Dictiornary-Farsi | اعلان الغاء یا خاتمه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
denunciation	اعلان الغاء یا خاتمه
denunciations	اعلان الغاء یا خاتمه


Other Matches

burn out	تمام شدن سوخت به طور غیرمنتظره خاتمه سوزش زمان خاتمه سوزش سوختن
end	خاتمه دادن خاتمه یافتن
ended	خاتمه دادن خاتمه یافتن
ends	خاتمه دادن خاتمه یافتن
advertiser	اعلان کننده اعلان
advertisers	اعلان کننده اعلان
signboard	تخته اعلان اعلان
signboards	تخته اعلان اعلان
annulments	الغاء
annulation	الغاء
annulment	الغاء
cancellation	الغاء
abrogation	الغاء
supersession	الغاء
defeats	الغاء
defeating	الغاء
defeated	الغاء
defeat	الغاء
indefeasible	الغاء نشدنی
retracts	الغاء کردن
administration	اجرا الغاء
administrations	اجرا الغاء
indefeasibility	الغاء نشدنی
abrogable	قابل الغاء
defeasibility	الغاء پذیری
set aside	الغاء کردن
avoids	الغاء کردن
repeal	الغاء لغو
repeals	الغاء لغو
retracting	الغاء کردن
retracted	الغاء کردن
retract	الغاء کردن
avoiding	الغاء کردن
to back out [of]	الغاء کردن
denunciation of treaty	الغاء معاهده
avoided	الغاء کردن
avoid	الغاء کردن
irrepealable	غیر قابل الغاء باطل نشدنی
declarations	اعلان
announcements	اعلان
declaration	اعلان
notice	اعلان
announcement	اعلان
poster	اعلان
proclamation	اعلان
denunciation of treaty	اعلان
noticed	اعلان
posters	اعلان
notices	اعلان
noticing	اعلان
proclamations	اعلان
advertising	اعلان
advertisement	اعلان
advertisements	اعلان
assertion	اعلان
proclaim	اعلان کردن
signpost	تابلو اعلان
Over and out!	پایان اعلان !
playbill	اعلان نمایش
playbills	اعلان نمایش
To stick (put,fix)up a notice (poster).	اعلان زدن
signposts	تابلو اعلان
proclaimed	اعلان کردن
throwaway	ورقهی اعلان
declares	اعلان کردن
proclamation of independence	اعلان استقلال
advertise	اعلان کردن
declaring	اعلان کردن
proclaims	اعلان کردن
proclaiming	اعلان کردن
declare	اعلان کردن
indigitation	اعلان شمارش
declaration of war	اعلان جنگ
proclamation of the republic	اعلان جمهوریت
dos prompt	اعلان DOS
dot prompt	نقطه اعلان
proclamation of the republic	اعلان جمهوری
procedure declaration	اعلان رویه
notice to mariner	اعلان دریایی
play bill	اعلان نمایش
macro declaration	درشت اعلان
fly bill	اعلان دستی
gazette	اعلان و اگهی
give out	اعلان کردن
declaration of neutrality	اعلان بیطرفی
declaration of bankruptcy	اعلان ورشکستگی
system prompt	اعلان سیستم
declared	اعلان شده
announcer	اعلان کننده
they proclaimed him sovereign	اعلان کردند
announcers	اعلان کننده
advertize	اعلان کردن
affiche	اعلان دیواری
publishment	اشاعه اعلان
array declaration	اعلان ارایه
vendition	اعلان فروش
billsticker	اعلان چسبان
letter of dismissal	خاتمه
last a	خاتمه
quitting	خاتمه
notice of cancellation	خاتمه
notice of determination	خاتمه
notice of termination	خاتمه
notice to quit	خاتمه
withdrawal	خاتمه
quit	خاتمه
lay-off	خاتمه
dismissal	خاتمه
ends	خاتمه
prorogation	خاتمه
end all	خاتمه
ended	خاتمه
end	خاتمه
sequels	خاتمه
sequel	خاتمه
abrogation	خاتمه
termination	خاتمه
endings	خاتمه
ending	خاتمه
closures	خاتمه
closure	خاتمه
expiry	خاتمه
show bill	تابلو اعلان نمایش
declaration	افهار افهارنامه اعلان
placards	اعلامیه رسمی اعلان
To stick a poster on the wall.	اعلان به دیوار چسباندن
alarmingly	اعلان خطر اخطار
alarmed	اعلان خطر اخطار
alarm	اعلان خطر اخطار
to proclaim war	اعلان جنگ دادن
alarms	اعلان خطر اخطار
poster	اعلان نصب کردن
posters	اعلان نصب کردن
ban	اعلان ازدواج در کلیسا
audible alarm	اعلان خطر سمعی
dimension statement	حکم اعلان بعد
declarations	افهار افهارنامه اعلان
declare martial	اعلان حکومت نظامی
proclamation of martial law	اعلان حکومت نظامی
to file for bankruptcy	اعلان ورشکستگی کردن
denouncement	اعلان قطع رابطه
bans	اعلان ازدواج در کلیسا
placard	اعلامیه رسمی اعلان
banning	اعلان ازدواج در کلیسا
declaration of war	اعلان جنگ دادن
terminated	خاتمه یافتن
endings	خاتمه پیام
expirations	خاتمه بازدم
cessation	خاتمه دادن
general discharge	خاتمه خدمت
terminative	خاتمه دهنده
end mark	نشان خاتمه
ending	خاتمه پیام
expiration	خاتمه بازدم
to bring to an end	خاتمه دادن
due out	خاتمه یافته
to knit up	خاتمه دادن
to put an end to	خاتمه دادن
rises	خاتمه یافتن
end	خاتمه یافتن
end	خاتمه فرجام
rise	خاتمه یافتن
closing	خاتمه عملیات
aborts	خاتمه غیرعادی
aborting	خاتمه غیرعادی
abort	خاتمه غیرعادی
call off	خاتمه دادن
aborted	خاتمه غیرعادی
to break off	خاتمه دادن
wrap up	خاتمه یافتن
terminate	خاتمه یافتن
terminates	خاتمه یافتن
ended	خاتمه فرجام
ends	خاتمه یافتن
ends	خاتمه فرجام
ended	خاتمه یافتن
leaflets	اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflet	اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
to declare a state of emergency	اعلان کردن حالت اضطراری
to declare war upon a nation	اعلان جنگ به ملتی دادن
to declare a divident	سود سهام را اعلان کردن
Hereby I declare ...	بدین وسیله اعلان می کنم که...
to declare something well-founded	چیزی را مستدل اعلان کردن
to declare oneself bankrupt	خود را ورشکست اعلان کردن
proclamation of martial law	اعلان حالت زمان جنگ
declare martial	اعلان حالت زمان جنگ
leafleted	اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
advertised	اعلان کردن انتشار دادن
advertises	اعلان کردن انتشار دادن
leafleting	اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
terminates	خاتمه دادن منتهی
pt down	بزوربچیزی خاتمه دادن
completes	خاتمه دادن به یک کار
abend	خاتمه غیر عادی
post hostilities	بعد از خاتمه درگیریها
muster out	بخدمت خاتمه دادن
lay off	بخدمت خاتمه دادن
abnormal end	خاتمه غیر عادی
completing	خاتمه دادن به یک کار
layoffs	خاتمه دادن به خدمت