English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
air alert warning اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
Other Matches
alerting service قسمت اعلام اماده باش سرویس اعلام خطر
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
air sentinel گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
warning order دستور اماده باش اعلام اماده باش
air warning net شبکه اعلام خطر هوایی
airspace warning area منطقه اعلام خطر هوایی
air alert اماده باش هوایی
free lance اعلام کنترل خودکار هواپیمادر درگیریهای هوایی
howler بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
howlers بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
airborne alert اماده باش به طریق هوابرد وسایل اعلام خطر نصب شده روی هواپیما
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
platform load بار اماده برای بارریزی هوایی
many اعلام تعداد 8 یا بیشترهواپیمای دشمن دیده میشود در رهگیری هوایی
reflex force نیروی ضربتی هوایی در حال اماده باش فوری
salvos در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
pogo در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید
holding در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
ready reserve ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
heads up در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
foxaway اعلام موشک هوا به هوا رهاشده در درگیریهای هوایی
ground readiness اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
early-warning اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early warning اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
supercritical حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
on guard اماده توپگیری اماده برای توگیری
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
line chief افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
ramp alert اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
fly through عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air interdiction عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air pilots خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air suprmacy برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air superiority برتری موقت هوایی رجحان هوایی
aviation pay معاش هوایی سختی خدمت هوایی
winterize اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
carrier air group دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
notice to airmen اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air material ماتریل هوایی وسایل هوایی
airs هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
laager هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
air photographic شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photogrammetry علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
airlift capacity مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
emergency scramble درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
alert force نیروهای اماده باش نیروهای اماده
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
trimetrogon عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
air survey photography عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
station time زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
chalk number شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
air defense action area منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
chalk commander فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
tactical air control center مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
meld اعلام
indiction اعلام
acknowledgements اعلام
proclamation اعلام
promulgation اعلام
enunciation اعلام
enouncement اعلام
indigitation اعلام
predication اعلام
acknowledgement اعلام
promulgator اعلام
notification اعلام
intimation اعلام
declarations اعلام
acknowledgments اعلام
Annunciation اعلام
proclamations اعلام
annunciator اعلام گر
declaration اعلام
intimations اعلام
air position موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
alerting اعلام خطرکردن
broadcasts اعلام کردن
exclaim اعلام کردن
declaration of interest اعلام بهره
broadcast اعلام کردن
exclaiming اعلام کردن
exclaimed اعلام کردن
exclaims اعلام کردن
receipt اعلام وصول
acclaim اعلام کردن
touche اعلام برخورد
blazers اعلام کننده
blazer اعلام کننده
vociferator اعلام دارنده
promulgation اعلام دارنده
acclaimed اعلام کردن
declaredly بطور اعلام
receipts اعلام وصول
damm بد اعلام کردن
acclaiming اعلام کردن
acclaims اعلام کردن
advising bank اعلام میکند
advice of fate اعلام وضعیت
enunciating اعلام کردن
enunciates اعلام کردن
enunciate اعلام کردن
acknowledgment اعلام وصول
impeachment اعلام جرم
acknowledgement of receipt اعلام وصول
announcing اعلام کردن
announces اعلام کردن
announced اعلام کردن
announce اعلام کردن
line call اعلام خط نگهدار
larum اعلام خطر
declarations اعلامیه اعلام
declaration اعلامیه اعلام
enouce اعلام کردن
enounce اعلام کردن
enunciable اعلام کردنی
enunciator اعلام کننده
quotes اعلام کردن
quoted اعلام کردن
quote اعلام کردن
statement of charge اعلام اتهامات
promulgating اعلام کردن
promulgates اعلام کردن
promulgated اعلام کردن
promulgate اعلام کردن
foretoken اعلام قبلی
indictments اعلام جرم
enunciated اعلام کردن
indictment اعلام جرم
disclosed اعلام شده
statement اعلام کردن
call out اعلام خطر
statements اعلام کردن
annunciator اعلام کننده
sound alarm اعلام صدا
promulgator اعلام دارنده
promulge اعلام کردن
pronouncer اعلام کننده
proclamations اعلام کردن
blazon اعلام کردن
proclaimer اعلام کننده
hangers اعلام کننده
warnings اعلام خطر
hanger اعلام کننده
warning اعلام خطر
proclamation اعلام کردن
impeaching اعلام جرم کردن
alert اعلام خطر اژیرهوایی
early warning اعلام خطر کردن
fab اعلام موافقتبا چیزی
early-warning اعلام خطر کردن
The results of the competition were announced . نتایج مسابقه اعلام شد
net authentication اعلام معرف در شبکه
acknowledging اعلام نشانی کردن
acknowledging اعلام وصول کردن
impeached اعلام جرم کردن
battle lantern چراغ اعلام خطر
authenticator اعلام کننده نشانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com