اعلامیه |
credit notes |
اعلامیه بستانکاری |
proclamation |
بیانیه اعلامیه |
declarations |
اعلامیه اعلام |
multicellular |
مادهای با جرم حجمی کم باسلولهایی مملو از هوا یاگازهای دیگر |
photoemissive |
مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند |
thinned |
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز |
hydrolyte |
جسم یا مادهای که تحت تاثیر تجزیه بوسیله اب قرار گیرد |
thinners |
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز |
thin |
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز |
thinnest |
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز |
thins |
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز |
additives |
مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود |
succuba |
جنی یا دیو مادهای که هنگام شب بغل خواب مردان میشود |
placard |
اعلامیه رسمی اعلان |
placards |
اعلامیه رسمی اعلان |
proclamations |
اعلامیه پخش کردن |
proclamation |
اعلامیه پخش کردن |
clearing outwards |
اعلامیه خروج کشتی |
propagation |
پخش امواج یا اعلامیه |
plateform |
اعلامیه سیاست دولت |
deposit slip |
اعلامیه پرداخت سپرده |
home use entry |
اعلامیه مصرف شخصی |
authorized stoppage |
برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق |
clearance inwards |
اعلامیه ورود کشتی به گمرک |
leaflet |
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان |
general average statement |
صورت یا اعلامیه خسارت کلی |
leaflets |
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان |
leafleted |
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان |
leafleting |
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان |
amphetamine |
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود |
amphetamines |
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود |
notice |
اعلامیه [روی تابلو یا ستون آگهی] |
leaflet bomb |
بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی |
antibiotic |
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود |
antibiotics |
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود |
metal deactivator |
مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود |
American |
امریکایی |
Americans |
امریکایی |
un-American |
ضد امریکایی |
yanks |
امریکایی |
yanked |
امریکایی |
yanking |
امریکایی |
Yankees |
امریکایی |
yank |
امریکایی |
Yankee |
امریکایی |
puttyroot |
ثعلب امریکایی |
Americanism |
رسم امریکایی |
Americanisms |
رسم امریکایی |
american whipping |
بست امریکایی |
un-American |
غیر امریکایی |
johnny jump up |
گل بنفشه امریکایی |
american make |
ساخت امریکایی |
Native Americans |
امریکایی آغازین |
americanization |
امریکایی شدن |
withe rod |
بداغ امریکایی |
Native American |
امریکایی آغازین |
adders mouth |
تعلب امریکایی |
eight ball billiard |
بیلیارد امریکایی |
divi divi |
سماق امریکایی |
butter nut |
یکجورگردوی امریکایی |
cabbage palm |
فوفل امریکایی |
cotton tail |
خرگوش امریکایی |
condor |
کرکس امریکایی |
condors |
کرکس امریکایی |
colin |
بلدرچین امریکایی |
peccary |
گراز امریکایی |
moor hen |
اب کوپیل امریکایی |
towhee |
سهره امریکایی |
Americanism |
اصطلاح امریکایی |
moon flower |
یکجورنیلوفرپیچ امریکایی |
moorhens |
اب کوپیل امریکایی |
moorhen |
اب کوپیل امریکایی |
Americanisms |
اصطلاح امریکایی |
cannabis sativa |
حشیش امریکایی |
wood anemone |
شقایق جنگلی امریکایی |
stake driver |
بوتیمار معمولی امریکایی |
greaser |
مکزیکی یااسپانیولی امریکایی |
snakemouth |
گل ثعلب امریکایی وژاپنی |
signal caller |
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی |
caribous |
گوزن امریکایی شمالی |
caribou |
گوزن امریکایی شمالی |
puma |
یوزپلنگ درنده امریکایی |
squaw |
زن سرخ پوست امریکایی |
urubu |
کرکس سیاه امریکایی |
bullfrogs |
غوک بزرگ امریکایی |
Jim Crow |
سیاه پوست امریکایی |
bullfrog |
غوک بزرگ امریکایی |
hickory |
چوب گردوی امریکایی |
hickory |
درخت گردوی امریکایی |
usascii code |
رمز اسکی امریکایی |
mahogany |
درخت ماهون امریکایی |
pumas |
یوزپلنگ درنده امریکایی |
hyphenated american |
بیگانهء امریکایی شده |
Americanized |
امریکایی ماب کردن |
Americanised |
بصورت امریکایی دراوردن |