English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
placard اعلامیه رسمی اعلان
placards اعلامیه رسمی اعلان
Other Matches
leaflets اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leafleting اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leafleted اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflet اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
pronouncements اعلامیه رسمی
pronouncement اعلامیه رسمی
notice to airmen اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
manifestos اعلامیه اعلامیه دادن
manifestoes اعلامیه اعلامیه دادن
manifesto اعلامیه اعلامیه دادن
advertisers اعلان کننده اعلان
advertiser اعلان کننده اعلان
signboards تخته اعلان اعلان
signboard تخته اعلان اعلان
returned گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
officious نیمه رسمی شبهه رسمی
officiary مامور رسمی مقام رسمی
review بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed بازدید رسمی یاسان رسمی
solemn form در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
declarations اعلامیه
assertion اعلامیه
manifestos اعلامیه
act اعلامیه
declaration اعلامیه
manifestoes اعلامیه
acted اعلامیه
manifesto اعلامیه
pronunciamento اعلامیه
advice اعلامیه
notice اعلامیه
statement اعلامیه
acknowledgments اعلامیه
noticing اعلامیه
noticed اعلامیه
acknowledgement اعلامیه
statements اعلامیه
notices اعلامیه
acknowledgements اعلامیه
communique اعلامیه
credit notes اعلامیه بستانکاری
proclamation بیانیه اعلامیه
declarations اعلامیه اعلام
declaration اعلامیه دادخواست
receipt statement اعلامیه ورود
communist manifesto اعلامیه کمونیستی
credit note اعلامیه بستانکاری
delivery notice اعلامیه تحویل
bill of rights اعلامیه حقوق
declaration اعلامیه اعلام
home use entry اعلامیه مصرف
consignment note اعلامیه حمل
credit advice اعلامیه بستانکار
debt advice اعلامیه بدهکار
manifests خبر اعلامیه
proclamations بیانیه اعلامیه
manifesting خبر اعلامیه
notice to mariner اعلامیه دریایی
plateform اعلامیه حزبی
manifested خبر اعلامیه
manifest خبر اعلامیه
declarations اعلامیه دادخواست
statements صورتحساب اعلامیه
statement صورتحساب اعلامیه
exchange devaluation تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
home use entry اعلامیه مصرف شخصی
propagation پخش امواج یا اعلامیه
bill of human rights اعلامیه حقوق بشر
declaration of the rights of man اعلامیه حقوق بشر
deposit slip اعلامیه پرداخت سپرده
plateform اعلامیه سیاست دولت
proclamation اعلامیه پخش کردن
proclamations اعلامیه پخش کردن
clearing outwards اعلامیه خروج کشتی
clearance inwards اعلامیه ورود کشتی به گمرک
universal declaration of human rights اعلامیه جهانی حقوق بشر
general average statement صورت یا اعلامیه خسارت کلی
international bill of the right of man اعلامیه جهانی حقوق بشر
bill of rights اعلامیه ده مادهای حقوق اتباع امریکایی
leaflet bomb بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
notice اعلامیه [روی تابلو یا ستون آگهی]
advertisements اعلان
posters اعلان
poster اعلان
proclamation اعلان
advertising اعلان
noticed اعلان
announcements اعلان
announcement اعلان
proclamations اعلان
notice اعلان
noticing اعلان
advertisement اعلان
denunciation of treaty اعلان
notices اعلان
declaration اعلان
declarations اعلان
assertion اعلان
affiche اعلان دیواری
notice to mariner اعلان دریایی
play bill اعلان نمایش
Over and out! پایان اعلان !
declare اعلان کردن
declares اعلان کردن
declaring اعلان کردن
publishment اشاعه اعلان
proclamation of the republic اعلان جمهوریت
proclamation of the republic اعلان جمهوری
procedure declaration اعلان رویه
proclamation of independence اعلان استقلال
macro declaration درشت اعلان
array declaration اعلان ارایه
dot prompt نقطه اعلان
dos prompt اعلان DOS
billsticker اعلان چسبان
declaration of war اعلان جنگ
declaration of neutrality اعلان بیطرفی
declaration of bankruptcy اعلان ورشکستگی
signposts تابلو اعلان
advertize اعلان کردن
announcers اعلان کننده
fly bill اعلان دستی
indigitation اعلان شمارش
give out اعلان کردن
gazette اعلان و اگهی
playbills اعلان نمایش
playbill اعلان نمایش
declared اعلان شده
announcer اعلان کننده
signpost تابلو اعلان
proclaiming اعلان کردن
proclaimed اعلان کردن
To stick (put,fix)up a notice (poster). اعلان زدن
throwaway ورقهی اعلان
vendition اعلان فروش
advertise اعلان کردن
proclaims اعلان کردن
they proclaimed him sovereign اعلان کردند
system prompt اعلان سیستم
proclaim اعلان کردن
dimension statement حکم اعلان بعد
denouncement اعلان قطع رابطه
proclamation of martial law اعلان حکومت نظامی
to proclaim war اعلان جنگ دادن
audible alarm اعلان خطر سمعی
denunciation اعلان الغاء یا خاتمه
alarms اعلان خطر اخطار
to file for bankruptcy اعلان ورشکستگی کردن
alarmed اعلان خطر اخطار
ban اعلان ازدواج در کلیسا
banning اعلان ازدواج در کلیسا
bans اعلان ازدواج در کلیسا
To stick a poster on the wall. اعلان به دیوار چسباندن
declarations افهار افهارنامه اعلان
declaration افهار افهارنامه اعلان
declaration of war اعلان جنگ دادن
show bill تابلو اعلان نمایش
poster اعلان نصب کردن
alarm اعلان خطر اخطار
declare martial اعلان حکومت نظامی
alarmingly اعلان خطر اخطار
denunciations اعلان الغاء یا خاتمه
posters اعلان نصب کردن
Hereby I declare ... بدین وسیله اعلان می کنم که...
to declare oneself bankrupt خود را ورشکست اعلان کردن
advertises اعلان کردن انتشار دادن
to declare something well-founded چیزی را مستدل اعلان کردن
proclamation of martial law اعلان حالت زمان جنگ
declare martial اعلان حالت زمان جنگ
to declare war upon a nation اعلان جنگ به ملتی دادن
advertised اعلان کردن انتشار دادن
to declare a divident سود سهام را اعلان کردن
to declare a state of emergency اعلان کردن حالت اضطراری
signposts تیر حامل اعلان تابلو راهنما
to declare something solemnly [publicly] چیزی را رسما [علنا ] اعلان کردن
to off negotiations اعلان قطع گفتگو یا روابط کردن
signpost تیر حامل اعلان تابلو راهنما
bills اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bill اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
to put a notice on a door اگهی روی در چسباندن اعلان بدر زدن
top billing بالاترین قسمت اگهی سینما صدر اعلان
billboard هرقسمت از نرده ودیوار که روی ان اعلان نصب شود
billboards هرقسمت از نرده ودیوار که روی ان اعلان نصب شود
obituarian کسیکه در گذشتهای تازه راباشرح حال درگذشتگان درروزنامه اعلان می کنند
tripartite declaration of 0 اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
obituarist کسیکه در گذشتهای تازه رابا شرح حال در گذشتگان درروزنامه اعلان می کنند
banns اعلان پیشنهاد ازدواج درکلیساتا کسانی که اعتراضی به صلاحیت زوجین دارنداطلاع دهند
prompted کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompts کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompt کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
placards حمل یا نصب اعلان شعار حمل کردن
placard حمل یا نصب اعلان شعار حمل کردن
emancipation proclamation اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
formal رسمی
formmal رسمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com