Dictiornary-Farsi | اعلام خطر گوش به زنگ هشیار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
alert	اعلام خطر گوش به زنگ هشیار
alerted	اعلام خطر گوش به زنگ هشیار
alerts	اعلام خطر گوش به زنگ هشیار


Other Matches

vigilantes	هشیار هشیار در شب گوش به زنگ
vigilante	هشیار هشیار در شب گوش به زنگ
early warning	اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early-warning	اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
alerting service	قسمت اعلام اماده باش سرویس اعلام خطر
conscious	هشیار
on guard	هشیار
preconscious	نیمه هشیار
wary	با ملاحظه هشیار
wide-awake	هشیار اگاه
sober	ادم هشیار
wide awake	هشیار اگاه
soberly	ادم هشیار
subconsciously	نیمه هشیار
semi-conscious	نیمه هشیار
subconscious	نیمه هشیار
felt need	نیاز هشیار
subception	ادراک نیمه هشیار
wakeful	هشیار گوش بزنگ
What soberness conceals drunkenness reveals. <proverb>	آنچه هشیار پنهان مى کند,بوقت مستى همه بر ملا کند .
air alert warning	اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
indiction	اعلام
intimation	اعلام
promulgation	اعلام
intimations	اعلام
annunciator	اعلام گر
enunciation	اعلام
notification	اعلام
enouncement	اعلام
declarations	اعلام
declaration	اعلام
indigitation	اعلام
meld	اعلام
predication	اعلام
acknowledgements	اعلام
acknowledgement	اعلام
proclamations	اعلام
promulgator	اعلام
proclamation	اعلام
acknowledgments	اعلام
Annunciation	اعلام
promulgate	اعلام کردن
damm	بد اعلام کردن
advising bank	اعلام میکند
quote	اعلام کردن
indictments	اعلام جرم
promulgated	اعلام کردن
promulgates	اعلام کردن
promulgating	اعلام کردن
alerting	اعلام خطرکردن
proclamations	اعلام کردن
impeachment	اعلام جرم
declaration of interest	اعلام بهره
indictment	اعلام جرم
disclosed	اعلام شده
quoted	اعلام کردن
acknowledgement of receipt	اعلام وصول
announce	اعلام کردن
exclaim	اعلام کردن
exclaimed	اعلام کردن
exclaiming	اعلام کردن
exclaims	اعلام کردن
proclamation	اعلام کردن
acclaimed	اعلام کردن
annunciator	اعلام کننده
acclaiming	اعلام کردن
announced	اعلام کردن
blazon	اعلام کردن
announces	اعلام کردن
acknowledgment	اعلام وصول
enunciating	اعلام کردن
enunciates	اعلام کردن
enunciated	اعلام کردن
advice of fate	اعلام وضعیت
enunciate	اعلام کردن
call out	اعلام خطر
acclaim	اعلام کردن
announcing	اعلام کردن
acclaims	اعلام کردن
warning	اعلام خطر
hanger	اعلام کننده
hangers	اعلام کننده
broadcasts	اعلام کردن
receipt	اعلام وصول
receipts	اعلام وصول
blazer	اعلام کننده
broadcast	اعلام کردن
blazers	اعلام کننده
sound alarm	اعلام صدا
proclaimer	اعلام کننده
warnings	اعلام خطر
touche	اعلام برخورد
statement	اعلام کردن
statements	اعلام کردن
vociferator	اعلام دارنده
statement of charge	اعلام اتهامات
pronouncer	اعلام کننده
promulge	اعلام کردن
promulgator	اعلام دارنده
line call	اعلام خط نگهدار
larum	اعلام خطر
enunciator	اعلام کننده
enunciable	اعلام کردنی
foretoken	اعلام قبلی
declarations	اعلامیه اعلام
declaration	اعلامیه اعلام
enounce	اعلام کردن
enouce	اعلام کردن
promulgation	اعلام دارنده
quotes	اعلام کردن
declaredly	بطور اعلام
announce in advance	از پیش اعلام کردن
very pistol	طپانچه اعلام خطر
line call	اعلام خط نگه دار
warning net	شبکه اعلام خطر
acknowledgments	اعلام وصول رسید
acknowledgement	اعلام وصول رسید
indicts	اعلام جرم کردن
indicting	اعلام جرم کردن
indicted	اعلام جرم کردن
fab	اعلام موافقتبا چیزی
indict	اعلام جرم کردن
The results of the competition were announced .	نتایج مسابقه اعلام شد
acknowledgements	اعلام وصول رسید
warning signal	علامت اعلام خطر
acknowledgment	شماره اعلام وصول
to call a meeting	جلسهای را اعلام کردن
battle lantern	چراغ اعلام خطر
declared value	قیمت اعلام شده
call out	اعلام خطر کردن
caution flag	پرچم اعلام خطر
issue price	قیمت اعلام شده
indictor	اعلام جرم کننده
indicter	اعلام جرم کننده
chemical alarm	اعلام خطر شیمیایی
declaration of indulgence	اعلام ازادی دینی
delayed whistle	سوت اعلام افساید
declared capital	سرمایه اعلام شده
local warning	اعلام خطر محلی
authenticator	اعلام کننده نشانی
annunciator	اعلام کننده فرامین
acknowledgment	اعلام معرف اعتراف
time orderly	نگهبان اعلام ساعت
test announcement	اعلام نتیجه ازمایش
suggestio falsi	افهار و اعلام نادرست
airborne early warning	اعلام خطر هوابرد
aldis lmap	چراغ اعلام خطر
alert station	ایستگاه اعلام خطر
promulgation of treaty	اعلام مفاد معاهده
proclamatory	متضمن اگهی یا اعلام
pretypify	قبلا اعلام کردن
net authentication	اعلام معرف در شبکه
declared value	بهای اعلام شده
impeach	اعلام جرم کردن
absolving	اعلام بی تقصیری کردن
absolves	اعلام بی تقصیری کردن
absolved	اعلام بی تقصیری کردن
absolve	اعلام بی تقصیری کردن
hails	اعلام ورود کردن
acknowledge	اعلام وصول کردن
acknowledging	اعلام وصول کردن
acknowledge	اعلام نشانی کردن
acknowledge	اعلام معرف کردن
acknowledging	اعلام معرف کردن
alerts	اعلام خطر اژیرهوایی
acknowledges	اعلام وصول کردن
acknowledges	اعلام نشانی کردن
acknowledges	اعلام معرف کردن
alert	اعلام خطر اژیرهوایی
hailing	اعلام ورود کردن
hailed	اعلام ورود کردن
merged	اعلام مسیر تعقیب
receipts	اعلام وصول نمودن
impeaching	اعلام جرم کردن
receipt	اعلام وصول نمودن
pyrotechnics	فشفشفه اعلام خطر
acknowledging	اعلام نشانی کردن
early warning	اعلام خطر کردن
alerted	اعلام خطر اژیرهوایی
early-warning	اعلام خطر کردن
blind	چراغ اعلام خطر
impeaches	اعلام جرم کردن
blinds	چراغ اعلام خطر
blinded	چراغ اعلام خطر
impeached	اعلام جرم کردن
hail	اعلام ورود کردن
to do homage	اعلام رسمی بیعت کردن
kithe	اعلام داشتن اعتراف کردن
warehouse refusal	اعلام عدم وجود درانبار
authentication system	سیستم تعیین و اعلام نشانی
two sided disk status	اعلام نصب یک دیسک دو طرفه
local warning	سیستم اعلام خطر محلی
open the meeting	رسمیت جلسه را اعلام کردن
general alarm	اژیر اعلام خطر عمومی
request for quotation	تقاضا برای اعلام قیمت
day distress signal	مشعل اعلام خطر در روز
warnings	اعلام خطر کردن هشدار
customs entry	افهار یا اعلام ورود به گمرک
warning	اعلام خطر کردن هشدار
to givein one's a.	موافقت خودرا اعلام کردن