Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
enunciative
اعلامی مربوط بتلفظ
Other Matches
labialism
حالت حروفی که با لب تلفظ می شوند تمایل بتلفظ باصداهابا لب
declaratory statute
قانون اعلامی
declaratory judgments
احکام اعلامی
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
retour sans protet
اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
curatorial
مربوط به
coordinate
مربوط
as for
مربوط به
pertaining
مربوط به
condequent
مربوط
correspondent
مربوط به
correspondents
مربوط به
vespertinal
مربوط به شب
eight bit system
مربوط به یک
cretaceous
مربوط به گچ
pertinent
مربوط
relevant
مربوط
for
مربوط به
coherent
مربوط
lineal
مربوط به خط
apposite
مربوط
irrelevant
نا مربوط
caprine
مربوط به بز
germane
مربوط
pertinenet
مربوط
pertinent
مربوط به
proper
مربوط
affined
مربوط
hydraulic
مربوط به اب
related
مربوط
affiliates
مربوط ساختن
corresponsive
مربوط بیکدیگر
affiliated
مربوط ساختن
communist
مربوط به کمونیسم
caloric
مربوط به کالری
capitular
مربوط بفصل
parental
مربوط به والدین
churchly
مربوط به کلیسا
chromatic
مربوط به رنگها
cerebellar
مربوط به مخچه
collegial
مربوط به دانشکده
commisural
مربوط به درزوپیوندگاه
affiliate
مربوط ساختن
chromic
مربوط به کرومیوم
prospective
مربوط به اینده
computational
مربوط به یک محاسبه
operatic
مربوط به اپرا
climatic
مربوط به اب وهوا
gallinaceous
مربوط بماکیان
garlicky
مربوط به سیر
baronial
مربوط به بارون
personal
مربوط به کسی
genethliac
مربوط به طالع
ecumenical
مربوط به سرتاسرجهان
verbs
مربوط به صدا
verb
مربوط به صدا
occupational
مربوط به شغل
coherently
بطور مربوط
glossal
مربوط به زبان
goidelic
مربوط بسلت
haemic
مربوط بخون
hawaiian
مربوط به هاوایی
hominoid
مربوط به بشر
horsy
مربوط به اسب
four dimensional
مربوط به بعدچهارم
mammary
مربوط به پستانداران
contiguous
مربوط بهم
futuristic
مربوط به اینده
vehicular
مربوط به خودرو
dictoral
مربوط به دکتری
divisional
مربوط به تقسیم
domiciliary
مربوط به خانه
glyptic
مربوط به حکاکی
expiratory
مربوط به زفیر
faunae
مربوط به جانوران
filiate
مربوط ساختن
polar
مربوط به قط بها
polar
مربوط به قطب
fistulous
مربوط به ناسور
Hellenic
مربوط به یونان
womanish
مربوط به زن یا زنان
mammary
مربوط به پستان
hydrographic
مربوط به اب نگاری
affiliating
مربوط ساختن
amebic
مربوط به امیب
matrimonial
مربوط به ازدواج
marital
مربوط به زناشویی
surgical
مربوط به جراحی
achaian
مربوط به اخائیه
achaean
مربوط به اخائیه
acetarious
مربوط به سالاد
psychiatric
مربوط به روانپزشکی
fossils
مربوط بادوارگذشته
ceremonials
مربوط به جشن
ceremonial
مربوط به جشن
adulterous
مربوط به زنا
ameban
مربوط به امیب
ameba
مربوط به امیب
amazonian
مربوط به امازونها
aluminous
مربوط به الومینیوم
aguish
مربوط به تب و لرز
aesthetic
مربوط به علم
aesthetically
مربوط به علم
agrologic
مربوط بخاکشناسی
fossil
مربوط بادوارگذشته
familial
مربوط به خانواده
fractional
مربوط به بخشهایی
fractional
مربوط به بخشها
nasal
مربوط به بینی
textual
مربوط به متن یا نص
nautical
مربوط به کشتیرانی
American
مربوط بامریکا
Americans
مربوط بامریکا
ovarian
مربوط به تخمدان
commercial
مربوط به تجارت
military
مربوط به نظام
concern
مربوط بودن به
racing
مربوط بمسابقه
outbound
مربوط به خارج
municipal
مربوط به شهرداری
dependent
مربوط محتاج
attached
مربوط متعلق
valedictory
مربوط به خداحافظی
concerns
مربوط بودن به
circumstantial
مربوط به موقعیت
calligraphic
مربوط به خطاطی
acrobatic
مربوط به بندبازی
basal
مربوط به ته یابنیان
bardic
مربوط به رامشگری
speculative
مربوط به اندیشه
technological
مربوط به فناوری
technologically
مربوط به فناوری
geriatric
مربوط به پیری
centenarian
مربوط به قرن
bear on
مربوط بودن
anal
مربوط به مقعد
my
مربوط بمن
retired
مربوط به بازنشستگی
electrically
مربوط به الکتریسیته
budgetary
مربوط به بودجه
c
مربوط به کامپیوتر
brumal
مربوط به زمستان
britannic
مربوط به بریتانیا
existential
مربوط به هستی
aeronautical
مربوط به فضانوردی
centenarians
مربوط به قرن
atomistic
مربوط به اتم
sartorial
مربوط به خیاطی
anglian
مربوط به نژاد
meteorological
مربوط به هواسنجی
anent
در مشارکت با مربوط به
analitical
مربوط به تجزیه
ammino
مربوط به امونیاک
astrological
مربوط به نجوم
congressional
مربوط به کنگره
thematic
مربوط بموضوع
arbitral
مربوط به حکمیت
astro
مربوط به نجوم
as to
عطف به مربوط به
arteriovenous
مربوط به رگها
arithmeticlal
مربوط به حساب
archival
مربوط به بایگانی
feminine
مربوط به جنس زن
nuclear
مربوط به اتمی
arbitrative
مربوط بحکمیت
ameboid
مربوط به امیب
hydropic
مربوط به استسقاء
woodsy
مربوط به جنگل
villatic
مربوط به دهکده
zibelline
مربوط به سمور
vespertine
مربوط به شب شبانه
connect
مربوط کردن
versicular
مربوط به ایات
ghostly
مربوط به روح
connects
مربوط کردن
vermian
مربوط به کرم
facial
مربوط به صورت
typographic
مربوط به چاپ
procephalic
مربوط به جلو سر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com